در این پست از سایت شیک اندیش  با روانشناس بزرگ Virginia Axline آشنا خواهیم شد.

ویرجینیا اکسلین روانشناسی قرن بیستم بود که در استفاده از بازی درمانی که همچنان روشی محبوب برای درمان کودکان است ، پیشگام بود .

زندگی حرفه ای

در سال ۱۹۴۶ او یک کتاب انقلابی و الهام بخش با داستان واقعی را به نام Dibs in Search of Self  منتشر کرد. در این کتاب روابط درمانی وی با پسری پنج ساله که به نظر می رسید گوشه گیر و بدون ارتباط است ، بیان شده است. اگرچه والدین وی مشکوک به اوتیسم یا عقب ماندگی شدید ذهنی بودندDibs برای اینکه دلیل رفتار او باشد ، پیدا شد تا در طی چند ماه خود را از طریق بازی درمانی پیدا کند. وقتی او مهارت های لازم را برای نشان دادن خود واقعی خود به جهانیان کسب کرد ، اکسلین دریافت که او یک نابغه با ضریب هوشی ۱۶۸ است. روش هایی که اکسلین برای تعامل با دیب استفاده کرد ، در این گزارش انقلابی و دست اول شناسایی و توضیح داده شده است. این کتاب در بسیاری از دانشگاه ها و مدارس تحصیلات تکمیلی به بخشی از برنامه درسی تبدیل شده است و هنوز هم به عنوان یکی از تأثیرگذارترین کتاب ها در زمینه بازی درمانی مورد تحسین قرار گرفته است. اکسلین در طول زندگی درخشان خود چندین کتاب دیگر نیز تألیف کرد.

اکسلین در اوایل دهه ۱۹۴۰ کشف بازی درمانی را آغاز کرد و سرانجام تکنیک بازی درمانی بدون هدایت خود را توسعه داد. اصول و نظریه های اصلی وی از رویکرد شخص محور ایجاد شده توسط کارل راجرز ایجاد شده است .

کمک به روانشناسی

ویرجینیا ام. آکسلاین بیشتر به دلیل تأثیر در بازی درمانی شناخته شده است. بازی درمانی مبتنی بر ارتباط غیرکلامی از طریق بازی است. این روش برای تسهیل بهبودی و همچنین تغییرات روانی و رفتاری در مشتریانی که بیشتر اوقات کودک هستند ، تلاش می کند. هدف این است که به کودک فرصت رشد خود ، رشد و ادغام اجتماعی را بدهید. اغلب اوقات ، بازی درمانی وسیله ای برای تشخیص است . یک درمانگر می تواند با مشاهده بازی کودک و ارزیابی تعامل بین کودک و درمانگر ، درک عمیقی از موضوعات اساسی کودک داشته باشد. به منظور فراهم آوردن فرصت رشد صحیح رفتاری و شناختی به کودک ، هر دو بازی ساخت یافته و غیر ساختاری تشویق می شوند.

یک روش معمول که در بازی درمانی استفاده می شود حساسیت زدایی است. این روش با هدف کمک به کودک در برنامه ریزی مجدد رفتارهای برهم زننده انجام می شود و نه تنها در مورد کودکان ، بلکه در مورد سایر افرادی که در غیر این صورت از نظر لفظی یا شناختی دچار مشکل هستند نیز کاربرد دارد.

اکسلین به طور گسترده برای توسعه رویکرد غیر هدایتگرانه خود در زمینه بازی درمانی کار کرد ، که در آن او هشت اصل اصلی و متمایز را شناسایی کرد:

  1. رابطه درمانی باید جذاب و جذاب باشد ، گرما و روابط را در اولین لحظه ممکن فراهم کند.
  2. کودک باید بدون قید و شرط توسط درمانگر پذیرفته شود.
  3. برای اینکه کودک در بیان احساسات ، احساسات و رفتارها احساس مهار کند ، باید محیط درمانی بدون قضاوت باشد.
  4. درمانگر باید توجه و شناختی از رفتارهای کودک داشته باشد تا بتواند رفتارهای انعکاسی را به کودک بازگرداند تا کودک بتواند به خودآگاهی برسد.
  5. درمانگر به توانایی کودک در یافتن راه حل ، در صورت وجود ، برای مشکلات خود اعتماد می کند و می فهمد که کودک تنها مسئول انتخاب های تحولی است که انجام می دهد یا انجام نمی دهد.
  6. درمانگر مانند سایه عمل می کند و به کودک اجازه می دهد تا از طریق گفتگو و اقدامات خود ، مسیر درمانی را طی کند.
  7. درمانگر تشخیص می دهد که روشی روشی است که ثابت است و باید با سرعت خود پیشرفت کند ، نه سرعت تعیین شده توسط درمانگر.
  8. تنها محدودیت ها و محدودیت هایی که تعیین می شود ، محدودیت هایی است که اصل بودن روند درمانی را تضمین می کند و کودک را در قلمرو واقعیت می داند و از هدف و نقش خود در درمان آگاه است.

جنجال و انتقاد از بازی درمانی

رویکرد بازی درمانی هنوز مورد بحث است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که امکان ارائه هیچ درمانی از طریق روشهای غیر راهنما وجود ندارد.به طور کلی ، درمان برای هدایت به منظور روش شناسی ، مرزها و ایمنی طراحی شده است. اما در بازی درمانی ، درمانگر باید تلاش کند تا نسبت به تفسیر ، اکتشاف و راه حل ، غیر راهنمای باشد. علاوه بر این ، کودکان ، مانند بزرگسالان ، پذیرای روش های مختلف درمان هستند و هیچ تکنیکی وجود ندارد که به همه کودکان کمک کند