جستجو
Close this search box.

متن کامل کتاب روانشناسی رازهایی از ترید کردن غیر احساسی (رایگان)

 

رازهایی از ترید کردن غير احساسی

 

 

 

”چگونه در جاده ترید با بهترین عملکرد و بطور مداوم در جهت بهترین سود ممکن ؛

“                                                                       

بعنوان تریدري در سطوح ابتدایی سرمایه قدم برداریم

 

نویسنده: لري لوین

 

 

Futures Education http://www.Futureseducation.com

 

بنام خدا

ترجمه این کتاب نتیجه یک کار گروهی بین افراد زیر در سایت اینترنتی سرمایه می باشد:

شهرام (shahram) که غیر از ترجمه تعداد زیادي از بخشهاي کتاب، زحمت جمع بندي را کشید.

تنظیم توسط mah

دوستانی که در این کار همکاري داشتند، عبارتند از:

کارلوسمحمد صالحیمحمودخان
Ghazmaramirrhحامد 80
Canadian_analystCandletraderDara
Forexelfkohzadi -Money
Mostafa-hfMansonmalhaland
rezaqSaba-MSoheiltb
yusefaminiyaser_rashidishahram

لینک تاپیک:

http://forum.sarmaye.com/tse-education/1521-emotion-free-trading.html   85 تابستان

 

 

حقوق معنوي نشر براي Future Education

 

تمام حقوق محفوظ است.ارائهمجدد و انتقال مطالب این کتاب به هر صورت و به هر شکل، بصورتهاي الکترونیک یا

مکانیک اعم از کپی، ضبط یا ذخیره سازي و بازنویسی اطلاعات بدون اجازه کتبی از انتشارات ممنوع است.

 

Futures Education :منتشر شده توسط

خیابان کامپبل شماره 113,7552-165

دالاس – تگزاس 75248

http://www.Futureseducation.com info@ Futureseducation.com

 

 

تمام تلاش و کوشش بر آن بود تا مطالب ارائه شده از فیلتر بازبینیها بگذرد پس هیچ مسوولیت پاسخگویی نسبت به ایرادات، بی دقتیها و غفلتها متوجه نویسنده و یا انشارات نمی باشد.تمام خرده هاي وارده به سازمانها و افراد بدون قصد و غرض می باشد.

 

 

هیچ مسوولیتی مربوط به نتیجه سود و ضرر متوجهFutures education  و لري لوین نیست.

از طرف ما هیچ تضمینی براي کسب سود داده نمی شود.هر تریدر مسوول عملکرد خودش می باشد.خرید این کتاب توسط شما به منزله قبول این قوانین محسوب شده و نویسنده و انتشارات را از هر مسوولیت و ادعاي قضایی مصون می دارد.

 

داستان دو تریدر[1]

اولین معامله گر(Trader) ما فردیست بنام “ند”.Ned)) او تریدري مبتدي بوده و بطور میانروزي و روي نماد فیوچر 500S&P کار می کند. سعی او بر این بوده است تا معاملات موفق و مداومی در طی شش ماه اخیر انجام دهد. متاسفانه او در این راه کارنامه خوبی نداشته است اما دلیل عدم موفقیتش؛ روش کارش نبوده بلکه دلیل اصلی که باعث شده “ند” نتواند آنطور که دوست دارد پول در بیاورد، نداشتن کنترل به احساسات خود و ناتوانی وي در عمل کردن با “بهترین انگیزه درونی” بوده است.

“ند” از همان  اوایل شروع به کار امید و اعتقاد زیادي به معامله روي نمادS&P  داشت. او در شغل قبلی خود نیز بسیار موفق بود یعنی وقتی صاحب یک شرکت کوچک چاپ بود. او یادگرفته بود که تصمیمات مدیریتی مناسبی اتخاذ کرده و در کارش به آدمی موفقی تبدیل شود. “ند” تقریبا هیچوقت اشتباه بزرگ و تاثیرگذاري مرتکب نشد. در واقع او طی مدت نه سال ریاستش در شرکت؛ با در نظر داشتن مسائل مختلف و نگرشی همه جانبه باعث حرکت رو به جلو شرکت شده و از این بابت به خود می بالید. و اگر احیانا چیزي آنطور که انتظار می رفت پیش نمی رفت

“ند” با سرعت و کوشش بسیار سعی در حل مشکل نموده و در اکثر اوقات نیز بحران را به موفقیت تبدیل کرده بود .

او با علم براینکه داراي قدرت تصمیم گیري صحیح می باشد؛ اعتقاد داشت که از این توانایی می تواند در تجارت کالا و سهام نیز بهره ببرد. بنابر این زمانی که با پیشنهاد مناسبی براي خرید شرکتش مواجه شد این را مجالی خوب یافته و به خود گفت که اکنون زمان کسب درآمد بیشتر فرا رسیده است و نباید فرصت را از دست داد.

تصمیم فروش شرکت براي او کار سختی نبود. او بطور قطع علاقه داشت تجارت مورد دلخواه در خود را داشته باشد والبته می دانست بدلیل موفقیت در کار قبلی؛ در این کار نیز موفق خواهد بود .یکی از دلایل دیگر اتخاذ این تصمیم بدون فوت وقت این بود که طی دو سال اخیر بقدري مشغله او زیاد شده بود که نمی توانست وقت لازمه را به خانواده خود اختصاص دهد و ساعات کاري او به هفته اي شصت الی هفتاد ساعت نیز رسیده بود. و این موضوع تصمیم به فروش شرکت را برایش آسان تر نیز کرد

اما دلیل دیگر؛ علاقه به کار و تلاش در زمینه اي غیر از شغل قبلی اش بود. او مطالعاتی زیادي در زمینه بازار تجارت سهام و کالا انجام داده بود. بسیاري از کتب و مجلات در این زمینه را خوانده بود. او کاملا به این باور رسیده بود که میتواند تجربیات موفق تجارت قبلی خود را بر روي بازار سهام و کالا نیز اعمال کند. بدین ترتیب با توجه به انجام کار جدید در منزل خود ؛ وقت مناسبی را نیز به خانواده اش اختصاص خواهد داد .او با تمام وجود به این باور رسیده بود که در این راه نیز موفق خواهد بود. در او هیجان و شعف بسیاري دیده می شد.

دومین تریدر داستان ما فردیست بنام “جیمز”(James). او نیز تصمیم به معاملات میانروزي فیوچرز 500S&Pگرفته بود. پیشینه او یک مقدار با “ند” متفاوت است. او طی چهار سال اخیر در بازار معاملات سهام شیکاگو ((Chicago Mercantile Exchange-CME یعنی همانجا که 500S&P معامله می شود، کار می کرد ولی نه بعنوان یک تریدر؛ بلکه بعنوان یک متصدي ساده. او در یک شرکت کارگزاري کالا بعنوان متصدي تلفن بوده وکارش اعمال دستورات خرید و یا فروش مشتریان بوده است.

او از همان روز اول کارش در این بازار تجاري؛ آرزوي کار بعنوان یک تریدر را در سر می پرورانده ولی میدانست که سرمایه اولیه لازم براي ورود به جایگاه یک تریدر عمده را ندارد(سرمایه اي در حدود 000،200$ ). او می دانست بهترین شانس براي تبدیل شدن به یک تریدر موفق، یادگیري هر چه بیشتر از تریدرهاي عمده و سپس شروع به معامله بعنوان یک تریدر خرده پا با سرمایه کم می باشد.

“جیمز” وقت بسیاري را به بررسی نحوه کسب موفقیت تریدرهاي این بازار صرف کرد. او می دانست که افراد موفق واقعی از تکنیکهاي ویژه و خاصی بهره می برند. او مثل بقیه میدانست بطور قطع هشتاد الی نود درصد تریدرها متضرر می شوند. او براي خود مشخص کرده بود که چه مسایلی را باید فرا بگیرد تا در صورت شروع به کار بعنوان یک تریدر خرده پا؛ در راه موفقیت قدم بردارد. او می خواست هرچه زودتر این تجارت را شروع کند.

او یک قسمت از فعالیتش را معطوف به ملاقات با تریدرهاي موفق کرده بود چه تریدرهاي با سرمایه بالا وچه خرده پا. او بسیار خرسند بود از اینکه فرصت صحبت با افراد موفق دفاتر مختلف بازارCME   را دارد. او معتقد بود که اگر بتواند بفهمد افراد موفق دقیقا چه کاري انجام می دهند؛ می تواند از روي آن الگو برداري کرده وخود نیز به همان شیوه عمل نماید. او اوقات آزاد خود را صرف صحبت و کشف اسرار موفقیت افراد موفق می نمود .

او بسیار چیزها آموخت. او انواع و اقسام روش هاي تکنیکالی که تریدرهاي با سرمایه بالا و همچنین خرده پا استفاده می کردند را یاد گرفت. او تابحال هیچ معامله اي در بازار فیوچرز انجام نداده بود ولی هرچقدر با تریدرهاي مختلف بیشتر صحبت می کرد اعتماد به نفسش نیز بیشتر می شد. او به این اطمینان رسیده بود که می تواند تریدر خرده پاي موفقی باشد. اما او هنوز هم به یک درس بسیار مهم دیگر نیاز داشت.

“ند” معاملاتش را با سرمایه اولیه 000،15$ شروع کرد. او تصمیم گرفته بود که در هر زمان فقط یک معامله درحال انجام داشته باشد مگر اینکه به تبحر کافی رسیده باشد. واقعا هم معامله بسیار خوبی انجام داد و 320 واحد(point) سود کسب کرد($800 سود ناخالص قبل از کسر کمیسیون). طبیعتا “ند” از شروع خوبش بسیار خوشحال بود، ولی متاسفانه از این به بعد همه چیز بر وفق مراد نبود.

در هر چهار معامله بعدي او متحمل ضرر شد. مشکل اینجا بود که در دوتا از این چهار معامله به سود خوبی هم رسیده بود ولی او چشم به سود بیشتر داشت و از آنچه بازار به او عرضه کرده می کرد غافل بود. در نتیجه در پایان هفته اول بجاي دستیابی به سود کم ویا رسیدن به نقطه سربه سر(Break Even) او نه تنها 800$ سود خود را از دست داد، بلکه $1200 دیگر نیز ضرر کرد. این مساله براي ند بسیار مایوس کننده و گیج کننده بود. او براي موفقیت واقعی باید بسیار بهتر از این عمل می کرد. اما سریع بر نگرانی خود غلبه کرد چون این فقط هفته اول بود. مسلما در هفته اول کار چاپ قبلی خود نیز به سود خوبی نرسیده بود.

او در هفته بعد نیز مثل قبل شروع به کار کرد و در روز اول یعنی دوشنبه دوباره به سود خوبی بالغ بر280 واحد(700$) دست پیدا کرد اما پیشامد قبلی باز هم اتفاق افتاد. او در روز سه شنبه معامله اي باز کرد و به اندازه 120 واحد در سود بود ولی با توجه به اینکه دوست داشت به 200 واحد سود برسد تا ضررهاي هفته پیش جبران شده و سربه سر شود تصمیم به صبر گرفت. او حد سود خود را برروي 200 واحد تنظیم کرد ولی قیمت تا حداکثر 150واحد سود رفت واو توسط جابجا کردن دستور حد ضرر(Trail Stop) نیز اقدام به قفل حداقل سودي براي خود نکرده بود. قیمت برگشت و او 150 واحد داده شده از طرف بازار را تصاحب نکرد تا اینکه معامله با حد ضرري معادل 400$ بسته شد.

 

ند بسیار ناراحت است و پشت میزش نشسته است و دلش می خواهد لیوان قهوه اش را به دیوار بکوبد ولی خوشبختانه از اینکار صرفنظر نمود چون می دانست بعد اینکار باید برود و تکه هاي شکسته لیوان را جمع کند واینکار دلارهاي از دست رفته اش را برنمی گرداند. او فوق العاده ناراحت بود و بدنبال راهی براي جبران.

”یکی از مهمترین کارهایی که شما باید انجام دهید این است که اهداف روزانه  ؛ هفتگی و ماهانه را براي خود تعیین کنید.“ یکی از تریدر ها در ادامه این سخنش افزود: ”و سپس شما باید در راه این اهداف؛ مدام بر خود نظارت داشته باشید.“ جیمز یاد گرفته بود که چگونه اهداف خود را تعبیه کند ولی هنوز تعبیر کامل نظارت بر خود برایش جا نیفتاده بود. او می دانست که باید به مفهوم کامل این عبارت واقف شود.

جیمز همواره و درحد توان به صحبت با تریدرهاي موفق ادامه می داد. انگار قصد تمام آنها تفهیم یک مساله مهم بود. تعبیه اهداف فوق العاده مهم است ولی تلاش در جهت کسب سود در هر روز بدون داشتن هدف راهی به فنا دارد. این مساله از طرف تمام تریدرها با هیجان و استرس خاص مطرح می شد. در واقع مساله تعبیه اهداف از طریق تمام تریدرهاي بسیار موفق با تاکید و هیجان زیاد گوشزد می شد. جیمز اقدام به تهیه یکسري یادداشتها نمود درباره مسایل روانیی که در جهت موفقیتش احتیاج داشت او همچنین اقدام به تهیه اهداف روزانه اش اعم از سود مورد نیاز و ضرر مورد نظر کرد.

جیمز خود را با تریدر نسبتا موفق دیگري به نام باب آشنا کرد. باب راهنماییهاي بسیار خوبی به جیمز ارایه می نمود. او می گفت: ”بله من هم با تو موافقم. تو احتیاج به تعبیه اهداف خاصت داري. ولی این را هم باید بدانی که تو باید هر روز هر موفقیتت را براي خود متصور کنی. تو باید بطور واضح و شفاف خود را بعنوان یک تریدر موفق بشناسی. اگر تو نتوانی خودت را بعنوان یک فرد موفق دردیده ذهن خود ببینی؛ نخواهی توانست خود را در جهت موفیت تغییر دهی “.

باب کتابی را که حتما در این رابطه باید خوانده شود را به جیمز توصیه کرد. ”کتابPsycho Cybernetics  را تهیه کن. این کتاب تمام آنچه که براي متصور کردن موفقیت در خود به آن احتیاج داري را ارایه می دهد. این همان کتابیست که ورزشکاران نیز از آن استفاده می کنند و خواهی دید براي تریدرها نیز چقدر سودمند است. براي تبدیل شدن به یک تریدر خوب باید تو خود را بعنوان یک تریدر موفق ببینی حتی اگر هنوز این مساله به واقعیت نپیوسته باشد“.

جیمز به این توصیه باب بدون فوت وقت عمل کرد. بیرون رفته یک نسخه از کتابPsycho Cybernetics  را تهیه کرد و بلافاصله شروع به خواندن نمود. جیمز تکنیکهاي مختلف خودنگري را فرا گرفته و شروع به استفاده آنها در مسایل روزانه خود نمود. هرچند او می توانست ترید خود را شروع کند ولی در طی این خودبینی او شروع به مشاهده خود با چشم ذهنی خود بعنوان یک تریدر موفق نمود واین مساله بخش اعظم دلیل موفقیت او را تشکیلمی داد.

ند درباره اوقات سختی که بر او گذشته است فکر میکند. او در خود یک احتیاج حس می کرد. احتیاج به جستجوي راهی براي کسب نتایج بهتر. او احتمال می داد مشکل از ایندیکاتورها و یا متدش باشد. ند تصمیم گرفته بود که متدي جدید بیابد. او کتابهاي مختلفی براي معاملهS&p500  خرید و دوره هاي دیگري را گذراند. هر چه بیشتر غرق مطالب می شد بیشتر از موفقیتش در آینده اطمینان پیدا می کرد. ایده ها و نمونه ها بارقه هاي امید را در او روشن می کرد.

ند شروع به ترید بر پایه روش جدیدش کرد و واقعا هم نتایج واقعا خوبی براي در دو روز گرفت. ولی بعد از آن مرتکب یکسري اشتباه شد. او ضرري داده بود و بسیار ناراحت بود. او یک پوزیشن بدون حد ضرر گرفته بود و مطمئن بود که سود خوبی کسب خواهد کرد. در حین تصمیم به تعبیه حد ضرر ناگهان قیمت در طی 15 دقیقه 600 واحد سقوط کرد. ند تصمیم داشت به بازار اجازه ضرر زدن به او را ندهد. او سه معامله دیگر انجام داد و به احساساتش اجازه داد تا بر او تسلط پیدا کند و با اجتناب از حد ضرر اشتباه مهلکی را مرتکب شد.

در آخر روز ند 7000 دلار از دست داده بود. بروکرش بر او فشار می آورد که پوزیشنش را که 1000 واحد در ضرر بود ببندد ولی او می خواست شب را هم صبر کند تا ضررش پوشش داده شود. بروکر ند قبل از معلق شدنش به او هشدار داده بود. در این لحظه ند لیوان قهوه اش را پرت کرد. لیوان با صداي بلندي نزدیک قفسه کتابها خرد شد.

همسرش بطرف اتاق دوید تا ببیند چه اتفاقی افتاده است .

او پرسید: ”چه اتفاقی افتاده است؟ این صداي چه بود؟ “ ند نمی خواست پاسخی بدهد وقتی همسرش داشت به تکه هاي لیوان در نزدیکی قفسه کتابها نگاه می کرد. او به ند گفت میرود تا خرده هاي لیوان را جارو کند  .

ند با خشونت به همسرش پرخاش کرد که: ” ولش کن. “ او از اول آشنایی با او تا به اکنون با یک همچین لحنی با همسرش حرف نزده بود. همسرش بدون گفتن حتی یک کلمه از اتاق بیرون رفت. ده دقیقه پیش ند فکر می کرد دیگر از این ناراحتتر نمی توان بود ولی الان بدتر از آنموقع شده بود.

جیمز برگه مرخصی دو هفته اي اش را به مسوولش نوشت تا بعنوان تریدر مبتدي اقدام به شروع حرفه جدیدش کند. او جداول و چارتهاي لازمه را تهیه نمود. او در طی این دو هفته حسابش را باز کرد و آماده شد تا با سختکوشی کار را شروع کند. جیمز با خودبینی سعی بر رسیدن به اهداف روزانه هفتگی و ماهیانه داشت. او با تسلط بر خود سعی بر استفاده از فرصتهاي بدست آمده در بازار و به سود رساندن آنها می نمود. او با لغزاندن استاپ؛ سود خود را گارانتی و بدین طریق از ضرر جلوگیري می نمود. او آنقدر بر این تصویر تمرکز می کرد تا آن را به روشنایی و وضوح برساند.

او توجه به افزایش مقدار موجودیش داشت. هرچند سرعت کم بود ولی بطور مداوم انجام می شد. او احساس می کرد که اگر بتواند روزانه فقط 250 دلار کسب کند شروع راه را با موفقیت طی کرده است. او می دانست تعبیه هدفی مبنی بر درآمد هزاران دلار در روز واقعگرایانه نیست .

جیمز ترید را از روز دوشنبه شروع نمود. او هدفش را در ذهنش تعریف کرده بود. او تمام دو ماه پیش را صرف آنچه باید انجام دهد و عکس العملهاي ممکن تحت شرایط مختلف کرده بود. در حقیقت او آنچه در واقعیت انجام خواهد گرفت را درذهن خود دوره کرده بود. این کار واقعا به جیمز اعتماد بنفس بخشیده بود. هر چند او تابحال ترید نکرده بود اما احساس می کرد قبلا هزاران بار ترید انجام داده است .

اثر کار او را از نتایجش می توان دریافت. او در روز اول موفق بود. او فقط یک معامله انجام داده و 275 دلار سود کسب کرده بود. او قصد داشت دوباره معامله اي انجام دهد ولی بخاطر آورد که هدفش بدست آوردن 250 دلار در روز بوده است. اگر چه معامله اي دیگر می توانست سودي دیگر داشته باشد ولی او ارزش سود کسب شده خود را می دانست. او تصمیم گرفت بقیه روز را ترید بر روي کاغذ انجام دهد و سود کسب شده خود را حفظ نماید.

یکی از درسهاي مهمی که جیمز از تریدرهاي موفقی که می شناخت (چه سطح بالا و چه سطح پایین) فرا گرفته بود این بود که دلیل موفقیت در تجارت اینست که آنان قادر به کشف توانایی خود در کسب سود هستند. او می دانست آرزوي حرکت بازار در جهتی مورد نظر و یا دعا بر حرکت قیمتها در مسیر سود؛ منجر به رسیدن به هدف نمی شود. آنچه باعث موفقیت تریدر ها می شود این است که بدانند بهترین مقدار سود مورد نظر چقدر است و از ضرر جلوگیري کنند (یا حداقل ضرر را محدود به مقادیر کم کنند).

بعنوان مثال جیمز ممکن بود از ترید بعدي خود انتظار 250 واحد سود را داشته باشد ولی وقتی بازار به او 150 واحد سود را هدیه می کند مسلم است که شما به انتظار خود خیلی اهمیت نداده و می دانید که الان 150 واحد سود کرده اید و به احتمال زیاد بیشتر از این امکانپذیر نبوده است. شما هیچوقت نمی توانید بازار را مجبور به انجام حرکت دلخواه خود کنید. شما نمی توانید بازار را تحت اختیار خود براي رسیدن به مقاصدتان درآورید. بنابراین آنچه که شما باید بر آن کنترل داشته باشید تا به سود مورد نظر برسید؛ همانا خودتان است .

بخاطر مشاهده این رفتار در اکثر تریدرها؛ انجام دادنش براي جیمز خیلی مشکل نبود. آسان هم نبود ولی براي جیمز بر خلاف بقیه رفتار کردن بسیار مشکلتر می نمود. با این روند جیمز نتایج درخشانی را در طی چند هفته گرفت. او بطور ثابت 600 الی 800 دلار در هفته در طول دوماه کسب کرد .

قطعا جیمز نیز مانند هرکس دیگر ضررهایی متحمل شد و اشتباهاتی نیز نمود .وقتی جیمز در معامله اي ضرر می کرد؛ در ذهن خود شروع به مرور کردن می نمود که اگر چه کار میکرد ضررش کمتر وبا چه کاري اجتناب از ضرر صورت می گرفت. او در ذهن خود تصمیم می گرفت که اگر موقعیت مشابهی رخ دهد بهترین کار ممکن چه می تواند باشد. او همین کارها را براي ترید موفقیت آمیزش نیز انجام می داد. او به راههایی فکر می کرد که بتوان مدیریت بهتري بر روي تریدها انجام داده و سپس این تصویر را بارها و بارها در ذهن خود مرور کند.

انجام مداوم این کارها جیمز را به جایی رساند که سود او در شش ماه اول فراتر از از 15000 دلار شد. او اهدافش را بطور وضوح در ذهن خود ثابت به ثبوت رسانده و اقدام به ارتقا سود در جهت پیشبرد اهدافش می کرد. آیا عملکردش عالی بود؟ خیر؛ ولی او حداقل به اندازه درآمد شغل قبلیش سود کسب کرده بود و این بقدر کافی خوب بنظر می رسید. اما او در مسیر دلخواهش قرار گرفته بود و از خانه اش تریدش را انجام می داد.

ند به اندازه جیمز خوشحال و راضی نبود. او درسهایی که جیمز آموخته بود را از کسی فرانگرفته بود و با کسی مشورت نکرده بود. به این دلیل ند فکر می کند نباید بخاطر ترید شغلش را رها می کرد. او اکنون به کار قبلی خود در چاپخانه رو آورده است. در سر او هنوز رویا و آرزوي ترید موج می زد. احتمالا او هم می توانست در اینکار موفق باشد اگر فقط یاد می گرفت که چگونه سود بهینه خود را از قبل مشخص نماید. ولی او هرگز این کار را انجام نداد.

 

مقدمه

 

مقدمه:[2]

 به اجرا گذاردن بهترین عملکرد

شما این عبارت را در سرتاسر این کتاب مشاهده خواهید نمود. این از مهمترین عباراتی است که شما بعنوان یک تریدر موفق باید آنرا بیاموزید. اگر شما این مهارت را سرلوحه کار خود قرار دهید   در این راه به موفقیتهاي بزرگ دست پیدا خواهید کرد. اما بدون این مهارت؛ شما محکوم به شکست هستید. واقعا به همین سادگیست که اگر شما یاد بگیرید که چگونه بهترین متد مورد علاقه تان را به اجرا درآورید؛ تریدهایتان پولساز خواهد بود و اگر این کار را یاد نگیرید؛ شما پول زیادي را در تریدهایتان از دست خواهید داد.

شما میدانید که بازارها (فیوچرز) در مسیر هایی حرکت می کند که مانندش را در زندگی خود نمی یابید. در آن درجات آزادي بیشتري نسبت به بقیه تجارتها دیده می شود. شما می توانید هرآنچه مورد نظرتان هست را انجام دهید در هرموقع که اراده کنید و در تمام مدت باز بودن بازار .تنها چیزي که ممکن است سدي در برابر شما ایجاد کند از دست دادن سرمایه است. بغیر از این شما دستتان باز است تا از تمام آزادیهاي موجود در بازار استفاده کنید .  ترید کردن سواي تمام فعالیتهاي موجود در زندگی شماست. در هر محیطی شما اکثرا می توانید بر فعالیتهاي موثر بر آن محیط کنترل داشته باشید. بطور مثال: اگر شما قصد داشته باشید به موسیقی گوش دهید؛ می توانید رادیو را باز کنید. اگر شما سوئیچ رادیو را بزنید؛ روشن خواهد شد و اگر سوئیچ را نزنید؛ روشن نخواهد شد .

یا در مثال دیگر فرض کنید قصد روشن کردن ماشینتان را دارید. اگر عمل استارت زدن را انجام دهید ماشین روشن خواهد شد چون شما عملی انجام داده اید براي تغییر وضعیت موجود. اگر عمل استارت زدن را انجام ندهید؛ ماشین روشن نخواهد شد. شما باید تغییري در محیط ایجاد کنید تا ماشین روشن شود.

در هرروز ما بسیاري کار در جهت تغییر محیط انجام می دهیم. کارت بانکی را در ماشین خودپرداز قرار می دهیم تا پول نقد دریافت کنیم. کلید دستگاه قهوه ساز را میزنیم تا قهوه اي براي ما در صبح آماده کند. اینها تغییراتی است که ما هوشمندانه آنها را ایجاد می کنیم. ولی در اینجا اختلافاتی دیده می شود:

در ترید ؛ شما نمی توانید کنترلی بر بازار داشته باشید. درخواست شما براي حرکت قیمت در جهت مورد دلخواهتان اهمیتی ندارد و شما هم نمی توانید بازار را جهتی خاص به حرکت درآورید و قصد شما هم اثرگذار نخواهد بود. ما سوئیچی براي اینکار نداریم. ما هیچ امکانی براي تاثیرگذاري بر بازار در اختیار نداریم.

بنابراین اگر ما نمی توانیم بر بازارهیچ کنترلی داشته باشیم؛ ””پس تنها چیزي که می تواند ما را موفق کند این است که بتوانیم بر خودمان کنترل داشته باشیم.““ گفتن این مطلب آسان و انجام دادنش سخت است. واین است واقعیت تریدکردن موفق. مجددا تاکید می شود که اگر شما نمی توانید بر عملکرد بازار هیچ کنترلی داشته باشید پس باید بر عملکرد خود کنترل داشته باشید .

                                                      

مقدمه

 

من با صدها تریدر ملاقات داشته ام. متاسفانه بسیاري از آنها در کارشان شکست خورده اند. تعداد قابل توجهی از آنها مهارتهایی که براي موفقیت لازم و ضروري می باشد را هرگز فرا نگرفتند. اکثر آنان تمام فکر خود را بر روي پیدا کردن روشهاي تکنیکال و یا مکانیکال متمرکز کره بودند. و تعداد کمی از آنها به این کار تحقق بخشیده بودند که تعدادشان خیلی کمتر از نصف آنها بود.

”فردي با دیسیپلین شخصی خوب ولی متد کاري ضعیف کارایی بهتري خواهد داشت از کسیکه دیسیپلین کاري ضعیفی دارد ولی از بهترین متد کاري موجود استفاده می کند.

توانا بودن بر انجام متد مورد علاقه مهمتر از بدست آوردن بهترین متد تکنیکال موجود می باشد. ” فردي با دیسیپلین شخصی خوب ولی متد کاري ضعیف کارایی بهتري خواهد داشت از کسیکه دیسیپلین کاري ضعیفی دارد ولی از بهترین متد کاري موجود استفاده می کند.“ این قانون همیشه صادق بوده و خواهد بود.

من مدام با افرادي مواجه می شوم که در یک معامله خاص سود بسیار بالایی کسب کرده اند. مثلا من فردي را بخاطر می آورم که روزي مرا صدا زد و گفت که در یک ترید خود بر رويS&p  و با سه لات کامل 800 واحد در سود بوده (به ارزش تقریبی 6000دلار). اما با وجود قرار داشتن در این سود عظیم؛ این تریدر در تریدش متحمل ضرر شد. وقتی از او پرسیدم چرا با لغزاندن حد ضرر خود؛ سود خود را حفظ نکري جواب داد: من بدنبال سودي بالاتر بودم در حالیکه من می دانم این شخص بهترین سود مورد نظر خود را قبلا در ذهنش معین نکرده بود .

مسلما ما همگی خواستار یک همچین سودهاي عظیم هستیم اما چیزي که نباید فراموش کرد این است که ما نمی توانیم بر بازار کنترل داشته باشیم بنابراین ما باید براي هر حرکتش از قبل تدارکی دیده باشیم. پس اگر کسی در ترید بر رويS&P  به اندازه 800 واحد در سود رفت (چیزي که به آسانی قابل دسترس نیست) ؛ باید بهترین کار را انجام داده و از دود شدن این سود جلوگیري کند تا عنوان برنده بزرگ در این معامله را از دست ندهد.

این کتاب به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول به نام ” مهارتهایی که شما جدا احتیاج دارید“ می باشد و شامل تمام مهارتهایی است که به نظر من شما براي موفقیت در ترید خود بدان احتیاج دارید. اینها شامل روشهایی است مانند تعبیه و تکمیل اهداف ؛ برنده و بازنده فعال بودن ؛ اجراي بی عیب و نقص تریدتان و غیره… می باشد .

بخش دوم بعنوان ” مهارتهایی که شما قطعا احتیاج ندارید “نامگذاري شده است. فصول این بخش شامل آرزو کردن؛ امید داشتن و دعا کردن می باشد .همچنین حاوي فصلی به نام ”ترید انتقامجویانه“ نیز هست. فصلی دیگر تحت نام ”احساسات :ترس و طمع “ وجود دارد. این بخش به شما کمک می کند تا بر مواردي که در جهت ترید موفق باید از خود دور سازید اشراف پیدا کنید .

بخش سوم که آخرین بخش نیز می باشد شامل موضوعات بکر جمع آوري شده توسط دکتر ماکسول مالتز تحت عنوان سایکو سیبرنتیک است. این بخش ”چگونه خود را پرورش دهیم“ نام دارد. فصول این بخش پیشینه عملکردي سایکو سیبرنتیک را معرفی نموده و به شما یاد می دهد که چگونه آن را درجهت بهبود نتایج ترید هایتان بکارگیرید. این بخش شامل مهمترین مطالب کتاب است: خودآموز تمرینی و قدم به قدم تلاش براي رسیدن به بهترین و بیشترین سود با جنبه احساسی ترید .این تمرینها بر پایه کارهاي دکتر ماکسول مالتز و سایکو سیبرنتیک می باشد.

بخش 1 : مهارتهایی که شما جدا احتیاج دارید

فصل 1-   تعبیه و تکمیل اهداف واقعگرایانه1

یکی از مسائلی که من در مراحل اولیه شروع کارم فهمیدم این بود که تعبیه اهداف از پیش تعیین شده ؛ از اقدامات اولیه تمام تریدرهاي موفق می باشد.

در واقع من نمی دانم شما اینکار را انجام داده اید یا خیر؛ ولی اینکار افراد را در بهترین شرایط قرار می دهد.مردم وقتی بهترین عملکردشان را از خود برجاي می گذارند که از قبل؛ اهدافشان را بطور روشن و آشکار در ذهنشان ترسیم کرده باشند.این یکی از راههاي جهت دادن به فعالیتهاي ذهنی است.زمانیکه ما اهدافمان را بطور وضوح در ذهنمان ترسیم می نماییم، ناخودآگاه ذهن ما نیز شروع به فعالیتی سخت کرده و کمک بزرگی به ما می کند تا به اهدافمان برسیم.بوسیله اینکار بدون بکارگیري از چالشهاي ذهنی و فشار بر روي اراده خود؛ آن را بطور خودکار در مسیر مورد دلخواه قرار می دهیم( این از مواردیست که با شروع یادگیري سایکو سیبرنتیک خواهید آموخت).

موضوع مهم دیگري که مطرح می باشد این است که شما علاوه بر به تصویر کشاندن اهداف در ذهن بطور واضح؛ سه شاخصه دیگر را نیز باید در نظر بگیرید:

هدف شما باید واقعگرایانه باشد.

هدف شما باید قابل حصول باشد.

هدف شما باید قابل اندازه گیري باشد.

هدف شما باید واقعگرایانه باشد. این بدان معنی است که در هدف شما؛ تواناییهایتان نیز لحاظ شده باشد.البته این

هدف می تواند طوري تنظیم شده باشد که مقصودش کسب یک میلیون دلار در عرض یکسال باشد، اما این به احتمال زیاد دور از واقعگرایی می باشد چون فعلا از محدوده تواناییهاي شما خارج است.

هدف شما باید قابل حصول باشد. این شرط هم مانند شرط قبل ضروري است.دوباره ذکر می کنم که هدف شما

باید در حد توانتان باشد.در این مورد می توان یک مثال ذکر کرد که اگر سعی شما بر این باشد که بطور متوسط در روز 250 تا 500 دلار کسب سود کنید؛ شانس شما براي رسیدن به این هدف بسیار بیشتر از رسیدن به یک میلیون دلار در سال در ابتداي تجارتتان است.منظور مرا اشتباه متوجه نشوید چون بنظر من اگر شما عملکردتان در راه هدفتان بسیار خوب باشد؛ دلیلی ندارد که شما نتوانید آن را ارتقا دهید.اما شما باید حتما از یک هدف قابل دسترسی شروع کرده و سپس به آن بال و پر بدهید.من اکیدا پیشنهاد می کنم که با یک هدف کوچک شروع کرده و سپس آنرا ارتقا دهید.

                                                      

1 مترجم: شهرام

 

هدف شما باید قابل اندازه گیري باشد. این چیزیست که اکثرا مردم در آن اشتباه میکنند.هرکس دوست دارد

ثروتمند شود یا اقبالی در بازار بدست آورید.این ممکن است بعنوان اهداف همه افراد درنظر گرفته شده باشد.ولی شما هم می دانید که هدف واقعی این نیست.هدف باید قابل اندازه گیري باشد.شما باید توانایی این را داشته باشید که وقتی از هدف خود دور شده باشید؛ خارج شوید و واقف باشید بر اینکه چه زمانی به اهداف مقطعی خود رسیده اید.اگر هدف قابل اندازه گیري نباشد؛ شما گم خواهید کرد که الان در چه موقعیتی قرار دارید و اگر اوضاعتان خوب نیست اشراف نخواهید داشت که چگونه بطرف هدف تغییر مسیر بدهید.

در اوایل زمانیکه من شروع به ترید کرده بودم درباره چگونگی کسب سود تریدرهاي مختلف گفتگوهاي زیادي انجام دادم و زمان زیادي براي این کار صرف کردم.من دریافتم هرچه بیشتر با تریدرها صحبت می کنم بیشتر متوجه این نکته می شوم که برآیند صحبت همه آنها به یکسو جهت گرفته می شود.

مهمترین چیز براي تبدیل شدن به یک تریدر موفق تعبیه اهداف واقعگرایانه و قابل اندازه گیري می باشد.در واقع سعی و تلاش صرف براي کسب سود بدون داشتن هدف راهی به فنا دارد.

تاکید اکثر تریدرهاي موفقی که مورد مشورت من قرار گرفتند این بود که تعیین اهداف؛ نقش کلیدي در موفقیتشان بازي کرده است.این قدم اول براي پا گذاشتن در این راه است.در تعیین اهداف نباید فقط بر تعبیه اهداف واقعگرایانه و قابل اندازه گیري بسنده کرد بلکه شما احتیاج دارید که رسیدن به این اهداف را بطور روزانه در ذهن خود متصور و مجسم نمایید.

””چیزي که به اندازه تعبیه اهداف ویژه؛ اهمیت دارد این است که شما باید خود را هر زمان و همه وقت در رسیدن به این اهداف؛ موفق ببینید.اگر نتوانید خود را با چشم ذهنتان بصورت فرد موفقی ببینید؛ براي تبدیل شدن به فردي موفق شانس زیادي نخواهید داشت و عملی نخواهد شد““!

بخاطر می آورم که یکی از مسایل مهمی که تاکنون از یک ترید موفق به جان و دل پذیرفتم این بود : ” چیزي که به اندازه تعبیه اهداف ویژه؛ اهمیت دارد این است که شما باید خود را هر زمان و همه وقت در رسیدن به این اهداف؛ موفق ببینید.اگر نتوانید خود را با چشم ذهنتان بصورت فرد موفقی ببینید؛ براي تبدیل شدن به فردي موفق شانس زیادي نخواهید داشت و عملی نخواهد شد “!

چندي بعد ما بسیار درباره تکنیکهاي نگرش و تجسم صحبت خواهیم کرد.اما امیدوارم شما بر این موضوع واقف شوید که تعییه اهداف ویژه شما در چه درجه اي از اهمیت قرار دارد و در نتیجه اش شما شاهد خواهید بود که چگونه با تغییر مواردي که احتیاج به تغییر دارد پیشرویتان ادامه پیدا خواهد کرد و بسرعت جا خواهد افتاد.

من به شما خواهم گفت که بعبارتی وقتی من ترید خوبی انجام می دهم و کسب سود می کنم دلیلش قطعا تمرکزم بر اهداف خاصم بوده است و بعبارت دیگر؛ وقتی من ترید ضعیفی انجام می دهم دلیلش عدم اشرافم بر اهدافم بوده که آن ترید را آنطور که باید و شاید با دید روشن انجام نداده ام.

شما درخواهید یافت که چگونه اثر تمرکز بر هدف؛ بطور وضوح در نتیجه تریدهایم مشخص خواهد شد.هرچه شما تمرین بیشتري بر روي تعبیه اهداف واقعگرایانه انجام دهید؛ انجام آن در بستري استوار میسرتر خواهد شد. بعنوان یک نکته جانبی قابل ذکر است که بر من مطلبی در تدریس نحوه ترید روزانه 500S&P بعضی اساتید؛روشن شده است.یکی از دروسی که به دانشجویان تدریس می شود این است که آنان باید در طی مدت بیست روز پی در پی 250 دلار در روز کسب سود کنند.شما حتما خواهید گفت 250دلار براي معاملات 500S&P و آنهم روزانه خیلی کم است اما آنچه براي دانشجویان مهم است این است که بتوانند در هدفشان واقعگرا بوده و قابل حصول بودن آنرا به حقیقت نزدیک کنند.زمانیکه آنان به این هدفها عینیت ببخشند آنان می توانند سطح توقعشان را بالا ببرند و مانند هرچیز دیگر شما نیز به آهستگی و از کم شروع کرده و سپس اهداف خود را گسترش خواهید داد.

بدینوسیله اکثر دانشجویان در طی این بیست روز در رسیدن به هدف 250 دلار درروز بسیار موفق عمل کردند.حال که آنان این مرحله را با موفقیت پشت سر گذاشتند؛ میتوانند هدف خود را فقط کمی ارتقا داده و البته که همواره در جهت واقعگرایانه و قابل محاسبه بودن اینکار را تحقق می بخشند.و مانند هر چیز دیگر ممارست و تمرین راهگشاي آنان خواهد بود.

فصل 2-  یاد بگیریم که ضرر کردن را دوست داشته باشیم![3]

این چیزي است که شما همیشه ازTrader  هاي موفق بازار می شنوید و چنانچه می خواهید یکTrader  موفق، چه در بازار و چه در خارج از آن باشید، لازم است تا یاد بگیرید که ضرر کردن را دوست داشته باشید!

در حقیقت ضرر کردن نباید باعث رنجش شما شود.البته اشتباه نکنید.شما از پذیرفتن ضرر، خوشحال نخواهید شد، اما باید خوشحال باشید که در زمانی که بازار موقعیت سود رسانی مناسبی در اختیار شما نمی گذارد، از آن خارج می شوید.

اغلب افراد این نکته را به بدترین شکل ممکن یاد می گیرند (البته اگر یاد بگیرند!).آن ها پیش از آن که بفهمند پذیرفتن ضرر می تواند خوب باشد، تمام پول خود را از دست می دهند.Traderهاي موفق به جاي این که مانند اغلب مردم، چشم خود را بر روي پوزیشن هاي ضرر خود ببندند، خود را در مقابل این واقعیت می گذارند که ممکن است اشتباه کرده باشند، و نتیجتاً ایشان زمانی که وقت پذیرش ضررشان رسیده باشد، این کار را با جان و دل و بدون درنگ انجام می دهند و پوزیشن را با همان ضرر می بندند.

Trade هاي زیان شما، به عنوان یک انسان، چیزي از شما کم نمی کند.شماTrade  زیان ده خود نیستید. همان طور که شما بردTrade  هاي خود نیستید.آن ها فقط نتایج کار و تجارتی هستند که شما انجام میدهید.

من گمان می کنم علت آن که بسیاري از افراد با راحت شدن از شر پوزیشن هاي ضرر خود مشکل دارند، آن است که فکر می کنند این پوزیشن ها، انعکاسی از شخصیت خود ایشان است.چه تفکر اشتباهیTrade  !هاي زیان شما، به عنوان یک انسان، چیزي از شما کم نمی کند.شماTrade  زیان ده خود نیستید.همان طور که شما بردTrade  هاي خود نیستید.آن ها فقط نتایج کار و تجارتی هستند که شما انجام می دهید.

ضرر جزئی لاینفک از این کار است.تقریبا تمامیTrader  هاي موفق، هر روزه و هر روز، پوزیشن هاي زیان ده دارند.اما خود را درگیر این تفکر که این ضررها بخشی از ایشان است نمی شوند.می دانند و آگاهند به این که این بخشی از کار است.و هر چه زودتر از شر این ضرر خلاصی یابند، سریع تر می توانند به دنبال موقعیت مناسب بعدي بگردند تا سودي دریافت کنند.البته گفتن این حرف بسیار آسان تر از عمل کردن به آن است، لیکن، این امر حقیقت پول درآوردن در این بازار است.

یکی از دوستان من بیش از 15 سال است کهTrader  بازارS&P  است.شاید بتوان او را یکی از 5Trader  برتر S&P و حتی یکی از 25Trader  برتر جهان نامید.خانه اي که او در آن زندگی می کند، 14 اتاق خواب و 6 گاراژ دارد! به وضوح او یکی از بهترین هاي این حرفه است.

او تقریبا هر روز هزاران دلار درTrade  هاي ضرر ده خودش از دست می دهد.شاید میزان پولی که او ظرف یک روز از دست می دهد از پولی که خیلی از مردم ظرف یک ماه به دست می آورند بیشتر باشد.اما مشخصاً او هزاران دلار هم در پوزیشن هاي سود ده خود به دست می آورد.آن چه او آموخته است، این است که بپذیرد، ضرر بخشی از این بازي است، و هر چه زودتر بتواند ضرر خود را متوقف کند، زودتر نیز می تواند یک موقعیت سود دهبیاید. عین این امر در مورد شما هم صادق است، گرچه در مقیاسی کمی کوچکتر.

یکی از مهم ترین نکاتی که باید بیاموزید آن است که »چرا دوباره فکر کردن به احتمال زیان ده بودن پوزیشن اینقدر مهم است؟« اگر این را از قبل به خود نیاموزید، ممکن است در زمان وقوع باعث وحشت شما شود و به یکباره با همان موقعیتی مواجه شوید که همیشه از وقوع آن می ترسیدید.بعبارت دیگر آن بلایی که نباید بر سر شما می آید! اما چنانچه یاد بگیرید که این اصول را درك کنید و بپذیرید، تنها آن گاه قادر خواهید بود از تبدیل شدن پوزیشن هاي زیان ده خود به ضررهاي هنگفت و یا حتی از دست رفتن کل سرمایه – و بدبخت شدن! – جلوگیري نمایید.

مارك داگلاس، نویسنده کتابTrader  منظم می گوید: »پوزیشن هاي زیان ده را، به مجرد آن که متوجه شدید زیان ده هستند، متوقف کنید! زمانی که ضررها این گونه مشخص می شوند و بلافاصله جلوي آن ها گرفته می شود، دیگر چیزي براي دست دست کردن، بالا-پایین کردن، سنجیدن و یا قضاوت کردن نمی ماند و نتیجتاً چیزي نمی ماند که بتواند شما را وسوسه نماید.بدین ترتیب تهدیدي براي این که به خود اجازه دهید که مرتکب اشتباهی بزرگ و خسارتی عظیم شوید از بین خواهد رفت !اما اگر چشم باز کردید و دیدید که در حال دست دست کردن و بالا و پایین کردن و شک و شبهه هستید، در این صورت یا نمی دانید که ضرر چیست و یا جلوي آن را بلافاصله بعد از آن که آن را تشخیص داده اید، نگرفته اید.در هر دو حالت اگر این کار را نکنید و پوزیشن شما بازگردد و به شما سود دهد، با این کار خود، رفتاري نادرست را در خود تقویت کرده اید که بدون شک منجر به یک فاجعه براي شما خواهد شد.و چنان چه پوزیشن بازنگردد و ضرر بیشتر شود، آن گاه با این کار یک چرخه عذاب براي خود ساخته اید که وقتی که شروع شد، متوقف کردن آن بسیار دشوار خواهد بود«.

این مطلب ادامه می یابد تا آن جا که نویسنده می افزاید »بخاطر داشته باشید که ترس حقیقتاً تنها چیزي است که ما را از یاد گرفتن بازمی دارد.اگر همواره نگران این باشید که کاري که انجام خواهید داد (و یا انجام نخواهید داد) در جهت منافع شما هست یا خیر، هیچ گاه نخواهید توانست چیزي جدید درباره طبیعت و ذات رفتار بازار فرا بگیرید.با مشخص کردن و متوقف کردن ضررهاي کوچک خود، به خود این امکان را می دهید تا بهترین راه ها را براي بال و پر دادن و اضافه شدن به سودهاي خود را فرا بگیرید«.

اگر بتوانید معنا و مفهوم این ضررها را براي خود تغییر دهید، به این حقیقت ایمان بیاورید که جلوي ضرر را، به محض تشخیص دادن آن بگیرید، آن گاه قادر خواهید بود تا از نگرانی اي که ممکن است همان پوزیشن ها اکنون براي شما ایجاد می کردند، خلاص شوید.به همین دلیل است که »ضرر کردن را دوست داشته باشیم« این قدر مهم است! این کار شما را در موقعیتی بسیار بهتر قرار می دهد تا سود کنید!

فصل 3-  پول در آوردن ربطی به زمان ندارد[4]

اکثر افراد ذهنیاتی در مورد زمانی که طول میکشد تا بتوان مقدار مشخصی پول در آورد، دارند که البته این ذهنیات در بازار و معامله گريTrading) ) کاربردي ندارند. یک معامله گرTrader) ) میتواند ظرف چند دقیقه یا حتی چند ثانیه هزاران دلار پول بدست بیاورد، بدون اینکه کوچکترین زحمتی بکشد. این با طرز فکر اکثر افراد در مورد پول در آوردن، متفاوت است.

اکثر افراد اینطور بزرگ شده اند، و فکر میکنند که براي پول درآوردن مخصوصا پولهاي بزرگ، لازم است زحمت زیادي کشید و زمان زیادي صرف کرد .وقتی من معامله کردن را شروع کردم، خانواده ام نمیتوانستند بفهمند که چطور در عرض چند دقیقه من هزاران دلار سود یا زیان میکنم. مردم عادي ظرف چند ثانیه هزاران دلار سود یا زیان نمیکنند. در اکثر شغلها براي سود یا زیان کردن به اندازه چند هزار دلار، چند هفته وقت لازم است .

براي اکثر افراد موقعیتی که در آن با این سرعت پول بدست بیاورند، یا از دست بدهند، هیچوقت دست نمیدهد. ولی براي یک معامله گر (Trader) این کاریست که هر روز انجام میدهد. و براي یک معامله گر موفق بودن، لازم است با این حس خو بگیرید.

مشکل اینجاست که ذهن بسیاري افراد با چنین موقعیتی ناسازگار است. بخاطر طرز تربیت از کودکی، ما باورهاي خاصی در مورد لیاقت خود براي پول درآوردن با این سرعت داریم. در بسیاري موارد بدست آمدن پول با سرعت زیاد، بقدري تعجب زده میشویم که فکر میکنیم واقعی نیست و ما نمیتوانیم اینقدر سریع پول زیادي در بیاوریم. این موضوع به دو مشکل اساسی منتهی میشود.

مشکل اول که سخت تر هم هست، اگر بصورت ناخودآگاه نتوانیم بپذیریم که ما لایق اینقدر سریع پول درآوردنیم، وقتی شانس به شما رو کند و پول زیادي در بیاورید ناخودآگاه خواهد گفت: » نه، نمیشود اینقدر سریع پولدار شد! بهتره یک راهی پیدا کنی که این پولو از دست بدي« !

باور کنید یا نه، نهایتا دقیقا همین کار را میکنید. این قدرت ناخودآگاه شما را نشان میدهد. اگر شما باور مشخصی در مورد خود داشته باشید، ناخودآگاه شما میکوشد تا آن باور را به واقعیت نزدیک کند .مثلا اگر یک دفعه سود زیاد بکنید، حتما راهی براي برگرداندن و از دست دادن آن پول پیدا میکنید، چون عمیقا و بصورت ناخودآگاه این موضوع درست بنظر نمیرسد. مسلما در آن لحظه احساس خوشحالی و هیجان دارید، ولی ناخودآگاه شما در عمق، معتقد است که چیزي غلط است. سپس ناخودآگاه واقعا قدرتمند شما با اقتدار به خودآگاه شما غلبه کرده و راهی براي برگرداندن آن پولی که براي آن احساس لیاقت ندارید، پیدا میکند.

در فصل3، در مورد تمرینی صحبت خواهیم کرد که چطور با سودهاي بزرگ کنار بیاییم و احساس راحتی کنیم. یاد خواهید گرفت که چطور احساس لیاقت و سزاواري براي اینگونه پولها داشته باشید، تا ناخودآگاه شما سعی نکند پول را از دست بدهد.

                                                      

مشکل دوم این است که این تعارض روانی باعث میشود که مدت خیلی زیادي معامله را باز نگه دارید. ایناتفاقی است که می افتد:

یک نفر وارد یک معامله میشود، و به هر دلیل موجه یا ناموجهی بازار دقیقا در جهت موافق اون حرکت میکند. وي دقیقا همان هزاران دلاري که صحبتش را کردیم، سود میکند. این البته عالی است، ولی مشکل اینجا بوجود می آید که فرد احساس میکند این معامله بسیار بسیار بیشتر باید سود بدهد. دلیل این احساس این است که بازار به سرعت در جهت موافق آنها حرکت کرده و آنها احساس میکنند که بازار باید در آن جهت ادامه دهد .

خوب همه ما میدانیم که بازار براي انجام هیچ کاري مجبور نیست. بازار فقط با دستورهاي خرید و فروش حرکت میکند. من این موقعیت را همیشه می بینم. یک چیزي که باید به آن واقف بود، این است که بازار دقیقا با همان سرعت و راحتی که سود میرساند، میتواند سودها را با خود ببرد، دقیقا با همان سرعت و سهولت .بخاطر این حقیقت، شما باید از معاملات خود محافظت کنید، یعنی جابجا کردن دستور بستن معامله(حدضرر) و قفل کردن مقداري از سود. و البته معناي دیگري هم دارد، یعنی شما باید بلحاظ ذهنی هم خود را محافظت کنید.

فقط بخاطر اینکه بازار در دو دقیقه 1000 دلار سود رسانده، اصلا دلیل نمیشود که بازار باز هم در آن جهت حرکت میکند. بهیچ وجه دلیل نمیشود!!

اما تعداد زیادي از افراد در این طرز فکر گرفتار میشوند و این اشتباه بزرگی است. براي مثال در نظر بگیرید که شما نماد 500(S&P فیوچر) را پیش فروش (short) کرده اید. دقیقا بعد از اینکه شما فروختید یک دستور فروش بزرگ با حجم 2000 سهم فعال میشود. این دستور فروش باعث سقوط شدید بازار میشود. بعد از فعال شدن این معامله شما 2500 دلار سود در حسابتان دارید که ظرف مدتی کمتر از یک دقیقه بدست آمده است. شما مطمئنید که پس از سقوطی اینچنین سریع، بازار آماده سقوط بیشتر نیز هست. ولی این لزوما درست نیست. در حقیقت، دقیقا اتفاق برعکس می افتد و دیگر پیش فروشی نیست. بازار شروع به بالارفتن میکند و مقدار زیادي از سود شما را با خود میبرد.

تنها راه کنار آمدن با چنین موقعیت هایی، آمادگی ذهنی براي اتفاق افتادن آنهاست. مطمئن باشید که اتفاق می افتد. بجاي اینکه اینقدر مطمئن باشید که بازار حتما کاري که من فکر میکنم را میکند (و باز هم در جهت موافق حرکت میکند)، باید آماده باشید که هر چیزي ممکن است اتفاق بیافتد، مثلا اینکه کل سودي که ظرف چند لحظه بدست آورده اید، با همان سرعت از دست برود .

با آمادگی ذهنی براي چنین موقعیت هایی، شما با قوي ترین انگیزه خود عمل میکنید و اجازه نمیدهید که بخش چرب و نرم سودتان از دست برود. البته، در موقعیت فوق شاید بازار در جهت شما ادامه دهد، اما موقعیت مهمی که شما باید براي آن آماده باشید، این است که اگر ادامه نداد چکار کنید(جابجا کردن دستور حد ضرر  (Stop loss) و قفل کردن سود نیمی از سهمهاي معامله).

به یاد داشته باشید، عمل کردن با قوي ترین انگیزه براي محافظت از خودتان بسیار مهمتر از پیدا کردن موقعیت هاي خوب براي معاملات سوددده است. فکر نکنید که بازار باید در این جهت حرکت کند، چون اینهمه راه را با این سرعت آمده است. بازار مجبور به هیچ کاري نیست، صرفنظر از اینکه قبلا چه حرکتی کرده است. خود را براي هر کاري که بکند آماده کنید، در اینصورت شانس بسیار بالاتري براي نگهداري سودهایتان خواهید داشت.

به یاد داشته باشید، عمل کردن با قوي ترین انگیزه براي محافظت از خودتان بسیار مهمتر از پیدا کردن موقعیت هاي خوب براي معاملات سوددده است.فکر نکنید که بازار باید در این جهت حرکت کند، چون اینهمه راه را با این سرعت آمده است.بازار مجبور به هیچ کاري نیست، صرفنظر از اینکه قبلا چه حرکتی کرده است.خود را براي هر کاري که بکند آماده کنید، در اینصورت شانس بسیار بالاتري براي نگهداري سودهایتان خواهید داشت.

 

4- منعطف باقی ماندن1

سالها پیش یکی از تریدر هاي موفق در ضمینهS&P مرا نصایحی کرد. او گفت هرگز با یک ترید ازدواج نکن.

مایکل داگلاس نیز به چارلی شین گفت هرگز در مورد سهام احساساتی نشو (در فیلم وال استریت).

این جملات چیزي فراتر از یک نصیحت است. اگر شما منعطف نباشید و به ترید هاي خود بچسبید هرگز در این تجارت موفق نخواهید شد.

اصولا مفهوم مطلب بالا بسیار ساده است. هرچقدرهم که احساس قوي نسبت به یک ترید داشته باشید باید مصمم به تسلیم شدن در برابر آن در یک لحظه باشید. یک اتفاق معمول این است که یک تریدر در یک ترید گیر کرده و اهمیت بیش از حدي به آن میدهد.

براي مثال من با تریدر هاي زیادي صحبت کرده ام که همگی یک احساس مشترك رو در زمان ترید تجربه کرده اند. حتی خود من نیز این گاهی چنین احساسی دارم. در این لحظه شما حس میکنید که حتما در این ترید خاص تصیم شما درست است. این باعث میشود تا شما انعطاف خود رادر مورد زمان خروج از دست بدهید. حتی اگر بازار علایمی بر خلاف پوزیشن شما نشان بدهد باز خیلی از تریدرها آنچنان بر عقیده خود پافشاري میکنند که نمیتوانند آنقدر منعطف باشند تا تصمیم درستی در مورد منفعت خود بگیرند (کاري که تنها راه براي موفق بودن است).

خیلی از مواقع زمانی که چنین اتفاقی میافتد تریدر این احساس را دارد که گویی آخرین تریدیست که انجام می دهد. عدم انعصاف تجارت شما را به سرعت از بین میبرد. براي ا ینکه تریدري موفق باشید باید مصمم باشید تا براحتی وسریعا تصمیم خود را عوض کنید. شما مطمئنا نمیتوانید زمانی که یک پوزیشن باز دارید همواره با خود بجنگید زیرا نتیجه آن چیزي بجز خرابی نیست.

در دنیاي واقعی گاهی داشتن یک حس تکبر میتواند مفید واقع شود. انسانهاي بسیاري وجود دارند که فکر میکنند همواره درست میگویند وهمچنان توانایی آن را دارند که بقیه را نیز متقاعد سازند. این امر در مورد خیلی از مردم صدق میکند. انسانهاي با این خصوصیت احتیاجی ندارند تا در دنیاي واقعی زیاد منعطف باشند یا حداقل احتیاج ندارند تا با کسانی که میتوانند آنها را قانع کنند منعطف باشند.

اما در بازار منعطف نبودن و نپذیرفتن اشتباه کاري به جز از بین بردن حساب تجاري شما انجام نمیدهد.

البته هیچکس نمیخواهد بپذیرد که اشتباه میکند. چه کسی دوست دارد که در اشتباه باشد؟

من در مورد آن به شکل دیگري نیز نگاه میکنم. در مورد اشتباه کردن در یک پوزیشن بازنده فکر نکرده بلکه  مسئله را بدین صورت میبینم:

“اگر از این ترید بد خارج نشوم (که پتانسیل کمی دارد) سودهاي گذشته و آینده مرا از بین میبرد و من نمی خواهم هیچ چیز سود هاي مرا از بین ببرد“.

soheiltb

 

این تفکر به من کمک میکند تا منعطف تر باشم و از بستن تریدهاي خود با ضرر نترسم. من آموخته ام تا در اینگونه موقعیتها انعطاف داشته باشم زیرا همواره می خواهم که سودهاي خود را از دست ندهم.

هرچقدر انعطاف کمتري در مورد ترید هاي بد از خود نشان دهم به همان میزان آنها بیشتر تریدهاي سود ده مرا از بین میبرند. من همواره در حال محافظت از سود تریدهاي خوب خود هستم زیرا هر ماه با آنها زندگی خود را می گذرانم.

همواره بخاطر داشته باشید که هر چقدر منعطف تر باشید تجارت شما موفقتر خواهد بود. در حقیقت مقدار درآمد شما رابطه مستقیمی با انعطاف شما دارد. فکر نمی کنم که دلیلی محکمتر از این براي منعطف بودن وجود داشته باشد.

5 –  آیا شما استحقاق کسب درآمد را دارید1

همانطور که در فصل 3 ذکر شد؛ اکثر افراد در مورد اینکه چه مقدار کار و چقدر زمان لازم است تا مقدار معینی درآمد کسب شود؛ افکار تثبیت شده اي دارند. شغلهاي زیادي هم وجود دارد که مقدار کارکرد افراد در سطح درآمدش تاثیرگذار نیست.

اینطور مسائل و طرز تفکرها در تریدکردن راهی ندارد. اکثر ما با این طرز تفکر پرورش یافته ایم که هر چه بیشتر کار کنیم درآمد بیشتري نیز کسب خواهیم کرد. افرادي با طرز فکري متفاوت با آنچه ذکر شد در میان ما زیاد نیستند که دریافته باشند با کوشش کم در زمانی بسیار کوتاه که تا حتی چند دقیقه نیز میتواند محدود باشد انسان می تواند به سودي بالغ بر هزاران دلار دست پیدا کند آنهم فقط با یک تلفن و سفارش ترید. خیلی ها با این طرز تفکر غریبه هستند. و مهمتر آنکه این طرز تفکر در تصور ذهنی خیلی از افراد نیز نمی گنجد .

مثالی می آورم؛ وقتی پدر شما 6 روز هفته و روزانه 11 ساعت سخت کار می کند تا نانی سر سفره شما بیاورد؛ این طبیعی است که شما هم به این باور رسیده باشید که براي کسب درآمد؛ باید زیاد کار کرد پس شما کودکی خود را با این هدف سپري می کنید .

بدینوسیله عقیده شما از همان ابتدا بر این پایه شکل میگیرد که بدون کار سخت و طولانی مستحق درآمد زیادي نخواهید بود. اینجاست که تصور ذهنی شما از خودتان از درجه اهمیت بالایی برخوردار می شود .

تصور درونی از خود، یکی از مباحث سایکوسیبرنتیک می باشد که در بخش 3 درباره آن بحث خواهد شد اما اگر اجازه بدهید پیش زمینه اي از عملکرد تصویر ذهنی از خود را براي شما ترسیم کنم .

”تصویر درونی از خود؛ تمام اعمال زندگیتان را کنترل می کند و آن ذهنیتی است که عقیده داریم درباره خودمان صدق می کند. آن لزوما صحیح نیست ولی ما اعتقاد داریم صحت دارد .

همه ما تصوري از خود در ناخودآگاهمان داریم که تصویر شخصی خوانده می شود. تصویر شخصی تمام اعمال زندگیتان را کنترل می کند و آن ذهنیتی است که عقیده داریم درباره خودمان صدق می کند. آن لزوما صحیح نیست ولی ما اعتقاد داریم صحت دارد .

این تصویر شخصی از هر تصور دیگر شما قویتر است. بعنوان مثال وقتی اعتقاد ما بر این باشد که هیچکس استحقاق ندارد به سرعت و با سهولت، در ترید خود، درآمد زیادي کسب کند؛ و این مساله درمورد خودمان بدون پیشبینی اتفاق بیفتد آنگاه تصویر شخصی ما در گوشمان خواهد گفت: ” این نمی تواند درست باشد، مردم نمی توانند به این سرعت پول کسب کنند.“ در نتیجه ناخودآگاه ما که بواقع داراي قدرت زیادي نیز هست بدنبال راهی خواهد گشت تا این سود را از دست بدهد. البته که با این تصویر ذهنی؛ این روند اجتناب ناپذیر است. در این شرایط خلاف این تصویر ذهنی عمل کردن بسیار سخت است. این پدیده در صدها مورد از گزارشهاي روانشناسان دیده شده و در نتیجه به اثبات رسیده است .

shahram

یک مثال خوب؛ سعی بر لاغر شدن افراد چاق است. اکثر اوقات افراد چاق از خود یک تصویر ذهنی مبنی بر وزن غیر طبیعی و زیاد نسبت به بقیه دارند. تلاش آنها بر کم کردن وزن به کمک اراده می باشد. آنها ورزش می کنند و غذاي سالمتر مصرف و از چربی دوري می ورزند. همه اینها خوب است. اما در نهایت اکثر آنها نمی توانند وزن کم کنند ( یا کم کرده و دوباره چاق می شوند) فقط به این دلیل که تصویر قدرتمندي از خود تحت عنوان ”توشخصی چاقتر از بقیه هستی“ دائما روبروي آنها و در جنگ با آنهاست .

تصویر شخصی بسیار قدرتمند تر از هر اراده است. بنابراین؛ تا زمانیکه آنها این تصویر شخصی که از خود دارند را عوض نکنند کم کردن و از دست دادن وزن اضافی براي آنها غیرممکن است. اما اگر قادر به تغییر این تصویر شخصی شوند کم کردن وزن کاري سخت نخواهد بود. بعبارت دیگر اگر آنها بتوانند خود را شخصی لاغر ببینند؛ لاغر شدنشان مشکل نخواهد بود .

این در مورد ترید شما نیز صدق می کند البته وقتی خودتان را مستحق کسب سود ببینید. بدلیل اینکه تصویر شخصی همیشه برنده است در نتیجه اگر تصویر شخصی شما حاکی از این باشد که نمی توان بسرعت کسب سود کرد؛ پس شما در حال مقاومت در برابر کسب سود توسط آن تصویر شخصی خواهید بود.

مانند مثال کم کردن وزن؛ شما وقتی موفق خواهی بود که تصویر شخصی خود را تغییر دهید. این تصویر باید نشانگر شخصی باشد که در فضاي تجارت مستحق کسب سود است. اگر تا کنون نتوانسته اید این تصویر را در خود بسازید سعی بر تغییر تصویر قبلی و ترسیم این تصویر داشته باشید. تکنیکهاي سایکوسیبرنتیک موجود در بخش سه به شما یاد خواهد داد که چگونه تصویر شخصی را عوض کنید تا خود را مستحق کسب سود در تریدتان بیابید.

6 – روشهاي ترید1

این کار نوع ناشناخته اي در دنیایی بدون روش هست به طوري که اهمیت این کار چنان است که مجموعه روشهایی را شما معتقدانه دنبال میکنید. اجازه بدید صادق باشم. معامله گري واقعا قانونی ندارد شما می توانید در هر جایی که خواستید انجام بدهید.در هر زمانی که خواستید عمل کنید.

شما می توانید موقعیتهاي خروجی تان را اضافه و کم کنید و می توانید مثلا به طور معمولی واقعا معامله نکنید.

 

تنها چیزي که می تواند جلوي شما را از مشارکت بگیرد فقدان پول مورد نیاز براي معامله است بعداز ان شما تصمیم میگیرید که چه کار می خواهید بکنید. وچه زمانی می خواهید ان را انجام دهید بسیاري از کارهاي دیگر که اجازه ازادي زیادي بدهند وجود ندارند، زیرا روشهاي روشنی واقعا اینجا موجود نیست.شما نیاز دارید که خودتان دست بکار شوید. در غیر این صورت شما احتمالا باید غرق در تمام احتمالات مختلف این بازار شوید اگر شما تصمیم گرفتید بدون هیچ روشی معامله کنید من به شما قول می دهم موفق نخواهید شد.

 

ازادي عمل خوب است اما شما نیازمند چیزي هستید که من ان را اساسا ازادي قانونمند می نامم.

ان به این معنی است که شما باید بتوانید هنگامی که خواستید معامله کنید .اما معاملاتی که شما انجام می دهید نیاز به از بین بردن روشهاي تحت عمل شما دارد. روشها به شما کمک خواهد نمود با ثبات قدم بیشتري در رابطه با معاملاتتان داشته باشید. انها به شما کمک می کنند تا از اشتباهات تخیلی که می تواند حساب شما را کم کند پرهیز کنید. حدودا یک مرتبه هر 6 ماه من یک سري روشهاي معامله اي جدید براي خودم نوشتم. این روشها به من کمک کرد با معامله ام قانونی باشم و شما بدانید عجیب تر از هر چیزي این است که زمانی من یک روز بد داشتم و دلیلش این بود که من یک یا بیشتر روشهایم را دنبال نکردم و البته عکس قضیه هم معمولا درسته.

 

اگر من یک روز معامله خوبی داشتم بدلیل این بود که روشهایم را دنبال نکرده بودم. موضوع این نیست که در چه نوعی از معامله در حال کارهستید (معامله متناوب. معامله روزانه.. معامله کوتاه مدت).

 

شما نیاز دارید با روشمند کردن معامله تان با روشهاي روشن مخصوص به خودتان بالا بیایید.

مشکل این است که اغلب مردم نمی خواهند روشهاي شخصی خودشان را ارتقا دهند چون اگر انها عمک می کردند مجبور می شدند به خاطر نتایجشان مسوولیت داشته یاشند و همین طور ما همه می دانیم اکثر مردم نمی خواتهنی مسوولیتی در قبال عمشان داشته باشند. اما همچنین ما می دانیم تنها راه موفقیت در معامله پذیرفتن مسوولیت 100% و عمل به علاقه بیشتر شخصی خودمان است. براي کسانی که نمی دانند.. من روزي فیوچرهاي 500S&P را تقریبا منحصرا معامله کردم. من روشهایم را در جولاي 1998 ارتقا داده بودم.

mustafa-hf

من فکر کردم ممکنه کمکی باشه به شما براي دیدن چیزي که روشهاي من مشابه اش است و من سعی خواهمکرد یک توضیحی از هر روش مانند انچه معامله من لازم دارد بدهم.دقیقا چگونگی روشهاي من که د رداخل رایانه من در اداره ام ضبط شده دیده می شود.

…………………………………………

قوانین براي معامله

7/6/98

  1. همیشه یک دستور توقف بکار ببرید (من هرگز یک معامله را بدون دستور توقف نمی گذارم).
  2. بعد از 3 معامله ضررده در یک روز معامله را متوقف کنید(من می خواهم از فرو رفتن خودم در یک چاه بزرگ پرهیز کنم.)
  3. اگر من 100+ واحد سود در یک معامله بدست بیاورم من حد توقفم را برا ي سربه سر شدن حرکت خواهم داد.(اگر من یه پول حسابی در یک معامله بدست بیارم من به خودم اجازه نمیدم پولم روي معامله اي از دست بره).
  4. فقط یک حرکت را در بازار بکار ببرید (من معمولا خودم را به زحمت می اندازم اگر یک احساسی در مورد بازار و عمل روي ان داشته باشم. من بیشتر زمانی موفق هستم که یک شکل نمودار یا یک دلیل فنی را براي ورود به بازار داشته باشم).
  5. رموز معامله گران سطوح مختلف را استفاده کنید انها عمل می کنند!!! ( این یک روش هست من با هم براي معامله روزانه درs&p ها قرار می دهم. این شامل تمام فنونی را که براي معامله استفاده می کنم می شود).
  6. روي حجم نوعا تعطیلات ترید نکنید. فرصتهاي بسیار کند بد. بیرون رفتم.تماشاي یک فیلم. هر چی! (کثرا در هر موردي که من معامله می کنم در این نوع از بازارها معاملات موفق من بسیار کوچکند و ضرر هاي من بسیار بزرگ. به لعنت خدا هم نمی ارزه).
  7. همیشه با بهترین علاقه مندي در تخیل عمل کنید (این چیزي است که من سعی دارم و انجام می دم و هر معامله اي را قرار می دهم. من تشخیص می دهم که تنها مسوول نتایجم هستم).
  8. معامله با ثبات روي قیمت بالاي سمت بلند و قیمت پایین سمت کوتاه (من منطقه قیمتی براي کمک به ماندن روي سمت درست بازار بکار می برم).
  9. همیشه دنبال خطوط سیگنال براي کمک به خودتان براي اجرا کردن معاملاتتنان بگردید

(این تکنیک پیش فرض بازار است که من براي کمک به خودم مناطق حمایتی و مقاومتی را استفاده می کنم).

  1. با معاملاتتان راحت باشید. اگر لذت بخش و سرگرم کننده نیست. به انجامش نمی ارزه (این فی نفسه روشن است. ااگر شما از ان لذتی نبرید شما مموفق نخواهید بود).

 

  1. شما مجبور نیستید هر روز ترید کنید( بعضی مواقع من بازار را ترك می کنم و براي یک روز فراموششمی کنم. این کار معمولا نیروي تازه اي به من می بخشد).
  2. صبر کنید تا اینکه بازار به شما نشان دهد که آیا یک قالب زمانی راهی عالی هست یا نه. براي صبور بودن صبر کردن. صبر کردن برایذ یافتن فرصتی براي ترید (یک قالب زمانی یک فن دنباله دار معامله است که من پیوسته زیر نظر دارم).

آنها روشهاي دقیقی هستند که من هر یک را و هر روز استفاده می کنم و این کار تقریبا خودکار است.

بعد از یک معامله روزانه من به روشهایم نگاه می کنم و می بینم که من انها را دنبال نکرده ام مانند انچه که من باید می داشتم و دوباره عکس قضیه درست است. بعد از یک روز خوب من به آنها نگاه خواهم کرد و می بینم که من آنها را بسیار خوب دنبال کردم. من واقعا معتقدم توانایی من براي دنبال نمودن این روشهاي دقیق هست یک بازتاب مسیر از اینکه چگونه پولی بسیار زیا د با معامله کردنم خواهم ساخت.

بیشتر من اینها را دنبال می کنم بهتر هم ترید می کنم. من کاملا مطمین هستم همین امر براي شما اتفاق می افتد.بنابراین من خواهم گفت شما می خواهید بالا بیایید با یک سري از روشهاي مخصوص به خودتان. شما می توانید قطعا استفاده کنید روشهاي من را همانند یک راهنما اما مهم این است که شما با این روشهایی که شما را ارتقا می دهد راحت باشید من می دانم که من با روشهایم راحت هستم شما نیاز به عمل به آن با روشهاي خودتان دارید اگر شما راحت نیستید آنها بسیار سخت خواهد بود دنبال کردن براي شما و احتمالات سود آور بودن بسیار کم خواهد بود.

چیزي که در ترید کردن مشترك هست وسوسه عدم پیروي از روشهایتان فقط در این زمان است اي امر ناشی می شود از احتمال واقعا زیادي از نتایج هیجان انگیز که ممکن هستند. این دامی است که بسیاري از تریدرهاي مبتدي ( وهمچنین تعدادي با تجربه) درونش می افتند این دام براحتی باعث سقوط می شود چون بسیاري از مردم ترس وحشتناکی را از دست دادن را روي یک حرکت بزرگ دارند یک مثال خوب می تونه این باشه که زمانی که شما میبینیدDow Jones   250واحد بالا می رود و شما احساس میکنید که بنابراین شما باید راهی را پیدا کنید براي بدست اوردن بازاربزرگs&p  حتی اگر این کار بسیار ي از روشهاي شما رو که عمل می کنید نقض کند.

بپرهیزید از ریختن تمام سرمایه دراین دام. انجام یک ترید بدلیل ترسیدن شما از ازدست دادن یک حرکت بزرگ عمل درزمینه بهترین علایق شما نیست.

بپرهیزید از ریختن تمام سرمایه د راین دام. انجام یک ترید بدلیل ترسیدن شما از ازدست دادن یک حرکت بزرگ عمل درزمینه بهترین علایق شما نیست. من به شما اطلاع دادم. تقریبا هر روز حرکتهاي بزرك وجود دارد.

در کنار اینها اغلب مردم به راه واقع بینانه اي براي از دست دادن حرکتهاي بزرگشان نمی اندیشند زمانی که شما یک فرصت را از دست دادید شما تمایل به فکر کردن غیر واقعبینانه در موردش دارید شما به پایین و بالاي حرکت بزرگ نگاه می کنید و با خود فکر می کنید که شما می توانید  حرکت کاملی را بگیرید من فکر می کنم ما همه می دانیم که این شبیه چیزي که اتفاق می افتد نیست  اما ذهن ما فریبهایی را روي ما عمل می کند و می گوید که ما نباید از دست می دادیم بازار حرکت را متوقف نمی کند اگر شما فرصت قبلی را بدست نیاورید دنبال دیگريمی گردید.

به ذهنتان اجازه ندهید شما را فریب دهد. بشیتر شما روشهاي خود را دنبال می کنید. اغلب به خود اعتماد می کنید و به نتایج خود بهتر بیاد داشته باشید فقط شما مسوول نتایج خود هستید. خوب یا بد. داشتن یک سري از روشها به شما کمک می کند که خوب بیش از بد باشد.

ترس حقیقتاً تنها چیزي است که ما را از یاد گرفتن بازمی دارد. اگر همواره نگران این باشید که کاري که انجام خواهید داد (و یا انجام نخواهید داد) در جهت منافع شما هست یا خیر، هیچ گاه نخواهید توانست چیزي جدید درباره طبیعت و ذات رفتار بازار فرا بگیرید. با مشخص کردن و متوقف کردن ضررهاي کوچک خود، به خود این امکان را می دهید تا بهترین راه ها را براي بال و پر دادن و اضافه شدن به سودهاي خود را فرا بگیرید.«

 

فصل 7 –  اجراي بی نقص[5]

خیلی از مردم به اشتباه فکر می کنند که اجراي بدون نقص به این معنی است که همیشه بالا بفروشیم و پائین بخریم. اجراي بدون نقص به این مفهوم نیست. در حقیقت خیلی نادر اتفاق می افتد که در تمام معامله ها بالا بفروشیم و پائین بخریم. شما لازم نیست که با قیمت بالا بفروشید و با قیمت پائین بخرید تا سود کنید.

درواقع اجراي بدون نقص به معنی عمل کردن در بهترین موقعیت (یا خارج شدن از معامله و یا انجام معامله) است، که این موقعیت از نظر شما یک فرصت بدون شک و تردید است. متاسفانه این بحث در گفتار بسیار ساده تر از عمل می باشد  اما این بدین معنی نیست که شما نمی توانید بیاموزید که چگونه این کار را انجام دهید.

روشها و سیستمهاي مکانیکی بسیاري براي انجام این کار وجود دارند اما حتی باوجود استفاده از این روشهاي اثبات شده نیز ممکن است که سیستم با ضرر مواجه شود. که دلیل آن عدم وجود اجراي بدون عیب و نقص است.

مجددا تاکید می کنیم که اجراي بدون نقص به معنی یک معامله کامل نیست بلکه به معنی عمل کردن سریع در فرصتهاي بدست آمده است. خیلی از مردم فکر می کنند که بسیار ریسک پذیر هستند ولی در واقع آنچه که آنها می خواهند یک نتیجه تضمین شده و امن است. اما ممکن است که شما اهل ریسک کردن نباشید ولی هنوز نتایج تضمین شده اي بدست آورید. در واقع این دو (نتیجه تضمین شده و ریسک کردن) با هم در تضاد هستند.

و به همین دلیل هم هست که بیشتر مردم در مورد بهترین زمان و فرصت براي معامله شک دارند. افراد معمولا بهترین نتیجه را هم می خواهند اما متوجه می شوند که هیچ تضمینی براي یک نتیجه خوب وجود ندارد، در نتیجه نمی توانند در بهترین زمان معامله را انجام دهند.

در معامله، چیزي به اسم نتیجه تضمین شده وجود ندارد. در حقیقت با هرمعامله شما سرمایه و خودتان را در معرض ریسک و خطر قرار می دهید. این چیزي است که شما باید یاد بگیرید با آن زندگی کنید تا بتوانید در معاملات پیشرفت کنید. هیچ انتخاب دیگري هم وجود ندارد. شما باید با ریسک کردن احساس آرامش کنید.

مارك داگلاس، نویسنده کتاب بازرگان قانونمندThe Disciplined Trader))، بین معامله و قمار این مقایسه را انجام داده:” در مقایسه با ترید، بسیار ساده تر است که ریسک انجام داده و در قمار با نتایج کاملا تصادفی و بر مبناي احتمالات آماري شرکت کنید چون که همه چیز کاملا تصادفی است. اگر که شما با پول خود قمار انجام می دهید در حالیکه می دانید نتیجه اي کاملا تصادفی دارد، پس هیچ راه منطقی وجود ندارد که شما بتوانید پیش بینی کنید که نتیجه این قمار چه خواهد بود. در نتیجه شما هیچ مسئولیتی براي نتایج در صورتی که مثبت نباشند نخواهید داشت“.

اما ترید متفاوت از قمار خواهد بود. آینده تصادفی نخواهد بود. حرکت بازار توسط اعمال بازرگانان که چه عقیده اي نسبت به آینده دارند، مشخص می شود، و چون بازرگانان با اعمالی که بر اساس عقایدشان انجام می دهند، آینده را می سازند پس نتیجه اعمال آنها تصادفی نخواهد بود.

                                                      

داگلاس این چنین ادامه داده است که: “این موضوع؛ گزینه مسئولیت پذیري را به ترید اضافه می کند که در موقعیتها و کارهاي کاملا تصادفی وجود ندارد و بسیار مشکل است که از آن اجتناب کرد. هر چه میزان مسئولیت پذیري بالاتر باشد به این معنی است که میزان بیشتري از اعتمادبه نفس شما در معرض خطر قرارمی گیرد و در نتیجه شرکت شمارا در معاملات مشکلتر می سازد. انجام ترید تمام راههایی را که شما باید در نظربگیرید تا نتیجه راضی کننده تري بدست آورید را در اختیار شما قرار می دهد“.

این که شما خودرا سرزنش کنید براي کاري که به گونه اي متفاوت می توانستید انجام دهید به دلیل کمبود اجراي بدون عیب روشها یا سیستمهاي ترید شما است.

مشکل نبردي است که شما نمی توانید در آن پیروز شوید. در بازي معاملات، شما کامل نخواهید بود. پس سرزنش کردن خودتان هیچ معنی ندارد چون شما دارید خود را براي چیزي سرزنش می کنید که نمی توانید تغییر دهید.

منظور من را اشتباه برداشت نکنید، منظور من این نیست که از خودتان براي اینکه در ترید اشتباه کرده اید ناراحت شوید. منظور من این است که ابتدا یک موقیعت را تحت پوشش قرار دهید و سپس اجازه دهید که بازار با روش شما ادامه پیدا کند در حالیکه شما از بازار خارج هستید. این بی معنی است که خودتان را براي این چنین مسائل ناراحت کنید. شما حتما نباید کامل باشید تا بتوانید در بازار سود کنید و پول بدست آورید. لطفا همیشه این را به خاطر داشته باشید.

تنها راهی که شما می توانید دراجراي بدون عیب موفق شوید، تمرین، تمرین و تمرین است. مانند مهارتهاي دیگر باید که این کار براي شما به صورت یک عادت شود. و تنها راه براي تبدیل آن به یک عادت زیاد انجام دادن آن است.

این یعنی که شما دو انتخاب دارید. اول اینکه مقداري مشخص از پول خود را براي آموزش کنار بگذارید.  شما باید یک تصمیم آگاهانه براي انجام معاملات خود بدون شک داشته باشید. به یاد داشته باشید که این یک تمرین است. شما واقعا نمی توانید براي از دست دادن پولتان نگران شوید. شما باید قوانینتان را بدون خطا دنبال کنید. هر چه بیشتر آن تمرینات را انجام دهید براي شما ساده تر خواهد شد.

از آنجائیکه این یک تمرین آموزشی است، من پیشنهاد می کنم که یک ترید کوچک (مانندmini-S&P  )انجام دهید. در نتیجه، قسمت کمتري از سرمایه شما در خطر خواهد بود. مطمئنا تمام افراد می خواهند که در معاملات سود کنند، اما شما نباید درباره این موضوع فعلا نگران باشید. شما لازم است که در حال حاضر درباره انجام سریع ترید در زمانی که فرصت مناسب می یابید، بیاندیشید. تنها مساله اي که اکنون مهم است انجام بدون عیب است و اینکه نتیجه معاملات خوب و یا بد است مهم نیست.

این یک تمرین ساده نخواهد بود، پس شما نباید خیلی به خودتان سخت بگیرید. هر چه بیشتر اشتباهات خود را قبول کنید، ساده تر می توانید براي تلاش بعدي اقدام کنید. اگر شما اشتباهی می کنید، خود را سرزنش نکنید. خود را تشویق کرده تا دوباره تلاش کنید.

من فکر می کنم که این یکی از مشکلترین مسائل تریدرهاست. تریدرها  خود را بخاطر اشتباهاتشان سرزنش می کنند. شما نباید خیلی سخت بگیرید. خیلی از مردم با خودشان سختتر از دشمنانشان برخورد می کنند .

به یاد داشته باشید که هر چه شما بیشتر، از خودتان به علت اشتباهات گذشته ناراحت شوید، بیشتر این اشتباهات را تکرار می کنید و این اشتباهات در نتایج معاملات شما بیشتر ظاهر خواهند شد. خودتان را به خاطراشتباهاتتان ببخشید و به کار تریدتان ادامه دهید.

من یک پیشنهاد دیگري هم براي یادگیري اجراي بدون عیب دارم که استفاده از این روش براي برخی از مردم ساده تر است. این روش مخصوصا براي تریدر تازه کار که هنوز راجع به در خطر بودن پولشان در بازار نگران هستند، مفید می باشد.

همانطور که قبلا هم گفتم، تنها راه براي یادگیري اجراي بدون عیب، تمرین می باشد. یکی از بهترین راههایی که من براي یادگیري ”اجراي بدون نقص” مفید می دانم این است که بدون بخطر انداختن پول واقعی خود، استفاده از ”پول دلالی شبیه سازي شده“ می باشد.

در اصل، تمام اینها به یک صورت کارمی کنند. شما یک حساب شبیه سازي شده (بدون پول واقعی) باز کرده و معاملات خود را در این حساب بگذارید به طوري که با حساب واقعی خود همین کار را می کنید. آنها دلالان واقعی هم دارند که سفارشات شمارا انجام می دهند و حتی تمام گزارشات حساب و معاملات شما را هم دارند و براي شما می فرستند.

این تا اینجا بهترین روش براي یادگیري” اجراي بدون عیب“ بدون درخطر انداختن پول است. براي تریدرهاي تازه کار یا براي افرادي که مشکلات اساسی در اجراي بدون عیب دارند، یک حساب دلالی شبیه سازي شده تنها چیزي است که براي تمرین اجراي بدون عیب می تواند استفاده شود .

کمپانی دلالی شبیه سازي شده که من بیشتراز همه با آن آشنائی دارم با نام آودي تركAuditrack) ) می باشد.

من شخصا ازاین حسابها استفاده کرده ام و از اینکه آنها اینقدر شبیه حسابهاي واقعی هستند؛  بسیار راضی ام. هر سفارش مهر زمان دارد، و در سفارشهاي حد توقف،Slippage  وجود دارد و سیستمهاي کامپیوتري آنها براي هر سفارش یک پرسازي (fill) واقعی دارد.

به عقیده من، کسی که نمی خواهد پول خود را به خطر اندازد و می خواهد اجراي بدون عیب را بیاموزد، این بهترین راه است. بامبلغ 150-250$ درماه (با توجه به اینکه شما گزارش حساب روزانه یا ماهانه می خواهید به صورت فکس دریافت کنید)، می توانید توسط شرکت آودي ترك تمرین اجراي بدون عیب را انجام دهید .چون این؛ تنها راهی است که می توانید در اجراي بدون عیب موفق شوید.

 

فصل 8 –  استفاده از استاپ  Stop Order1

 

بر این عقیده ام که هر تریدري بدون توجه به این که چقدر منضبط و منظم است، باید ازstop order   استفاده کند. در تمام سالهائی که من مشغول به کار بودم، هیچ تریدر حرفه اي را ندیدم که ازstop order  استفاده نکندstop   rder oبدون شک به شما در عمل کردن به صلاح و سود خود کمک می کند.

همیشه قبل از این که در موقعیت شروع معامله اي قرار گیرم، مطمئن می شوم که براي حفاظت از خود،  stop rderoرا آماده دارم. همچنین به تمامی تریدرها نیز توصیه می کنم براي محافظت از خود و معاملاتشان ازstop order   استفاده کنند. بارها اتفاق افتاده است که تریدرها، به دلیل استفاده نکردن ازstop order  بین 20 تا 25 درصد از سرمایه خود را از دست داده اند.

هرچه بیشتر ترید کنید، بیشتر متوجه می شوید که انضباط احساسی، چه نقشی در معاملات شما بازي می کند. همانگونه که قبلا گفتم، به صلاح خود عمل کردن بیشتر از سیستمها و روشهاي تکنیکی در موفقیت شما موثر است و همین امر نیز در مورد استفاده ازstop order  صادق است .

براي من بسیار تعجب آور است وقتی می شنوم مردم می گویند :” من ازstop order  متنفرم “. stop order ها بهترین دوستان تریدرها هستند. همانطور که قبلا در مورد آن صحبت کردیم، محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن تنها راه سود کردن است.

استفاده ازstop order  براي محافظت از معاملات، به شما اجازه می دهد در مورد تریدتان کمتر در گیر احساسات شوید. و همانگونه که می دانیم هرچه به احساساتتان بیشتر اجازه دهید تا در کارهاي شما مداخله کنند، کمتر سود خواهید کرد.

بعضی از افراد در هنگام ترید اشتیاقی به استفاده ازstop order  ندارند. بنابه دلایلی؛ آنها درگیر این تفکر می شوند که می توانند خود را به سرعت با بازار مطابقت دهند و از بازار عقب نیافتند. و این مسئله گاهی اوقات اتفاق نیز می افتد.

براي افرادي که سعی می کنند خود؛ کنترل اوضاع را بدست بگیرند ( بدین معنی که بدون داشتنstop order  و فقط با یک تلفن سعی می کنند از بازار خارج شوند)  مشکل زمانی پیش می آید که کنترل اوضاع را در بازار از دست بدهند. عموما این افراد در مورد قدم بعدي که باید بردارند، دچار مشکل هستند. و متاسفانه این مسئله براي آنها گران تمام می شود زیرا دیگر به صلاح خود عمل نمی کنند. آنها به یک معامله زیانده اجازه می دهند که تبدیل به یک معامله زیانده بزرگ شود.

مهمترین دلیلی که افراد نمی خواهند و یا دوست ندارند ازstop order  استفاده کنند، این است که نمی خواهند و یا دوست ندارند این مساله را بخود بقبولانند که در مورد پیش بینی رفتار  بازار؛ اشتباه کرده اند. این مسئله بدترین

                                                      

manson :مترجم 1

ویژگی شما به عنوان یک تریدر خواهد بود. هیچ اشکالی ندارد که انسان یک معامله زیانده ولی قابل کنترل داشته باشد. مشکل زمانی است که معاملات زیانده شما غیرقابل کنترل و یا غیرقابل مدیریت باشند.

این مسئله می تواند به آسانی اتفاق بیافتد. زیرا شما به خاطر عدم استفاده از یک stop order  ؛ ریسک بالائی را در مورد یک ترید خاص قبول کرده اید.

 

فکر می کنم این افراد احساس می کنند اگر از بازار خارج نشوند ( با عدم استفاده از stop order )  دچار ضرر نمی شوند زیرا بازار همواره می تواند به حالت قبلی خود باز گردد. این تفکر براي بعضی بسیار جذاب است زیرا چنین چیزي عملا می تواند رخ دهد. بازار میتواند بدون توجه به این که چه مقدار از محدوده مورد علاقه شما دور بوده، دوباره به همانجا بازگردد. ولی من به شما می گویم که نتیجه کار شما قرار گرفتن در یک موقعیت فاجعه بار است. اگر می خواهید به صلاح خود کار کنید، نباید خود را در چنین موقعیتی قرار دهید.

امکان اتفاق چنین چیزي نیز بسیار زیاد است من با افرادي صحبت کرده ام که بر روي ریسکی 200 واحدي در بازارS&P   برنامه ریزي کرده بودند. ولی به دلیل عدم استفاده از top order ِs، نتیجه معامله اي بین 600  تا 800 واحد ضرر بر خلاف انتظارشان بود و آنها در انتظار بازگشت دوباره بازار دعا می کنند. امیدوار بودن و دعا کردن به تنهائی به صلاح شما نیست. من این را تضمین می کنم!

تنها راهی که براي موفق بودن در معامله می شناسم، استفاده ازstop order  بوده تا کارگزاران بتوانند هنگامی که اشتباهی کردید، شما را از بازار خارج کنند. دوباره تکرار می کنم معاملات زیانده کوچک و قابل کنترل، هیچ اشکالی ندارد. آنها بخشی از امور روزانه هر معامله گر موفقی هستند. اگر بر این تصورید که می توانید از آنها دوري کنید در اشتباهید و اگر فکر می کنید با عدم استفاده ازstop order  می توانید از آنها اجتناب کنید، به نظر من بهتر است پول خود را نگه داشته و اصلا ترید نکنید. البته این نظر من است ولی من در این کار تجربه کافی دارم و بسیاري از تریدرها رادیده ام که سعی بر انجام معامله بدون استفاده ازstop order  را داشته اند.

    stop order لغزاندن

راه دیگري که شما باید با استفاده از آن به صلاح خود عمل کنید، ردیابیstop order  هایتان براي تثبیت سود بدست آمده در معامله می باشد. راههاي بسیاري وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید در هنگام حرکت بازار در جهت مورد علاقه تانstop order  ها را ردیابی کنید. ولی ما همه موارد را بررسی نمی کنیم. مهمترین چیزي که شما باید درك کنید، علت اهمیت ردیابیstop order  ها است. هنگامی که از سود شما در معاملات کاسته می شود، نیاز خواهید داشت کهstop order  هایتان را در ابتدا براي این که در معامله سربه سر شوید، تنظیم کنید و سپس امیدوارانه براي کسب یک حداقل سود در معامله تلاش کنید. این وظیفه بسیار مهمی است. بدون انجام دادن این کار (بدون توجه به نوع ترید ) موفق نخواهید بود.

به محض این که من متوجه کاهش سود در یک معامله می شوم،stop order  ام را براي سربه سر شدن تنظیم می کنم. به بیان دیگر اگر در یک معامله در بازارS&P  چند صد دلاري سود کرده باشم، در این موقعیتstop  order  ام را با قیمت خریدم ( به منظور سر به سر شدن ) تنظیم می کنم. بنابراین اگر بازار برگردد و سود من را از بین ببرد، من زیان نخواهم کرد. ولی اگر منstop order  خود را براي سر به سر شدن تنظیم نکرده بودم، بازار نه تنها سود کوچک من را از بین برده بود، بلکه می توانست نتیجه ترید من را مبدل به یک ترید زیانده کند .

یکی از چیزهائی که به سختی می توان از لحاظ احساسی با آن کنار آمد، کم شدن سود و نهایتا زیان کردن در معامله است،  این مسئله می تواند براي یک معامله گر حرفه اي بسیار ناامید کننده باشد و می تواند موجب شود که شدیدا درگیر احساسات شده و تصمیماتی نابخردانه بگیرید.

به همین علت است که من فکر می کنم که اجتناب از قرار گرفتن در چنین موقعیتهائی در درجه اول اولویت قرار دارد. اگر هنگامی که دچار نقصان در سود می شوید، بتوانید به طور منطقی به ردیابیstop order  هایتان بپردازید نتایج بهتري بدست خواهید اورد و از تبدیل شدن یک معامله سود آور به یک معامله زیانده جلوگیري خواهید کرد. که این مسئله مهمترین دلیل عدم موفقیت تریدرهاست.

هرگاه که من با افراد در مورد اهمیت تنظیم مقدارstop order  با قیمت خرید ( براي سربه سر شدن ) صحبت می کنم، بعضی افراد به من می گویند : اگر بهstop order  شان کاري نداشتند، می توانستند در بازار باقی بمانند و بازار در جهت سود آنها حرکت می کرد. اساسا آنها این مسئله را بیان می کنند که با تنظیمstop order ، با قیمت خرید آنها از بازار خارج شده اند ولی اگرstop order  خود را در حالت اولیه رها کرده بودند، سود می کردند.

می دانید من به آنها چه جوابی داده ام ؟ خوب که چی !!! این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی در بیشتر اوقات باعث می شود که از ضرر کردن شما جلوگیري کند. و این راهی است که شما از خود به وسیله آن محافظت می کنید. در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهمتر از استفاده از شانس در معامله است.

“در این تجارت؛ محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهمتر از استفاده از شانس در معامله است“.

و به خاطر داشته باشید که چنین عقیده اي وقتی درست است که بازار به حرکت در جهت شما ادامه می دهد. شما باید همچنان که بازار در جهت شما حرکت می کند، به ردیابیstop order  هایتان ادامه دهید. ( مرتبا آنها را اصلاح کنید). دوباره می گویم که افراد می ترسند که پس از خروج آنها از بازار شاهد رشدآن باشند، این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی مهمترین مسئله این است که شما از خود در مقابل زیان محافظت کرده باشید. باید بر روي این مسئله که خود را بدور از دردسر نگه دارید تمرکز کنید (یعنی از ضرر اجتناب کنید). اگر خود را دور از معاملات زیانده نگاه دارید، معاملات سود آور پدیدار خواهند شد.

فصل 9 –  بهره بردن از بازاري که از حرکت نمی ایستد[6]

بازار همواره در حال حرکت است. هیچگاه از حرکت باز نمی ماند. ممکن است از سرعت حرکتش بکاهد و براي لحظه اي مکث کند ولی هرگز از حرکت و جنب و جوش باز نمی ایستد. حتی هنگامی که بازارها بسته اند قیمتها باز هم در حال حرکت وتغییرند بطوریکه ممکن است بازار در قیمتی متفاوت از قیمت بسته شدن در شب قبل گشوده شود.

سه ایده اولیه باز کردن پوزیشن، خروج از بازار و کنار ماندن و ترید نکردن حتی بیش از پیش دشوار میشود.

زیرا در واقع پایانی وجود ندارد. تنها شمایید که می توانید تصمیم به پایان دادن آن را بگیرید.

در یک معامله به سود نشسته، شما باید تصمیم بگیرید که چه زمانی به اندازه کافی سود برده اید. بسیاري از مردم اجازه میدهند طمع بهترین فرصتها را از دستشان بگیرد. این افراد در این اندیشه باطل که هیچوقت سودي که کسب کرده اند کافی نیست گرفتار میشوند. فرضا اگر 500 دلار سود کرده باشند ناراحتند که چرا 1000 دلار به دست نیاورده اند. اگر 5000 دلار درآورده باشند آرزوي 6000 دلار میکنند. شخص زیاده خواه هیچوقت راضی نمیشود. این افراد صرفنظر از میزان سودي که در یک معامله بدست آورده اند هیچوقت سود خود را کافی نمی بینند.

در طرف مقابل – در یک معامله ضررده – شخص طماع نمیخواهد چنین معامله اي اصلا وجود داشته باشد زیرا آنرا نشانه شکست میداند. در نتیجه طوري رفتار میکند که انگار آن ترید ضررده وجود خارجی ندارد و خودش را متقاعد می کند که بازار برخواهد گشت و ترید به معامله اي سودده تبدیل خواهد شد. اتفاقی که هیچگاه نیفتاده است. این نوع خصوصیات براي یک تریدر بسیار خطرناك هستند. بی تردید این خصوصیات شما را بسیار زودتر از آنچه تصور کنید دچار ناکامی خواهد کرد. امکان موفقیت شخص زیاده خواه در این شغل وجود ندارد.

این سوال که:”چه مقدار کافی است؟” باعث میشود بسیاري از مردم با موضوعاتی که برایشان حائز اهمیت است درگیر شوند ولی این موارد نمیتوانند تاثیري روي حرکت بازار یا احتمال حرکت بازار به یک سمت خاص داشته باشند.

موارد فوق عبارتند از:

  1. چرا و براي چه چیزي به پول نیاز دارم؟
  2. آیا واقعا تحمل ازدست دادن این پول را دارم؟
  3. چقدر به توانایی خود در ترید کردن اعنماد دارم؟
  4. این پول براي من چقدر اهمیت دارد؟

مواجه شدن با این موضوعات مشکل ساز خواهد بود زیرا این موارد برروي عقاید و مشاهدات شما از بازار تاثیر نامطلوب خواهد گذاشت. اینها موضوعاتی شخصی هستند که شما در موردشان دغدغه فکري دارید و اغلب روي تصمیمهاي شما در مورد بازار تاثیر میگذارند، در حالیکه نباید اینطور باشد. این موارد کمکی به اینکه بازار چقدر و به کدام جهت حرکت خواهد کرد نمیکنند.

بیایید قدري در اینمورد بیندیشیم. مثلا این موضوع که تنها 4200 دلار در حساب شما باقی مانده است تاثیري روي حرکت بازار به جهتی خاص خواهد داشت؟ مسلما جواب منفی است. آیا احتیاج شما به مقداري پول براي خرید تابلوي نقاشی مورد نظرتان هیچ ربطی به اینکه پوزیشنی که باز کرده اید همان مقدار پول را براي شما فراهم کند دارد؟ قطعا خیر.

اما مشکل اینجاست که اغلب افراد در هنگام ترید کردن روي این عوامل هم حساب میکنند. این موارد تبدیل به عواملی براي ورود و خروج از بازار میشوند.چنانچه می بینید این عمل اشتباه بزرگی است. بازار نمیداند و برایش مهم هم نیست که شما به این پول احتیاج دارید یا خیر. دلایل تلاش شما براي پول درآوردن هم براي بازار اهمیتی ندارد.

به همین خاطر است که بسیاري از تریدرهاي موفق توصیه میکنند تنها با پولی که تحمل از دست دادنش را دارید ترید کنید. بعبارت دیگر اگر به پولی که با آن ترید میکنید وابسته نباشید بهترین موقعیت را از نظر روحی و روانی خواهید داشت. در نتیجه مواجه شدن با آن موضوعاتی که بر دیدگاه شما درمورد بازار تاثیر می گذارند آسانتر خواهد بود.

اما در نقطه مقابل اگر شما با پولی که قرار است با آن بدهی تان یا شهریه تحصیل فرزندتان را بپردازید ترید کنید بدون شک موضوعات فوق بر قضاوت شما در مورد بازار تاثیر منفی خواهد گذاشت و امکان تشخیص موقعیتهاي سود ده را از شما سلب خواهد کرد.

دلیل اصلی باز کردن یک پوزیشن جدید اینست که شما احساس میکنید این پوزیشن پتانسیل حرکت در یک جهت مشخص را داراست و شما میتوانید از این حرکت منتفع شوید. درواقع این تنها دلیل موجه براي ورود و خروج از بازار است. وارد شدن به یک معامله جدید تنها به این دلیل که شما براي گذراندن تعطیلات نیاز به پول دارید سودي برایتان در پی نخواهد داشت. پس لطفا این نکته را بخاطر بسپارید.

“بازي” درست زمانی آغاز میشود که شما وارد بازار میشوید و زمانی پایان میابد که از بازار خارج میشوید. این موضوع براي هر فردي آزادي بی پایانی به ارمغان می آورد. شما آزادید که هر زمانی که مایل باشید در بازي شرکت کنید.

شما میتوانید به هر دلیلی که براي شما به اندازه کافی موجه بنظر میرسد وارد بازار شوید. مثلا بخاطر اینکه یک سیگنال قابل اعتنا روي چارت مشاهده کرده اید یا مثلا به این دلیل که باران شروع به باریدن کرده است!

در هر حال هیچکس جلوي شما را نخواهد گرفت.

یا مثلا همانطور که دقیقه اي پیش از آن صحبت کردیم شما میتوانید فقط به این دلیل که فکر میکنید این معامله پول کافی را فراهم خواهد نمود که شما و خانواده تان را به دنیاي رویایی دیزنی بفرستد، وارد بازار شوید. هیچکس جلوي انجام چنین معامله اي را نخواهد گرفت.

واضح است که همین مساله در هنگام خروج از ترید هم پیش می آید. بازي زمانی پایان میابد که شما تصمیم به پایان آن میگیرید. بغیر از زمانی که بروکرتان به دلیل خالی شدن حسابتان پوزیشنهاي باز شما را میبندد در بقیه موارد این شمایید که تصمیم میگیرید که دیگر کافی است و باید از بازار خارج شد. باز هم در اینجا آزادي عمل بی نهایتی براي هر شخصی وجود دارد. در بیشتر موارد،بخصوص در مورد تریدرهاي تازه کار چنین آزادي در زندگی روزمره قابل تصور نیست.

”مهمترین چیزي که در اینجا میتوانید بیاموزید اینست که بایستی تصمیمهاي خود در بازار را  فقط و فقط براساس رفتار بازار و آنچه شما در آن مشاهده میکنید بگیرید. این تنها راه موفقیت است. اگر تصمیم شما بر اساس عوامل خارجی (از قبیل نیاز شدید شما به پول) باشد، قضاوت شما مشوش خواهد شد. بدیهی است که در این حالت پیداکردن فرصتهاي خوب بهره بردن از بازار بسیار مشکلتر خواهد بود.

فصل 10- عینی بودن (واقع بینی)1

واقع بینی یعنی اینکه بپذیرید بازار هر زمان که اراده کند قادرست هر کاري که دلش بخواهد انجام دهد! مشکل اغلب مردم وقتی شروع می شود که پیش خود تصور می کنند بازار فلان کار را نخواهد کرد یا نمی تواند بکند.

بعضی مردم مرزهایی در ذهن خود خلق می کنند و در تصوراتشان این مرز ها دور بازار می چینند و در افکار خود بازار در حرکت رو به آن سمتی فرض می کنند که دلخواهشان است. واقعیت امر این است که این مرزهاي خودبافته می توانند کار دست صاحبشان بدهند.

یادم است چند سال پیش در  2S&P بودم و چهار پنج دقیقه مانده بود تا بازار تعطیل شود. یکی از تریدر ها پیشم آمد و گفت که فکر می کند بازار 500 پوینت روي [7]S&P Futures بشکند. من گفتم محال است پنج دقیقه مانده به تعطیلی بازار چنین چیزي اتفاق بیافتد. او در جواب گفت که حتی اگر یک دقیقه هم مانده باشد فرق نمی کند. تا وقتی بازار باز است ممکن است این حرکت اتفاق بیافتد.

در کمال تعجب من؛ همانی شد که او پیش بینی کرده بود! یعنی در چهار دقیقه بازار 500 پوینت افتاد و من – بدلیل عدم واقع بینی- فرصت خوبی را براي سود بردن از دست دادم! مرز بندي باور هاي من مانع شد تا بتوانم در آن معامله شرکت کنم.

البته در دراز مدت، درسی که از این واقعه گرفتم باعث شد دید واقع بینانه تري پیدا کنم. این درس، سنگ زیربنایی شد براین باور جدیدم که ”تا بازار باز است هر چیزي در هر زمانی ممکن است اتفاق بیافتد.”

اگر شما هم بپذیرید که هر چیزي در هر زمانی ممکن است رخ دهد، دست از مخدوش کردن اطلاعات بازار در ذهن خود برخواهید داشت. زیرا این مخدوش سازي مانع از آن خواهد شد که تصمیمات درستی به نفع خود بگیرید .

مثلا فرض کنید که حسب عادت از یک شاخص معین براي پیدا کردن موقعیت هاي سودآور استفاده می کنید. حالا فرض کنید این شاخص بتازگی شما را در وضعیتshort  قرار داده. شما هم همچنان در این موقعیت نشسته اید و زل زده اید به شاخص که به شما نشان می دهد بازار رو به نزول است. اما دست بر قضا بازار خیال پایین رفتن ندارد .

حالا فرض کنید ابزارهاي دیگري که در اختیار دارید شروع کرده به نشان دادن اینکه بازار بزودي سربالا خواهد رفت. اما شاخص عزیز کرده شما همچنان رو به پایین نشان می دهد! و این یعنی تناقض در نتایج.  می دانیم

                                                      

  • Canadian_Analyst :مترجم
  • شرکتStandard and Poor’s که تخصصش در ارزیابی اعتبار سازمانها و شرکتهاي دیگر و نیز قیمت گذاري سهام و مهمتر از همه بررسی و تولید شاخص هاي مهم ومتعدد براي ارزیابی بازار است.

که غالب مردم واقع بین نیستند. آنها می نشینند و امید می بندند به اینکه شاخصشان درست می گوید و بقیه نماد ها اشتباه می کنند. در واقع بخودشان زحمت بررسی این علایم بالا رونده را نمی دهند یا برایش چندان وزنی قایل نیستند چون در تضاد با ایده آل آنها در مسیر سرپایینی بازار است.

همین افراد، اگر معامله اي درکار نبود، با وجود این اطلاعات ضد و نقیض اصلا پا به بازار نمی گذاشتند ولی حالا که از قبل توي موقعیتشان نشسته اند مشغول مخدوش کردن اطلاعاتی که پیش رویشان هست می شوند و امیدوار و دست به دعا می شوند تا بازار در جهت دلخواهشان راه برود.

آیا این راه درست و واقع بینانه است؟ البته که نه !

روش واقع بینانه اش این است که یا از موقعیت خود خارج شوید و وضعیت را دوباره ارزیابی کنید یا لااقل  stop order  خود را خیلی نزدیک به وضعیت ترید بازار در آن لحظه بگذارید تا از ضرر زیاد احتمالی جلوگیري شود. به این می گویند اقدام در جهت صلاح خویش. اما متاسفانه اغلب مردم سرجایشان می مانند و دست به دعا می شوند تا بازار به همان جهتی برود که دلشان می خواهد .

این معضل به این علت گریبانگیر مردم می شود که ذهنیت خود را قفل می کنند و حاضر نیستند احتمال بدهند که ممکن است در پیش بینی هایشان اشتباه کرده باشند. اشکالی ندارد که آدم در پیش بینی جهت بازار اشتباه کند ولی به منزله خودکشی تجاري خواهد بود که با دیدن علایم شک برانگیز از موضع خود خارج نشود و دوباره از اول شروع نکند!

واقع بینی یعنی اینکه نباید سعی کنید نیازها و انتظارات خود را به بازار تحمیل کنید. اولا این اشتباه موجب خدشه دار شدن اطلاعات مهمی که بازار براي جهت یابی در اختیار شما گذاشته می شود. ثانیا شما قدرت کافی ندارید که بازار را وادار کنید طبق انتظارات شما رفتار کند.

منظور این نیست که شما حق داشتن نظر در مورد مسیر حرکت بازار ندارید. موضوع درك این مهم است که احتمال درست فکر کردن شما با احتمال اشتباه کردنتان برابرست و باید با راحتی و تسلطی مساوي به هردو حالت نگاه کنید. باید خود را از قید و بند ”درست حدس زدن“ رها کنید. واقع بینی شما را در مقابل کتمان حقایق و ندیدن اطلاعات حیاتی حفظ خواهد کرد.

مارك داگلاس[8] در کتاب ”تریدر منضبط“، هفت خصوصیت افراد واقع بین را به این شرح برشمرده است (این را آوردم تا هر وقت به هریک دست یافتید بدانید کجاي داستان هستید):

  1. خود را تحت فشار خاصی براي انجام کارها نمی بینید.
  2. احساس ترس و اضطراب ندارید.
  3. احساس سرخوردگی و کنف شدگی ندارید.
  4. پذیرفته اید که ”هیچ چیزي به خودي خود نه درست است نه غلط“.

                                                      

  1. چیزي را که بازار به شما می گوید تشخیص می دهید و به آن عمل خواهید کرد.
  2. حتی موقعی که در بازار موضع گرفته اید، قادر هستید بازار از زاویه کسی ببینید که هنوز وارد هیچ موقعیتی نشده.
  3. حواستان روي پول متمرکز نشده، بلکه تمرکز شما روي ساختار بازار است.

اگر قادر هستید – تمامی یا بخشی از – خصوصیات بالا را در خود پیدا کنید، در مسیر درستی گام  برمی دارید.

اگر احساس می کنید لازمست همیشه درست فکر کنید، متاسفانه وارد بازي نادرستی شده اید .

براي اینکه تریدر موفقی باشید لازم نیست همیشه نظرتان درست باشید. کافیست واقع بین باشید.

 

 

 

 

11- برنده و بازنده فعال بودن1

عده اي تصور می کنند ترید کردن مانند قمار است. در صورتی که چنین نیست. در قماربازي شما نمی توانید جلوي باخت خود را بگیرید. اگر بعد از یک بازي، شرط بندي دیگري نکنید شما چیزي را از دست نخواهید داد.

همینطور راهی براي اینکه برنده شوید وجود ندارد. اما در این حالت ( اگر شرط بندي دیگري نکنید) ریسکی هم متوجه شما نخواهد بود.

بدیهی است ترید کردن بسیار متفاوت است. شما در ترید بایستی تلاش کنید تا جلوي ضررتان را بگیرید. اگر کاري نکنید این امکان وجود دارد که سرمایه شما از دست برود و اگر همچنان کاري نکنید نمی توانید جلوي ضررهایتان را بگیرید ( اگرچه در آن حال بروکر شما مایل است شما را از بازار خارج کند).

در قماربازي شما دقیقا می دانید ریسکتان چیست و بازي همواره قبل از اینکه بازي بعدي آغاز شود پایان می یابد. اما در ترید کردن شما دقیقا نمی دانید چقدر ریسک متوجتان است ( شما ممکن است در این مورد ایده اي داشته باشید اما همواره امکان خطا وجود دارد ). اما تفاوت عمده میان ترید و بازي شانسی آنستکه مادامی که بازار ادامه دارد ترید هم ادامه دارد.

یک مثال خوب در مورد برنده و بازنده فعال می تواند مثال شخصی باشد که مشغول بازي بلک جک در یک کازینو است. شما بایستی با هوشیاري انتخاب کنید تا بازي کنید و روي پولتان ریسک می کنید. و هنگامی که بازي پایان یافت قوانین بازي کاري می کنند تا شما به بازنده فعالی تبدیل شوید. اگر شما بخواهید مجددا با پولتان ریسک نمایید شما بایستی مجددا شرط بندي کنید. بدون شرط بندي مجدد شما نمی توانید مجددا بازنده باشید! شما بایستی فعالانه براي باختن تلاش کنید و کاري نکنید تا باختنتان متوقف شود. دقیقا برعکس ترید کردن.

براي همین است که در ترید کردن برنده و بازنده فعال بودن اینقدر مهم است. اما براي اینکه این رویداد هیچگاه پایان نمی یابد برنده و بازنده فعال بودن آسان نیست. همواره ممکن است در حالی که در حال ترید هستید بازار بازگشتی داشته باشد. ( مقدار آن مهم نیست ) لازم نیست مصرانه براي بازگشت ضررهایتان اقدام نمایید. شما بایستی بسادگی با ترید بمانید و به بازار اجازه دهید به راهش برود و ضرر را به شما برگرداند .

بخاطر همین واقعیت، همواره وسوسه ثابتی براي عدم نبستن ضررها وجود دارد. براي خیلی از تریدر ها این کار دردناك است. بنابراین بسیاري براي پرهیز از این درد بازنده فعال بودن را از دست می دهند. آنها فکر می کنند تریدر موفقی هستند چون تا کنون سود کرده اند. یا ما صرفا به دلایلی که پوزیشنمان را تایید می کند نگاه می کنیم و کلیه دلایل مخالف آن رد می کنیم. اینها همان ویژگیهاي بدیهی است که کسی که بازنده و برنده فعال نیست دارد.

amirrh

اما برنده وبازنده فعال بودن تنها راه موفقیت است. مجددا تاکید می کنم وسوسه متوقف نکردن ضرر همواره وجود دارد. اما این موضوع نبایستی باعث آشفتگی شما شود. یک تریدر موفق می داند که بستن سریع یک ضرر بهتر از بستن آن با ضرر بیشتر یا مدیریت نشده است. این تنها راه است!

یکبار شخصی به من گفت : » براي کسب در آمد در ترید، شما نمی توانید روي دستهایتان بنشینید! « اصولا این بدین معنی است که شما بایستی براي موفقیت خود را در جریان برد و باخت قرار دهید. به بیان دیگر راه کسب درآمد از ترید، تنها عمل به بهترین علاقه شما نیست اما در حقیقت عمل و انجام کارها در راستاي کمک به تریدینگ شماست. این بدین معنی است که هنگامی که تریدي در جهت مخالف شما حرکت می کند شما واقعا نمی توانید روي دستهایتان بنشینید و هیچ کاري نکنید. شما بایستی جلوي ضرر را بگیرید بجاي اینکه منتظر بازگشت بازار باشید .

و هنگامی که ترید در جهت دلخواهتان است شمابایستی طوري عمل نمایید که برنده فعالی باشید. حد ضرر پشت سر سودتان حرکت دهید تا از سودتان حفاظت نمایید. هنگامی که به هدف می رسید هدفتان را ببندید بجاي اینکه بدنبال رفتن به خانه باشید یا… یا. ...اینها تمام چیزهایی است که براي برنده وبازنده فعال بودن بایستی بدانید. » روي دستهاي خود ننشینید. «

12- ترید بر روي کاغذ پس از ضرر کردن 1

دوست خوب من الکساندر چندي پیش این سر قلم را به من داد و فکر میکنم هر تریدري می تواند از آن آموزش ببیند. متوجه شدید که الکساندر یک تریدر موفق تالار (ff- the- flooro) است. یکی از مهمترین دلایل موفقیت او (در حالیکه دیگران چنین نیستند) به این خاطر است که از روش هاي فوق العاده اي جهت حفظ انضباط (دیسیپلین ) در معاملاتش استفاده میکند. قصد دارم راجع به یکی از این روش ها که به راحتی میتوانید آن را در معاملات خود مورد استفاده قرار دهید توضیح دهم. در اینجا مشکلی که در بسیاري از تریدرهاي تالار مشاهده میکنم را مورد بررسی قرار میدهیم:

هنگامیکه آنها در یک ترید شکست میخورند (چه شکست 300 دلاري و یا 3000 دلاري باشد)، تمایل پیدا میکنند که بلافاصله پول خود رابه هر طریقی پس بگیرند (ترجیحا در ترید بعدي). اما آنچه که انجام می پذیرد ایجاد یک قالب ضعیف از ذهن است.

یک لحظه فکر کنید، هنگامیکه چیزي را از دست میدهیم (مخصوصا پول) میخواهیم هر چه سریعتر آنرا پس بگیریم. در حالت ناخودآگاهی، از بدست آوردن پول در حداقل زمان، تقریبا ناامید هستیم.

همانطور که اطمینان دارم متوجه شده اید، این گونه عقاید، معمولا شما را از موفقیت در معامله بعدي دور میکند. بنابراین اگر در معامله بعدي تصمیم نادرستی بگیرید، دو ترید ناموفق متوالی خواهید داشت و احتمالا این چرخه تا زمانیکه بتوانید خودتان را در قالب صحیح ذهن بیابید، ادامه می یابد.

به همین دلیل می خواهم روش جدیدي را امتحان کنید که فکر میکنم کمک زیادي به شما میکند. بعد از ترید ناموفق بعدي آنچه که شما باید انجام دهید این است:ترید بر روي کاغذ

درست است !  اجازه دهید ترید بعدي تان یکترید روي کاغذباشد. ترید را همانطور که درحالت عادي انجام میدهید، ادامه دهید. فرصت بدست آمده بعدي این است که ترید واقعی انجام نمی دهید. فقط این کار را روي کاغذ انجام می دهید.

اما باید آنرا تا حد ممکن واقعی جلوه دهید. آنرا بگونه اي بنویسید آنچنان که یک ترید واقعی را انجام میدهید. حتی تلفن را بردارید و تظاهر کنید که سفارش ترید خود را به کارگزارتان میگویید، سپس ترید را خیلی عادي ادامه دهید. بیاد داشته باشید که نقطه توقف ترید (استاپ) را قرار داده و (بطور فرضی) در صورتی که بازار در مسیر شما حرکت کرد جابجا کنید (تریل استاپ).

“”اگر قصد دارید این کار را انجام دهید، جدي گرفتن آن خیلی مهم است. اگر خیال دارید به بازار نگاهی بیاندازید و بگویید، باید این کار را میکردم یا ان کار را، فقط وقت خود را تلف می کنید“”.

اگر قصد دارید این کار را انجام دهید، جدي گرفتن آن خیلی مهم است. اگر خیال دارید به بازار نگاهی بیاندازید

و بگویید، باید این کار را میکردم یا ان کار را، فقط وقت خود را تلف می کنید. انجام این کار باید حقیقی باشد، چه

dara

پنج دقیقه وقت صرف کنید و بعد از آن، از”ترید روي کاغذ” خارج شوید و یا اینکه دو ساعت وقت صرف شود وشما نقطه توقف معامله را در حالیکه بازار در جهت مسیرتان حرکت میکند جابجا کنید، براي کمک به خودتان بایستی آن را جدي بگیرید.

این کار دو نکته مثبت براي تریدهایتان دارا است:

  1. به انضباط در کارهایتان کمک خواهد کرد بطوریکه یاد می گیرید، نیازي نیست بلافاصله پس از ترید ناموفق به بازار باز گردید تا موفق شوید.
  2. مهم تر از آن، به ضمیرناخودآگاه شما فرصتی می بخشد تا خود را از تبعات ترید ناموفق “رها سازید”. به عبارت دیگر بیشترین ضربه روحی را درست بعد از معامله ناموفق حس می کنید. اما همچنان که زمان می گذرد، ضربه روحی دور می شود و یافتن موقعیت هاي موفقیت آمیز آسان تر می شود.

پس، انجام اینگونه معاملات روي کاغذ، به شما فرصتی می دهد که همه چیز را در مورد معامله ناموفق خود فراموش کنید و مجددا، اگر به خودتان فرصت بدهید، هرگز از دنبال کردن بازار، مضطرب نشده و دو معامله بد متوالی نخواهید داشت. این کار عملی است. امتحان کنید.

13- خودسازي1

چنانچه می خواهید تا سطح یک تریدر موفق ارتقاء یابید، لازم است که به خودسازي بپردازید. اگر قبلا این کار را انجام نداده اید، لازم است که این موضوع را درك نمایید که بازار همیشه صادق است و شما می توانید مادامی که چارچوب ذهنی انعطاف ناپذیري را به رفتار آن تحمیل ننموده اید، به کسب سود از آن بپردازید. به عبارت دیگر بر روي یک عقیده اصرار نکرده و بپذیرید که ممکن است درباره مسیر بازار اشتباه کرده باشید و از پافشاري بیجا در مورد این پیشبینی روند؛ پرهیز کنید. هر تریدر موفقی می داند که به همان سادگی که درست عمل می کند، می تواند مرتکب اشتباه نیز بشود.

شما نیاز به این دارید که ترس از خطا کردن را کنار بگذارید. به طوري که بتوانید به نظاره بازار و ملاحظه آن از دیدگاهی شفاف و بی طرفانه بپردازید. اگر نتوانید آن را کنار بگذارید، همین ترس موجب خطاي شما و اخذ تصمیمات نادرست می گردد. دلیل این موضوع این است که اگر توجه خود را بر ترستان متمرکز نمایید، ضمیر نیمه هوشیار شما براي خروج از آن ترس وارد عمل شده و منجر به تحمل زیانهایی می شود که سعی کرده بودید از آنها دوري کنید. این قضیه همواره رخ خواهد داد. ضمیر نیمه هوشیار ما بر اساس این روش کار می کند. به هر چیز فکر کنید همان را کسب خواهید نمود (ما در بخش سوم به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت).

براي بهسازي به عنوان یک تریدر ، همچنین نیاز به مجموعه اي از قوانین تعریف شده ترید نیز خواهید داشت تا رفتار تریدهاي شما را هدایت نماید. باید یاد بگیرید که چطور به این قوانین وفادار بمانید بدون توجه به اینکه چگونه به زیر پا گذاشتن آنها وسوسه می شوید و به نظر من گاهی اوقات به شکستن آنها وسوسه خواهید شد. ترس از خطا کردن موجب می شود که بخواهید قوانین خود را زیر پا بگذارید (خصوصاً در ابتداي کار) اما شما باید از شکستن قوانین خود پرهیز کنید مهم نیست که چگونه وسوسه می شوید. قوانین شما موجب می شود که در راستاي کسب بهترین منافع شخصی عمل کنید. مطمئناً شکستن قوانین موجب می شود که در راستاي کسب بهترین منافع شخصی عمل ننمایید .

مهمترین چیز در خودسازي یادگرفتن بی طرف بودن و احتراز از درگیر ذهنیات شدن است. از سوي دیگر چنانچه شما با مقصر دانستن بازار یا سایر عوامل از پذیرش خطاهاي خود سر باز زنید، آشکارا درگیر ذهنیات می گردید. اگر این اتفاق بیفتد، خودسازي اگر غیر ممکن نباشد بسیار مشکل خواهد بود .

براي خودسازي شما باید با خود رو راست باشید. مسؤول نتایجی که  بدست می آورید تنها خودتان هستید.

مقصر دانستن بازار، بروکر ویا تریدرهاي کف بازار در هر صورت تنها موجب به تعویق افتادن خودسازي می شود. هرچه ذهنیاتی که ما به آنها معتقدیم کمتر شود، به صورت واضح تري قادر به دیدن آنچه که واقعا در بازار و در درونمان می گذرد خواهیم بود. هرچه این وضوح بیشتر شود ما بیشتر خواهیم آموخت و بیشتر رشد خواهیم کرد. هنگامی که عادت کردید که در راستاي منافع شخصی خود عمل کنید، راحت تر اقدام به تصمیم گیري هاي مناسب

Saba-M

علیرغم شرایط محیط خواهید نمود. و دقیقا همانند عادات بد، عادات خوب هم قوي و نیرومند می شوند. اما اینکار نیازبه صرف وقت و تلاش دارد .

هیچ کس دوست ندارد که خطایش را بپذیرد، اما این دقیقا همان چیزي است که براي خودسازیمان به آن نیازمندیم. اگر با اشتباهات خود روبرو نشویم، به سادگی به تکرار آن ها پرداخته و این خطاها تبدیل به عادتی قوي و قویتر می شوند. بدیهی است که می خواهیم از این وضعیت احتراز نماییم.

پذیرفتن مسوولیت اعمالمان اولین قدم در خودسازي است. درك نمایید که هر آنچه که بدست می آوریم نتیجه تصمیماتی است که خود اتخاذ نموده ایم. هیچ کس دیگري مسوول نیست. مقصر دانستن دیگران تنها منجر به کند شدن فرآیند یادگیري می شود. اگر شما به صورت ضعیف (نادرست) اقدام به معامله نموده و پول خود را از دست داده اید، مسببش خودتان هستید از سوي دیگر اگربخوبی معامله کرده و پولی بدست آورده اید، باز هم مسببش خودتان هستید.

شما به خودسازي خود خواهید پرداخت هنگامی که بپذیرید که شما تنها مسؤول نتایجی هستید که بدست آورده اید. شما باید با شرایطی که در واقعیت وجود دارد (نه ذهنیات) روبرو شوید. آنچه را که براي اثر بخشی بیشتر باید بیاموزید یا تغییر دهید؛ بشناسید و سپس به صورت روزانه به خودسازي خود بپردازید. به اندازه اي که فکر می کنید سخت نیست و یادگرفتن خودسازي همیشه منجر به کسب بهترین منافع شخصی شما خواهد شد.

 

 

بخش 2: رفتارهایی که شما باید از آنها دوري کنید

فصل 14-  بزرگترین اشتباهی که ممکن است انجام دهید1

این اتفاقی که می خواهم شرح بدهم را اینقدر دیده ام که تعدادش را یادم نمی آید. راستش را بخواهید این اتفاق احتمالا براي همه تریدرها در یک مقطع زمانی رخ داده و متاسفانه براي بسیاري منجر به پایان دوران تریدشان شده است.

همانطور که همه ما می دانیم براي این که در معاملات موفق باشیم  باید یک سري از قوانین را هر روز و براي هر معامله اجرا کنیم. این قوانین بسیار مهم هستند به خاطر اینکه به ترید هاي  ما ساختار می دهند و به ما کمک می کنند که بفهمیم چه کارهایی باید بکنیم و از آن مهمترچه کارهایی را نباید انجام دهیم.

اگرشما قوانین ترید محکم و خوبی دارید و آنها را همواره اجرا می کنید، کسب سود و جلوگیري از ضرر زیاد؛ یک هدف قابل دسترس براي شما خواهد بود. اما ازطرف دیگر، اگر قوانین خود را رعایت نکنید میزان ضررهاي شما افزایش می یابد و این جایی است که اشتباه بزرگ ظاهرمی شود. من این اشتباه را دربسیاري از تریدرها دیده ام.

اگر شما قوانین خودتان را اجرا نکنید و معامله شما با سود خاتمه یابد به احتمال بالا در هنگام بستن معامله یک نفس راحت می کشید. اما در حقیقت نباید آسوده باشید! شما ممکن است اشتباهی انجام داده باشید که زودتر از هراشتباه دیگري به شکستتان منجرشود !

اگراین ترید (که شما از قوانین خود سرپیچی کردید) با سود بسته شود، احتمال اینکه شما در معامله بعدي هم قوانین خود را اجرا نکنید افزایش می یابد که بازهم تاکید می کنم که این بزرگترین اشتباهی است که ممکن است انجام بدهید. این مساله به حساب شما بیشتراز هر اشتباه دیگر ضربه خواهد زد.

چه چیز بدتر از این است که بعد از افکار وسوسه انگیز؛ ازقوانین خود تحت عنوان فقط این یک دفعه ” عدول کنید. اما باید به یاد داشته باشید چیزي به نام ” فقط این یک دفعه ” وجود ندارد! شما باید قوانین خود را همیشه و بدون استثنا اجرا کنید.

همانطور که قبلا گفتم من این مساله را بارها دیده ام که براي معامله گران اتفاق افتاده است. به عنوان مثال، به یاد می آورم تریدریکه از معامله بر رويS&P Futures  روزي 500 تا 1000 دلار درآمد داشت. او تا زمانی که سعی می کرد به این هدف دست پیدا بکند وضع خوبی داشت، اما حریص شد و دنبال راهی گشت که بتواند سود بیشتري کسب کند ( من واقعا نمی دانم سود 500 تا 1000 دلاري چه ایرادي داشت ). او به این نتیجه رسید که قوانین او بسیار محدود کننده اند و باعث می شوند او بسیاري از موقعیتهاي سودآور را از دست بدهد. بنابراین ازآنجاییکه وضعش خیلی خوب بود تصمیم گرفت تا قوانینش را راحتتربگیرد تا در معاملات بیشتري در طول روز وارد شده و سود بیشتري کسب کند .

malhaland

او از قوانینش دو روز سرپیچی کرد و ریسک زیادتر از چیزي که باید قبول می کرد، پذیرفت. اما از آنجاییکهالان روزي به طور متوسط 2000 دلار درمی آورد اهمیتی نداد. عدم پیروي ازقوانین باعث شده بود که سود بیشتري بکند. اما فکرکنم میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی افتاد .

 

در طول ماه بعد، او تمام درآمدهایی که درچهارماه گذشته به دست آورده بود از دست داد ( حدود 60000 دلار) و دیگرنمی توانست به هدف 200000دلاري اش تا پایان سال دست یابد. این مساله به خاطراین اتفاق نیفتاد که او قوانین خود را اجرا نکرد. بلکه به دلیل این بود که بار اولی که از قوانین سرپیچی کرد با موفقیت همراه شد و این مساله به او اعتماد به نفس داد تا از قوانین خود تبعیت نکند و اشتباهش را تکرار کند.

مطمئن هستم شما هم به یاد می آورید زمانی را که تصمیم گرفتید از قوانین خود ” همین یک بار ” عدول کنید.

نمی توانم به شما هشدار بدهم که این مساله تا چه حدي می تواند خطرناك باشد مخصوصا وقتی که آن معامله با موفقیت همراه می شود. سود کردن دراین معامله می تواند پرهزینه ترین سودي باشد که در طول زندگیتان کسب می کنید. این مساله می تواند به آسانی به شما حکم کند که درمعامله بعدي نیز  قوانین خود راکنار بگذارید.

این مساله همیشه وسوسه انگیز است اما مقاومت در برابر این وسوسه می تواند سود آوري بسیار بیشتري براي شما به همراه داشته باشد.

تبعیت مداوم از قوانین تنها راه یک تریدر موفق است. اگرتصمیم بگیرید که همین یک بار از قوانین خود سرپیچی کنید مدت زیادي طول نمی کشد که شما هم از جمله 80 تا 90 درصد معامله گرانی خواهید شد که در حال ضرر کردن هستند. پس همواره قوانین خود را اجرا کنید و اجازه ندهید تا “همین یک بار” وجود داشته باشد.

فصل 15- ترید انتقامجویانه1

منشا ترید انتقامجویانه فقط و فقط یک چیز است و آنهم چیزي نیست بجز مقصر دانستن بازار در زمانیکه ضرر می کنید.اجازه بدهید این مساله را باز کنیم البته با دیدي واقعگرایانه. چه کسی مقصر ضرر و زیان شماست؟ اصلا بنظر من ”مقصر“ کلمه نابجایی است. سوال را اینگونه تصحیح می کنیم که:  چه کسی مسؤول ضرر شماست؟

البته که جواب صحیح این سوال کسی نمی تواند باشد بجز خود شما. بازار؛ باعث و بانی ضرر شما نبوده است. پس عصبانی بودن از دست بازار و بدنبال انتقامجویی بودن؛ مشکلات ما را برطرف نمی کند. و اگر خود شما باید پاسخگوي عمل خودتان باشید؛ پس نتیجه می گیریم که در زمان انتقامجوییتان در واقع درصدد انتقام از عمل خود بر خواهید آمد که این هیچ چیز را درست نمی کند. پس سوال بدین صورت تغییر شکل پیدا می کند که: چرا شما باید بدنبال انتقامجویی از خودتان برآیید؟

و آیا فکر نمی کنید که این دقیقا همان کاریست که وقتی اعصابتان بدلیل ضرر و زیان، بهم ریخته است با کینه توزي تمام انجام داده و راه انتقامگیري را براي جبران مساله اي که پیش آمده؛ بر می گزینید. اگر شما بهم ریخته اید و عصبانی هستید؛ آمادگی زیادي براي انجام تریدهاي اشتباه خواهید داشت که این خود راه را براي ایجاد ضررهاي بیشتر هموار می کند.

بعضی افراد سردرگمند که این احساس انتقامجویی از کجا و چگونه در حین ترید به سراغشان می آید. جواب این سوال بسیار ساده است. فرض کنید در حال شرط بندي و قمار هستید. شما فقط آن چیزي را از دست می دهید که بر رویش شرطبندي کرده اید. وقتی با پول قمار می کنید براحتی خود را مسؤل از دست دادن پولی که روي میز گذاشته اید می دانید و فقط می توانید همان چیزي را از دست بدهید که ریسکش را از قبل قبول کرده اید .

اما در ترید این بطور واضح متفاوت است. وقتی شما نخواهید و یا نتوانید ضرر وارده را قبول کنید؛ شما بیش از آنچه پیشبینی کرده بودید از دست خواهید داد. در بازار فیوچرز شما با تغییر دادن استاپ خود بیش از آنچه از قبل تعبیه کرده بودید ضرر خواهید کرد. در اینجا براحتی بازار را مقصر خواهید دانست. بازار پول مرا خورد. و این همان جاییست که حس انتقامجویی از بازار در شما زاده می شود .

اجازه بدهید نمونه اي را بررسی کنیم. فرض کنید که در آخرین تریدتان 300 واحد ضرر کرده اید. آیا در ترید بعدیتان 100 واحد سود برایتان کافیست؟ شاید بازار در آن لحظه در حداکثر سود ممکن قرار گرفته باشد(100 واحد). ولی براي کسیکه تازه 300 واحد ضرر کرده است(چه بسا این مقدار بیش از حد ریسک از پیش تعیین شده شما بوده است) 100 واحد کافی نیست چون ضررش را جبران نمی کند. و شما براي اینکه احساس رضایت پیدا کنید بدنبال سود 300 واحدي خواهید گشت .

حال اجازه دهید این مساله را بصورت واقعگرایانه تحلیل کنیم. آیا یک ترید باید تعیین کننده مابقی تریدها باشد؟ بازار نمی داند و واقف نیست که شما در ترید قبلی خود چه مقدار ضرر و یا سود کرده اید. این مساله نباید

shahram

بهیچوجه در ترید بعدي و یا حتی در پنجاه ترید بعدي شما تاثیر گذار باشد. این چیزیست که شما باید همواره وهمیشه در پس ذهن خود جاي بدهید.

یک ترید انجام شده و به پایان رسیده هیچ تاثیري در ترید بعدي شما نخواهد داشت. ترید ها هیچگونه ارتباط و وابستگیی به هم ندارند. بنابراین برگشتن و فکر کردن به ترید انجام شده قبلی هیچ سودي براي شما بهمراه نخواهد داشت. شما تنها می توانید بدنبال و بهدف سود در تریدي باشید که الان جاري است و دوباره قابل ذکر است که در ترید جاري شما جایی براي مشکلات قبلی وجود نخواهد داشت.

وقتی شما اقدام به بازخوانی ضرر ایجادشده در ذهن خود و برگشت به عقب می کنید؛ در واقع بازار را به چالش و یا به مبارزه با خود دعوت کرده اید. و این راهکاري است بس اشتباه. شما باید خود را در مسیر بازار قرار دهید و نه در مقابل آن. شما نمی توانید با بازار بجنگید بدلیل اینکه  در اینصورت پیروز میدان شما نخواهید بود. شما قادر به تغییر عملکرد بازار نخواهید بود ولی قادر به تغییر خود هستید .

مارك داگلاس این وضعیت را بروشنی تبیین کرده است…. ” بازار نمی تواند چیزي از شما بگیرد مگر آنکه خود اجازه دهید، وقتی شما پولی را از دست می دهید ویا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید؛ شما در واقع پول خود را به تریدرهاي دیگر داده اید. در نهایت و به هرشکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، خود، پدید آورنده دشمنی می شوید و آن دشمن را رودرروي خود قرار می دهید. اگر شما فردي هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس شما همانی هستید که خود اجازه اینکار را به بازار داده اید و مسؤولیتش فقط پاي خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید ؛که چرا اجازه دادم که آخرین تریدم اینگونه شود؛ با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پاي شما قرار می دهد ولی باز هم ارضا نمی شوید. از دید روانشناسانه؛ شما فرصت بدست آمده جدید براي کسب سود را رد می کنید بدلیل اینکه شما هنوز واقعیت آخرین ترید را کاملا نپذیرفته و هضم نکرده اید. در اینصورت شما با انکار این فرصت جدید، خود را بخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. در واقع شما نه تنها به بازار برنگشته بلکه توسط حس انتقانجویی زاده شده در خود؛ اجازه می دهید که افکارتان به گذشته برگشته و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.

بنظر من احتمالا این وضعیت در اکثر کسانیکه در صدد انتقامجویی از بازار برآمده اند حالات ناخوشایندي ایجاد کرده است. امیدوارم این درك در شما شکل گرفته باشد که هر وقت حس کردید حالت و حس انتقامجویی از بازار در شما شکل گرفته است؛ بزودي دریابید که در حال انجام کاري بس اشتباه به نام انتقامجویی از خود هستید و و البته که نه از بازار.

 

فصل16- آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن1

اگربه یاد داشته باشید؛ در مورد این مساله صحبت کردیم که برنده و بازنده فعال بودن چقدر مهم است. به عبارت دیگر باید براي سود کردن اقدام کنیم و از ترید هاي ضررده هم خارج شویم. شما نباید در برابر بازار منفعل

عمل کنید. آرزو کردن، امید داشتن و دعا کردن دقیقا کاري است که ما را منفعل می کند.

به طور کلی هیچ ایرادي ندارد که آرزو کنیم، امید داشته باشیم و دعا کنیم. همه ما امید داریم وآرزو می کنیم تا اتفاقات خوبی برایمان بیفتد که ایرادي هم ندارد.

اما در ترید کردن هیچ جایی براي این مساله وجود ندارد. مشکل آنجاست که ما آرزو می کنیم، امید داریم و دعا می کنیم تا بازار در جهتی حرکت کند که ما می خواهیم. این مساله ما را در برابر بازار منفعل می سازد و سبب می شود تا یک برنده و بازنده فعال نباشیم. وقتی شما آرزو می کنید، امید دارید و دعا می کنید تا بازار در جهت خاصی حرکت کند درحقیقت از خودتان سلب مسئولیت کرده اید.

اما همانطور که می دانید، مسئولیت بر عهده بازار نیست بلکه برعهده خودمان است. به عبارت دیگر، فقط ما در برابر نتایجمان مسئولیم. آرزو کردن، امید داشتن و دعا کردن تا اینکه بازار کاري را انجام دهد که ما می خواهیم، بسیار مهلک است. در بسیاري اوقات، ما را فلج می کند وباعث می شود کاري را که درجهت منافعمان است انجام ندهیم. این مساله براي این اتفاق می افتد که بازار در بسیاري از موارد درجهتی که ما می خواهیم حرکت نمی کند.

در بسیاري ازموارد آرزو کردن، امید داشتن و دعا کردن باعث می شود تا در عقیده مان درمورد بازار قفل شویم.

یک مساله که باید به یاد داشته باشید این است که الزاما عقیده شما در مورد بازار درست نیست. و بدتر ازاین، عقیده شما می تواند درست باشد اما زمان مناسبی را انتخاب نکرده باشید. اما مشکلی نیست! براي اینکه موفق باشید لازم نیست تا همیشه عقیده شما درست ازآب درآید. اما نباید بر عقیده خود در برابر بازار لجبازي کنید و امید داشته باشید بازار در جهتی خاص حرکت کند. بازار فقط در جهتی حرکت می کند که دستورهاي خرید و فروش به آن دیکته می کند. متاسفانه دعا کردن شما تاثیري در جهت حرکت بازار نخواهد گذاشت.

هر زمانی خود را در حال آرزو کردن، امید داشتن و دعا کردن یافتید شاخص بسیار خوبی است که نشان می دهد شرایط تحت کنترل شما نیست و مسلما زمان مناسبی است تا از پوزیشن خود خارج شوید ویا ارزیابی دوباره اي از پوزیشن خود داشته باشید.

خیلی راحت می توان به عادت آرزو کردن، امید داشتن و دعا کردن دچار شد (مخصوصا تریدرهاي تازه کار)، اما همانطور که می بینید این مساله یک اشتباه بزرگ است. به طور واضح باید با متحمل شدن هرهزینه اي از این اشتباه جلوگیري کنید چون این مساله هرگز درجهت منافع شما نخواهد بود و همواره موفقیت در شرایطی که رابطه منفعل داریم، سخت و مشکل می باشد .

malhaland

چیزي که می تواند کمی گمراه کننده باشد درك شهودي ماست (نداي درونی ما که به ما می گوید چه کاريانجام دهیم) که به اشتباه شبیه آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن می تواند باشد. مارك داگلاس در کتاب  The Disciplined Trader  این مساله راتوضیح می دهد:

 

“یک اشتباه دیگرهم وجود دارد که انجام میدهیم و نباید آن را با آرزو کردن و امید داشتن اشتباه بگیریم.

سیگنال واقعی شهودي _ سطح بالاتري از دانش و شعور که قدم بعدي ما را نمایان می سازد _ که همیشه در جهت منافع ماست و بسیار شبیه آرزو کردن و امید داشتن به نظر می آید. به عبارت دیگر، مشکل بودن شناسایی تفاوت بین این دو، که باعث می شود این دو را با هم قاطی کنیم، یکی از دلایلی است که اجازه نمی دهد تا همیشه به شهود خود اطمینان کنیم. روشی که وجود دارد تا بتوانید با اطمینان از یک سیگنال واقعی شهودي مطمئن شوید این است که محیط ذهنی خود را ازهر چیزي که سبب آرزو کردن وامید داشتن می شود خالی کنید و هیچ جبهه گیري در مورد اینکه چه کاري باید انجام شود نداشته باشید. شما می توانید آرزو کنید و امید داشته باشید که بازار برگردد، یا ضرر خود را قطع کنید و به دنبال فرصت مناسب بعدي بگردید. این مساله مستلزم آن است که شما محیط ذهن خود را از هر چیزي که باعث جبهه گیري شما و در نتیجه آرزو کردن و امید داشتن می شود، خالی کنید. هر قدر دلیل کمتري براي آرزو کردن و امید داشتن، داشته باشید در هنگامی که این احساس خاص به شما دست می دهد می توانید سیگنال شهودي درست را درك کنید و آن را با راحتی و اطمینان بیشتري دنبال نمایید .درك شهودي همواره شما را در جهت مناسب تامین نیازتان هدایت می کند“.

“شما می توانید آرزو کنید و امید داشته باشید که بازار برگردد، یا ضرر خود را قطع کنید و خود را آماده کنید تا از فرصت بعدي استفاده کنید“.

فصل 17- مضاعف سازي: اضافه کردن به پوزیشن متضرر1

همانطور که قبلا نیز صحبتش رفته است؛ یکی از مسائل بسیار مهم این است که ریسک خود را طوري تنظیم کنیم که متحمل کمترین ضرر گردیم. بنظر من این یک جمله حق مطلب را ادا نمی کند و باید مساله باز شود. به حداقل رساندن ضرر صدها بار مهمتر از تلاش براي رسیدن به ترید سودآور است. (و البته که به سود رسیدن نیز بسیار مهم است ولی براي بیان درجه اهمیت محدود کردن ضرر؛ اینگونه صحبت کردن ضروریست) .

این عادتی است که بعضی از تریدرها گرفتار آن هستند و در عین حال می تواند بسیار مهلک باشد. شما هیچ توجیه قابل قبولی نخواهید داشت اگر اقدام به اضافه کردن پوزیشن در جهتی کنید که پوزیشن متضرر دارید. اما متاسفانه تریدرها اینکار را انجام می دهند. دلیل اینکار هم در واقع همان چیزیست که سرمنشا بسیاري از مشکلات ذکر شده. بسیاري از تریدر ها حاضر به پذیرفتن اشتباهاتشان نیستند و با اضافه کردن به پوزیشن متضرر خود؛ در پی شانسی براي فرار از اشتباه خود هستند .

اما با وجود اینکه می دانیم کلید طلائی تریدهاي موفق؛ رساندن مقدار ضرر به حداقل ممکنه می باشد، پس اضافه کردن به پوزیشن متضرر چگونه می تواند به تریدر کمک کند؟ جواب اینست: نمی تواند کمک کننده باشد! این مطلب بی شباهت به بحث فصل چهارده ما نیست (بدترین اشتباهاتی که شما انجام میدهید). مشکل اصلی زمانی رخ می دهد که بعد از تعبیه پوزیشن جدید؛ شما به سود برسید و در نتیجه؛ این وضعیت خطرناك، تبدیل به یک ارزش براي شما شود و به تکرار اینکار ترغیب شوید. اما دیر یا زود نوبت زمانی خواهد بود که انجام این عمل باعث از دست دادن مقادیر قابل توجهی از موجودي حسابتان می شود.

تنها دلیل ورود به بازار و گرفتن پوزیشن براي یک تریدر این است که متوجه فرصتی در بازار می شود و احساس می کند که شانس خوبی براي حرکت بازار در جهت مورد نظرش وجود دارد. اما دلیل اینکه افراد معمولا به پوزیشن متضرر خود اضافه می کنند این نیست که در آن لحظه متوجه فرصت جدیدي شده اند، بلکه بخاطر این است که نمی خواهند به خود بقبولانند که گمان و تعبیر اولشان اشتباه بوده است .

تنها دلیل ورود به بازار و گرفتن پوزیشن براي یک تریدر این است که متوجه فرصتی در بازار می شود و احساس می کند که شانس خوبی براي حرکت بازار در جهت مورد نظرش وجود دارد. اما دلیل اینکه افراد معمولا به پوزیشن متضرر خود اضافه می کنند این نیست که در آن لحظه متوجه فرصت جدیدي شده اند، بلکه بخاطر این است که نمی خواهند به خود بقبولانند که گمان و تعبیر اولشان اشتباه بوده است. آنها احساس می کنند اگر مقدار را بالا ببرند شانس بیشتري براي فرار از اشتباهشان بدست خواهند آورد. اما بنظر من این راه اشتباهی است و بدور از موفقیت. احساس من در اینمورد این است که اکثر افراد با اضافه کردن به پوزیشن متضررشان در حال فرار و انکار اشتباهشان هستند و این اشتباه عبارتست از حرکت لجبازانه در خلاف جهت حرکت بازار.

البته من نمی خواهم در فکر شما یک نظریه یکجانبه نقش ببندد. منظور من این نیست که کلا اضافه کردن پوزیشن کار اشتباهی است. اگر عقیده و استراتژي شما گرفتن بیش از یک پوزیشن در سطوح قیمتی متفاوت میباشد؛

shahram

بنظر من بسیار هم خوب است. ولی منظور من انجام این عمل توسط یک تریدر بدون داشتن برنامه قبلی و استرتژي ازپیش تعیین شده است. آنها بسادگی تصمیم به اضافه کردن پوزیشن در خلاف جهت روند می کنند و این اشتباه است.

و همانطور که یک دقیقه پیش گفتم؛ انجام این عمل می تواند باعث اشتباه بزرگی شود چون با انجام اینکار و احتمالا کسب سود، شما ترغیب می شوید که دوباره اینکار را انجام دهید. و من به شما قول می دهم با اینکار به جاي کمک به خود؛ به خود آسیب خواهید زد. من هزاران بار شاهد این کار بوده ام. من این اشتباه را بقدر کافی انجام داده و به این نتیجه رسیده ام که اینکار بیفایده است.

و اما اکنون، بعبارتی من این مشکل را در مورد اضافه کردن به پوزیشن در حال سود ندارم. در واقع بنظر من اضافه کردن به پوزیشن در حال سود ایده خوبی نیز هست. به گمان من اضافه کردن پوزیشن خوب است اگر همه چیز طبق انتظارتان پیش برود و بد است اگر در جهت مسیر و روش از پیش تعیین شده شما نباشد. این روش خوبی است.

دوباره تاکید می شود که این بستگی به اجراي بهترین عملکرد در جهتی که به صلاح شما می باشد، دارد. اگر اضافه کردن به پوزیشن متضرر در جهت فرار از قبول مسؤلیت و پنهان کننده اشتباه شما باشد؛ نشاندهنده کاري بی هدف بوده و در جهت به اجرا گذاردن بهترین کار ممکن، نبوده است. اگر می خواهید در راستاي بهترین عملکرد قدم بردارید؛ باید قبول مسؤلیت اشتباهات خود را جایگزین فرار از واقعیت کرده تا با این کار از بدتر شدن شرایط جلوگیري کنید .

فصل 18- طمع1

در این کار براحتی می توان طمع کرد. براحتی می توانید فکر کنید که آنچه سود کرده اید کافی نیست. اگر شما در یک ترید 200 واحد در سود باشید؛ بدنبال 300 واحد می روید. اگر 300 واحد داشته باشید؛ 400 واحد طلب می کنید. کمبود رضایت بزرگترین دلیل عدم موفقیت بسیاري از افراد در ترید است .

شاید راه رهایی از طمع؛ پاسخ این مساله باشد که چگونه در بازار بسادگی دچار طمع می شویم. ریشه طمع نهفته در این اعتقاد است که شرایط کنونی بهیچوجه کافی نیست و یا ارضا کننده نمی باشد. وقتی مواجه با بازار دائما درحال حرکت هستیم؛ آیا می توان گفت همیشه قادر به کسب سود بیشتر هستیم؟ یک انسان طماع هیچوقت ارضا نمی شود. او همیشه بیشتر و بیشتر می خواهد بدون توجه به اینکه چقدر دارد. دلیل و ریشه طمعکار بودن در زمان ترید، طبق شواهد این است که آنها فاکتورهایی را در نظر دارند که ربطی به بازار ندارد (مانند چقدر بد است که آنها احتیاج به پول دارند، آنها به چه چیز محتاجند، آیا آنها تحمل ریسک را دارند و…) و این عقاید را در ترید خود اعمال می کنند .

و اما این افکار، هیچگاه کمک کننده نخواهند بود به این دلیل که فاکتورهاي غیر مرتبط به بازار که ذکر شد؛ بهیچوجه تعیین کننده جهت بازار نخواهد بود. بطور مثال فاکتورهایی مانند من به این پول براي خرید یک خانه بزرگتر احتیاج دارم و یا توقع داشتن از ترید براي پرداخت قبوض و صورتحسابها. تا زمانیکه ذهن تریدر مشغول اینگونه مسائل است نمی تواند بر بازار و بر جهت حرکت قیمتها تمرکز کند. این افکار باعث طمع شما شده و ترید شما را تحت کنترل خود در می آورد و در نتیجه چشم شما بدنبال چیزي بیش از آنچه که بازار به شما هدیه می کند، می باشد و این مانع عملکرد شما در جهت کسب بیشترین بازدهی می گردد .

پس به این ترتیب است که شما در حین ترید خود، به آرزو پروري و امید بستن در جهت رسیدن به اهداف غیر واقعگرایانه روي می آورید. در نتیجه طبق آنچه گفته شد؛ این بنفع شما نمی باشد و در جهت رسیدن به کاراترین عملکرد، کمک کننده شما نخواهد بود. امید و آرزو براي شما درآمدزا نیست .

شما ممکن است گفته میشل داگلاس را بخاطر بیاورید که در فیلم وال استریت گفت: ” طمع خوب است ! “ خوب، بنظر شما منظور چه بوده؟ ممکن است این مساله در فیلم بازتاب خوبی داشته باشد ولی قطعا در ترید اینگونه نیست. به نظر من اگر در شغل تریدینگ خود طمع کنید؛ کوتاهترین و سریعترین راه ممکن براي انجام اعمال اشتباه را انتخاب کرده اید .

 

shahram

فصل 19 ترس[9]

در بسیاري از اوقات، ما می توانیم معاملات خود را به دلیل ترسمان به معاملاتی ناموفق و یا نه چندان موفق تبدیل نماییم. البته ترس، در موارد زیادي نقش مفید و موثري را در زندگی ما ایفا می کند، ولی  در تریدینگ می تواند مضر باشد.

ترس به ما کمک می کند که از موارد تهدیدآمیز موجود در محیط دوري گزینیم. نکته مهم البته در این است که آنچه ما به عنوان تهدید مشاهده می کنیم همیشه تهدیدکننده نیست. ولی از آنجایی که ما آن ها را به عنوان تهدید مشاهده می کنیم، ذهنمان نیز آن ها را تهدیدي واقعی در نظر خواهد گرفت.

مثال خوبی در این زمینه در کتابThe Disciplined Trader  آمده است. کودکی به شدت توسط یک سگ گاز گرفته می شود. این کودك پس از آن، تمامی سگ ها را به صورت تهدیدي خطرناك به خاطر سپرده و هرگاه در آینده با سگی روبرو شود، ناخودآگاه ترس و وحشت، وجود او را فرا می گیرد. ترس کودك از همه سگ هاي دیگر بجز آن سگی که او را گاز گرفته است نیز، از نظر او کاملا درست و واقعی می باشد. او به هیچ طریقی نمی تواند یک سگ خطرناك و یک سگ بی خطر را از هم تشخیص دهد چرا که تجربه شخصی، او را به این باور رسانده است که تمامی سگ ها خطرناك هستند. اگرچه واقعیت او تمامی آن چیزي نیست که در محیط وجود دارد، ولی این واقعیت او، مربوط به طبیعت محیط است. نه تنها، تمامی سگ ها خطرناك نیستند، بلکه برعکس تعداد کمی از آنها تهدیدکننده می باشند.

حال، در آینده هر زمانیکه آن کودك با سگی روبرو شود، حالتی از وحشت در او ایجاد می گردد. اگر آن سگ حرکتی هر چند کوچک به سمت کودك نماید، او، آن حرکت را به عنوان حمله اي واقعی در نظر خواهد گرفت، حتی اگر آن سگ براي بازي با کودك به سمت او حرکت کرده باشد. در حقیقت، آن کودك آنقدر از مورد حمله قرار گرفتن می ترسد که اگر نه همه ولی بیشترین توجه خود را به پاییدن محیط اطراف براي دوري از سگ ها جلب می نماید. در نهایت، تمامی حواس او همواره آماده دریافت صدا و یا صحنه دیدن سگ ها بوده و هر زمان صدایی مشابه را می شنود و یا صحنه اي از حضور سگی را می بیند، دوباره وحشت سراسر وجود او را فرا می گیرد و ترس او همچنان شدت می یابد. مشکل در اینجاست که آنچه او آموخته است، برداشتی اشتباه از شرایطی است که تمامی سگ ها را خطرناك می داند. آن کودك نادانسته معتقد است که ترس او داخلی نبوده و از محیط اطراف و بیرون ناشی می گردد.

می توانید ببینید که ترس این کودك چگونه می تواند مشابه ترسی باشد که ما در هنگام ترید با آن مواجه می شویم. هنگامی که ما بر روي معاملات زیانده و اشتباهات خود متمرکز می شویم، به ضمیر ناخودآگاه خود دستورات قدرتمندي را می دهیم. در این حالت، ممکن است که دوباره همان اشتباهات و زیان هایی که قصد دوري از آن ها را داریم، تکرار نماییم .

                                                      

 

همانگونه که در بخش 3 خواهیم آموخت، ضمیر ناخودآگاه ما توجهی به این مساله ندارد که آیا دستوراتی که به آن داده شده است بهترین کاري است که می توانیم انجام دهیم. او به سادگی و بدون توجه به مفید بودن و یا نبودن اطلاعات و دستورات داده شده، سعی در دنبال نمودن آن ها می کند. همانند مثال کودك و سگ، آن کودك به ضمیر ناخودآگاه خود این دستور را داده بود که همه سگ ها براي او خطرناك هستند. در اینجا دو چیز مهم می باشد. ابتدا این که اطلاعات دریافتی ما همواره صحیح نمی باشند و در این مثال، لزوما تمامی سگ ها خطرناك نمی باشند. در واقع بیشتر سگ ها بی خطر بوده و در پی بازي با افراد هستند. دومین مورد مهم این است که این اطلاعات براي کودك مفید نمی باشد و آشکار است که آن کودك در صورت داشتن روابط دوستانه با تمامی سگ ها به جاي ترس از آن ها، خوشحالتر می بود. هرچند تا جایی که این کودك به آن توجه نموده است، این اطلاعات کاملا درست و واقعی می باشند و تمامی سگ ها خطرناك هستند.

ترس، حتی از راه هاي دیگري نیز می تواند مشکلاتی را براي ما در معامله گري ایجاد نماید. به یاد داشته باشیم که ترس می تواند به عنوان یک مکانیزم براي اجتناب از آنچه ما تهدید آمیز می پنداریم عمل نماید. کاري که بسیاري از مردم می کنند، اجتناب از اطلاعاتی است که تهدیدآمیز به نظر رسیده و یا با عقاید فعلی آن ها همخوانی ندارد. به جاي این که ما بخش هاي مختلف اطلاعاتی را دریافت نماییم که می تواند به ما در اتخاذ تصمیماتی بهتري در معامله گري کمک کند، برعکس عمل می نماییم. ما بخش هاي مهم اطلاعات را که موجب ترسمان می شوند را در نظر نمی گیریم.

این موضوع هرگز به ما کمک مفیدي نخواهد کرد و می تواند هنگام معامله گري بسیار خطرناك باشد.

هنگامی که ما با ترس معامله می نماییم، به سادگی می توانیم جلوي تمامی اطلاعات بیرونی را سد نماییم. براي مثال، اگر ما در حال انجام معامله اي هستیم و بازار، اطلاعاتی را به ما می دهد که نشان می دهد درست عمل نموده ایم و یا اطلاعاتی که نشانگر اشتباه ما در این معامله می باشد، بر روي کدام یک از این اطلاعات تمرکز بیشتري خواهیم نمود؟ آشکار است که ما بر روي اطلاعاتی تمرکز خواهیم نمود که نشانگر درستی تصمیممان می  باشند و در بسیاري موارد، احتمالات دیگر را در نظر نمی گیریم .این نوع طرز فکر می تواند براي معامله گران بسیار خطرناك باشد چرا که پس از مدتی، فشار اطلاعات تهدیدآمیز آنچنان زیاد می گردد که ما نمی توانیم آن را به سادگی تحمل نماییم. در این صورت تنها راه آسوده شون از فشار و اضطراب، خارج شدن از آن معامله است.

یک معامله موفق می تواند توسط یک تریدر ترسو، به یک معامله نه چندان موفق تبدیل شود. تمرکز او بیشتر بر روي ترس از دست دادن سود حاصله است. به خاطر داشته باشید که در یک معامله ناموفق، معامله گر ترسو فقط بر روي اطلاعاتی تمرکز خواهد کرد که درستی معامله او را گوشزد می نمایند و دیگر عوامل مغایر با نظر خود را در نظر نخواهد گرفت.

این تریدر ترسو ولی در یک معامله موفق، برعکس عمل خواهد نمود. او هر اطلاعاتی را که نشان می دهد معامله او قابلیت افزایش سود دارد رها کرده و بر روي اطلاعاتی تمرکز می نماید که نشان می دهد بازار، سود فعلی او را باز پس خواهد گرفت .در این حالت او با وجود پتانسیل سود هاي بیشتر، به زودي از آن معامله خارج می گردد. اگر در این حالت، بازار به حرکت خود در جهت معامله قبلی او ادامه دهد، وضع از این نیز بدتر خواهد شد چرا که او افسوس این را خواهد خورد که چرا مدت بیشتري در این معامله صبر نکرده است. او به درستی نمی تواند تشخیص دهد که آنچه باعث خروج او از این معامله شده، ترس او از، از دست دادن سود حاصل شده می باشد.

دلایل عمده اي هستند که نشان می دهد چرا بیشتر تریدرها، سود خود را به سرعت قطع کرده و به زیان هاي خوداجازه افزایش یافتن می دهند. در یک معامله موفق، تریدر ترسو تمرکز خود را بر روي اطلاعاتی از بازار قرار می دهد که نشان دهد باید سود خود را سریعتر از این معامله دریافت نماید و در یک معامله ناموفق، آن تریدر ترسو بر روي اطلاعاتی متمرکز خواهد بود که نشان می دهد معامله او یک معامله صحیح بوده است.

 

بنابراین، ترس، آشکارا می تواند هر معامله اي را خراب نماید، چرا که شما نمی توانید به بهترین وجه عمل نمایید. براي اجتناب از آن، بایستی یاد بگیریم که بدون ترس، معامله نماییم. براي معامله بدون ترس، ما باید به این اطمینان برسیم که همیشه می توانیم به بهترین وجه عمل نماییم.

بنابراین، براي موفقیت نیاز به این داریم که بر خلاف آن چه اکثریت معامله گران انجام می دهند عمل نماییم. اجازه افزایش زیان و قطع سود، کاري است که بیشتر مردم انجام می دهند و ما باید برخلاف آن عمل نماییم. براي این کار ما باید طرز فکر خود را تغییر دهیم. در بخش 3، ما خواهیم آموخت که چگونه اینچنین عمل کنیم.

بخش 3: چگونگی خودسازي

فصل 20- سایکو سایبرنتیک چیست؟[10]

سایکو سایبرنتیک چیست و چگونه باعث ارتقا سطح معاملات و همچنین سطح زندگیتان میشود؟ 

مقدمه :   

زندگی از نقطه صفر بوسیله پی ریزي ساکوسایبرنتیک

هر علمی می تواند بعنوان وسیله تشخیص و آزمایش بکار رود. یک سیستم اثبات شده علمی می تواند براي بدست آوردن یک نتیجه درست و قابل پیش بینی استفاده شود. مثلا علم هوانوردي به ما این اجازه را می دهد که با محاسبات مختلف دریابیم که اکنون دقیقا در کجاي این زمین یا در کجاي فضا قرار داریم و همچنین کمک می کند که بتوانیم به درستی مقصدمان و زمان رسیدن به آن مقصد را بیابیم. علم شیمی امکان ایجاد ترکیبات و تولیدات جدید را که می تواند سلامتی، تغذیه، امنیت و سطوح دیگر زندگیمان را ارتقا دهد بوجود می آورد. علم باستان شناسی قادر است زندگی حیوانی را که میلیونها سال پیش می زیسته، تنها از روي یک استخوان باز سازي کند.

علوم هوانوردي و کامپیوتر امکان مانور دقیق یک فضا پیماي بدون سرنشین را میلیونها مایل دورتر از نقطه پرتاب مهیا کرده و امکان ارسال تصاویر ضبط شده از این سفر را فراهم می آورند.

بنابراین یک علم می تواند یک سیستم اطلاعاتی قابل اطمینان و صحیح براي ایجاد یک زندگی بهتر باشد.

سایکو سایبرنتیک اولین علم ترقی مسائل انسانی است.

این علم یک سیستم اطلاعاتی است که به شما اجازه خواهد داد که تغییرات قابل پیش بینی و دقیقی در طرز تفکر و احساستان که در حال حاضر دارید بوجود آورید. و همچنین شما را قادر می سازد که میزان موفقیت و لذتی را که از زندگی خواهید برد را اندازه گیري کنید. سایکو سایبرنتیک انسان را از قلمرو آرزوها و امیدواریها و تکنیکهاي غیر قابل کنترل به قلمرو نتایج قابل پیش بینی و مثبت می برد.

شما هرگز آرزومندي و امیدواري صرف را در سایکو سایبرنتیک نخواهید یافت. سایکو سایبرنتیک دانشی مبتنی بر عملکرد اعصاب و مغز و ارتباط این دو براي تولید افکار، رفتارها و حالات است. اصول پایه بکار رفته در این علم، توسط آزمایشگاه ها و موسسات پژوهشی بسیاري در سراسر دنیا، به دفعات تست و اثبات شده است. و همچنین تستهاي موفقیت آمیز فراوانی از سوي میلیونها نفر جهت تغییر زندگیشان در مسیرهاي مشخص و در طی سی سال گذشته انجام و عملکرد آن به اثبات رسیده است.

سایکو سایبرنتیک در سطوح زیر بنایی ذهن کار می کند و تغییرات ناشی از آن بر روي تمامی ارکان زندگی شخص تاثیر می گذارد. برخی از موارد اشاره شده در ذیل، فراتر از هدف این کتاب هستند. ولی سایکو سایبرنتیک

                                                      

 

استفاده هاي فراوانی جهت ایجاد پیشرفت در زندگی و جدا از زمان انجام معاملات دارد. هر چه بیشتر سعی در کسبمهارت در سایکو سایبرنتیک نمایید، انتظار بیشتري جهت موارد زیر خواهید داشت :

  1. ایجاد یک تصویر ذهنی قوي و مثبت که شماي واقعی را و یا شماي بهترین را توصیف می کند.
  2. تنظیم اهداف روشن و دستیابیپیش بینی شده به آنها.
  3. توقف تفسیر خطاهایتان به شکست و یادگیري استفاده از خطاهایتان بعنوان راهنمایی که شما را به سمت اهدافتان می برد.
  4. پر بارتر و موفق تر بودن در مسایل مالی و شغلی .
  5. بخشش دیگران و همچنین خودتان و پاکسازي رنجش از ذهنتان که باعث دور شدن لذت از زندگیتان می شود.
  6. یادگیري اینکه چگونه آرامش خود را بیابیم و چگونه در آرامش زندگی کنیم.
  7. آموختن اینکه چگونه خشم خود را برطرف نموده و حتی یادگیري استفاده از خشم در جهت منافعمان.
  8. یادگیري اینکه چگونه بصورت شفاف فکر کنیم.
  9. آموختن اینکه چگونه در مورد خود و زندگیمان همواره احساس خوبی داشته باشیم.
  10. بیاموزیم که چگونه با محیط اطرافمان رابطه خوبی داشته باشیم. با خانواده، دوستان، همکاران و از همه مهمتر با خودمان.

سایکو سایبرنتیک تمام این تغییرات را یکشبه بوجود نمی آورد. یادگیري اینکه چگونه درست فکر یا عمل کنیم و چگونه درست فکر کردن و درست عمل کردن را بصورت عادت همیشگی خود درآوریم، مسلما نیاز به زمان دارد. ولی چیزي که اهمیت دارد این است که معمولا تجربه نتایج مثبت، از همان ابتداي ایجاد تغییرات، احساس خواهد شد.

سایکو سایبرنتیک بسیار ساده است. شما خواهید دید که این تکنیکها نیاز به اراده قوي و یا تلاش فراوان ندارد. روشها و تمرینات سایکو سایبرنتیک قوه خلاقه شما را در حالتی سرشار از آرامش و قدرت بکار می گیرد. این روشها بسیار ساده و در عین حال جذاب هستند و مانند هر هنر دیگري، تنها با تمرین میسر خواهند شد.

کلمه سایبرنتیک از یک لغت یونانی آمده به معنی ” سکاندار”. یعنی کسی که کار هدایت کشتی را به سمت بندرگاه بر عهده دارد. علم سایبرنتیک بر روي سیستم هاي هدایت اتوماتیک و ناخود آگاه کار میکند. سیستم هایی مانند آنچه موشک هدایت شونده را به سمت هدف پیش می برد و یا مانند یک کامپیوتر براي حل مسایل پیچیده و یا رباتهایی که اعمال پیچیده را بصورت اتوماتیک انجام می دهند.

ضمیر ناخود آگاه ما در حقیقت یک هدف یاب خود کار است. به عبارت دیگر یک سیستم هدایت انسان. این سیستم هدف یاب به تمامی آنچه ما انجام داده ایم، دیده ایم، چشیده ایم، لبخند زده ایم، احساس کرده ایم و یاد گرفته ایم دسترسی دارد. تمامی اینها در مغز ثبت می شود. اگر شما براي این سیستم یک هدف را مشخص کنید. او بطور اتوماتیک راهی را براي رسیدن به آن بوجود می آورد. پس رفتارهاي انسانی همگی بصورت طبیعی در راستاي هدف یابی است. این همان چیزي است که شخصیت فعلی ما را ساخته است. این همان سیستم هدایت کننده مرکزي است که به شما اجازه میدهد که در حالی که در حال رانندگی به طرف محل کارتان هستید، بند کفشهایتان را ببندید و در عین حال مشغول جویدن لقمه اي که بعنوان صبحانه در دهان گذاشته اید باشید. و جالب اینکه تمام این کارها را در حالی به طور همزمان انجام می دهید که مشغول فکر کردن به کارهایی که با ید امروز انجام دهید هستید!!!

این سیستم کاملا فاقد شخصیت است !! او همان چیزي را انجام میدهد که براي آن برنامه ریزي شده است. یک ابزار فوق العاده قدرتمند که کاملا تحت فرمان ارباب خود ( شما ) است. اگر شما به او هدف مثبت و موفقیت آمیز بدهید، او از تمام قدرت خود استفاده می کند تا شما را به آن برساند. و همین طور اگر براي او اهداف شکست و نابودي تعریف کنید تمام قدرت خود را براي نابودي شما بکار می گیرد!!

اهمیت اشتباهات   

تمامی سیستمهاي هدایت اتوماتیک با تصحیح دایمی خطاها یشان به سوي هدف حرکت می کنند. یک موشک هدایت شونده، حسگرهایی دارد که خروج از مسیر درست را مشخص میکند. سپس سیستم هدایت کننده بر اساس این داده ها، تنظیمات و تغییرات لازم را اعمال می کند. این عمل هزاران بار تا رسیدن به هدف انجام می شود. این موشک هدایت شونده براي به سمت هدف رفتن، به این داده ها ي منفی تکیه می کند. بدون این پیامهاي منفی، موشک نمی داند در کجا قرار دارد و به کجا می رود. و در نتیجه هیچگاه به هدف نمی رسد. همین موضوع در رابطه با مکانیزم خودکار انسان نیز صادق است. جاي تاسف است که بسیاري از ما، اشتباهات را بعنوان شکست قلمداد کرده و متحمل احساس ناامیدي و دلسردي می شویم در حالیکه اشتباهاتی که می کنیم، دقیقا اطلاعاتی هستند که مکانیزم خودکار ما براي رساندن ما به هدفمان نیاز دارد. مکانیزم خودکار شما هیچگونه قضاوتی نسبت به اشتباهات شما ندارد. او به سادگی از اطلاعات بعنوان راهنما براي رسیدن به هدف خود استفاده می کند. آنچه ما ” اشتباه می نامیم، در واقع درسی ارزشمند براي موفقیت است. یکی از بخشهاي مهم سایکو سایبرنتیک یادگیري استفاده سازنده از اشتباهات و حذف احساسات منفی است که اشتباهات بوجود می آورند است .

تصویر درونی 

مقصد یا هدف یک موشک هدایت شونده، یک مختصات برنامه ریزي شده در کامپیوتر آن است. اهدافی که مکانیزم خودکار ما را برنامه ریزي می کند، تصویر درونی، صداها و احساساتی است که توسط تصورات ما ساخته می شوند. تصویر درونی ما آن چیزي است که ما از خودمان در ذهن خود ساخته ایم. ما هیچگاه بصورت آگاهانه به این تصویر درونی توجه نمی کنیم. ولی این تصویر با جرئیات فراوان در ناخود اگاه ما قرار دارد.

این تصویر درونی اصول ما براي ” آنچه من هستم ” است. این تصویر بر اساسباورهاي ما نسبت به خودمان بنا نهاده شده است. باورهایی که بصورتناخودآگاه توسط تجربه هاي گذشته، پیروزیها و شکستها، موفقیت ها و عدم

موفقیت ها شکل گرفته است. بخصوص بر اساس مشاهده عکس العملهاي دیگران نسبت به ما، مخصوصا در دوران کودکی .

از تمامی این اطلاعات ما، ” من چه هستم ” درونی یا تصویر درونی ما شکل می گیرد. زمانی که یک ایده یاباور در باره خودمان بصورت بخشی از این تصویر درونی در می آید، ما آنرا یک امر حتمی و درست قلمداد می کنیم. ما هیچگاه این موارد را مورد تردید و سوال قرار نمی دهیم و در نتیجه مطابق آن ) بعنوان یک رفتار صد در صد درست ) عمل می کنیم. تصویر درونی ما نحوه فکر کردن ما، احساسات ما، اعمال ما و حتی باور ما از توانایی هایمان را می سازد. این تصویر میزان موفقیت، هیجان، لذت و رضایت ما را کنترل می کند. نوع زندگی که ما داریم، حتی نوع دنیایی که در ان زندگی می کنیم توسط این تصویر درونی مشخص می شود.

تصویر درونی توضیح می دهد که چرا تفکر مثبت صرف، اینقدر غیر قابل اعتماد است. توضیح می دهد که چرا تنها با تکیه بر عزم راسخ نمی توان با اطمینان به هدف رسید. چرا که اگر عزم راسخ و تفکر مثبت با تصویر درونی سازگار نباشد، هیچگاه قادر به ایجاد تغییر در دنیاي ما نیست.

تصویر درونی ما به صورت دائم مکانیزم خلاقیت ما را برنامه ریزي می کند. اگر تصویر درونی شما می گوید که شما فردي شکست خورده هستید، مکانیزم خودکار شما راهی را براي رساندن شما به شکست و اثبات درستی این باور شما خواهد یافت. اگر تصویر درونی شما می گوید که شما اسیر سرنوشت هستید، این موضوع در زندگی شما نمود خواهد یافت. از طرف دیگر اگر تصویر درونی شما این باشد که شما فردي توانمند و موفق هستید، مکانیزم خودکار شما این نتایج را بوجود می آورد.

دانش سایکو سایبرنتیک به شما می آموزد که چگونه تغییر کنید و یک تصویر درونی قدرتمند، خونگرم، فعال و توانمند بسازید. یک تصویر ذهنی که واقعگرا و مستدل باشد و ذهنیت قوي شما را نشان دهد. شماي واقعی را.

 “تصورات ابزار تغییر 

شما تصویر درونی فعلی خود را بر اساس تصاویر و احساسات دقیق و روشنی که در هنگام رودررویی با حوادث زندگی تجربه می کنید، می سازید. بخصوص رویدادهایی که به دوران کودکی باز می گردند.

از این به بعد، شما از ابزارهاي قدرتمند مشابهی براي ساختن نوع تصویر درونی خود که به بهترین نحو ممکن شما را توصیف کند،استفاده می کنید. شما از تصورات خود براي ایجاد تصویرها و احساسات مربوط به موفقیت، رضایت، پیشرفتها و توانایی ها استفاده کرده و بوسیله این تصورات مثبت، مکانیزم خودکار خود را از نو برنامه ریزي می کنید تا نتایجی مطابق با تصویر درونی جدید شما بوجود آورد. شما نحوه استفاده از تصورات خود را در یک مسیر قدرتمند و سرشار از آرامش و خالی از هر گونه تنش و بدون نیاز به کار سخت، یاد می گیرید.

این فرآیند زمان می برد. همانگونه که شما تصویر درونی فعلی خود را یک شبه بدست نیاورده اید. اما به زودي برنامه جدید شروع به کار خواهد کرد.

شما خود را در حال تفکر، احساس و عمل در راستاي این تصویر موفقیت آمیز جدید خود خواهید یافت. سرانجام، این تصویر درونی جدید بعنوان طبیعت ثانویه، طبیعت غالب و سپس رفتار دائمی در آمده و در اغلب اوقات زندگی براي شما موفقیت، رضایت، روابط عالی و شادي به همراه خواهد آورد.

فصل 21- پیش زمینه هایی براي شروع[11]

به نظر من ضروریست که شما با بعضی از نظریه ها آشنا شده و آنها را باور کنید. یکی از آنها این است که شما باید به پیش زمینه هاي موضوع مورد مطالعه خود آگاهی پیدا کرده؛ تاریخچه و فلسفه وجودي آنرا درك کنید. دانستن پایه ها و دلایل بوجود آورنده یک مبحث، به شما کمک خواهد کرد تا کلیات و جزئیات آن را راحتتر درك کرده و به درك بهتر و عمیقتري از آن برسید.

دکتر ماکسول مالتز کتابی به نام سایکوسیبرنتیک به رشته تحریر درآورده که نخستین چاپش در سال 1960 در معرض عموم قرار گرفت. این کتاب فروش فوق العاده اي پیدا کرد. به روایتی این کتاب یکی از بهترین کتابها در زمینه کمک به خود می باشد. دکتر مالتز یکی از متخصصان سرشناس و شهیر در زمینه جراحی پلاستیک و همچنین استاد دانشگاههاي نیکاراگوئه و السالوادور بود. اثرات تحقیقات و کشفیات او در زمینه روانشناسی و تصویر شخصی؛ طوریست که همچنان هزاران هزار نفر در سرتاسر جهان را تحت تاثیر قرار می دهد .سایکوسیبرنتیک هنوز هم یکی از ابزارهاي کارا در ارتقاي تکنیکهاي فردي و پیشرفت می باشد. آنرا امروزه می توان بعنوان یک کامپیوتر شخصی تعبیر کرد. در واقع سایکوسیبرنتیک معمولا بعنوان اولین و تنها علم حقیقی در ارتقاي فردي معرفی می شود و بسیاري از کارشناسان معتقدند که آن تنها راه درست براي تغییر شخصیت است.

دکتر مالتز در زمینه جراحی پلاستیک بر روي هزاران نفر عمل جراحی انجام داد. این عمل ها که اکثرا بر روي صورت انجام می شد؛ تنها در ظاهر فیزیکی افراد تغییري ایجاد نمی کرد بلکه در بسیاري از افراد یک تغییر شگفت انگیز در ظاهر؛ باعث تغییر شخصیتی و رفتاري نیز می گردید. دکتر مالتز پی برده بود که این تغییر؛ نگران کننده است پس تصمیم گرفت تا در حد امکان درباره این پدیده مطالعه کند. او سعی کرد تا دریابد که این چه چیزیست که در طی هیجانش این تغییر را در زندگی بیمارانش بوجود می آورد .

مساله عجیب دیگر اینکه بعضی بیماران باوجود هیجانی که در اثر تغییر چهره در آنها بوجود می آمد؛ تغییر شخصیتی در آنها بوقوع نمی پیوست و از طرف دیگر بسیاري از بیماران دستخوش تغییرات عمده در رفتار و ظاهر خود در کمتر از یکماه بعد از جراحی می شدند. دکتر مالتز دوست داشت از این کار سر در بیاورد که چرا بعضی از بیماران رفتار شخصیتی بهتري بعد از عمل از خود نشان می دهند واما در بعضی مانند اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است تغییري رخ نمی دهد .

این نکته نشاندهنده این بود که در واقع این تغییر چهره نیست که اساسا این تغییر را بوجود می آورد بلکه چیز دیگري وجود دارد که با عمل جراحی صورت تحریک شده و باعث این تغییر می شود که البته در بعضی دیگر این تحریک انجام نمی شود. وقتی این چیز دیگر در افراد پر و بال می گیرد شخص بخودي خود عوض می شود و اگر این چیز دیگر فعال نشود باوجود تغییر فیزیکی؛ اصولا شخص در خود تغییري حس نمی کند .

شخصیت نیز اصولا داراي یک ”چهره“ می باشد. این چهره غیر فیزیکی که در هر شخص موجود می باشد؛ نقش کلیدي را بازي می کند که براي تغییرات شخصیت احتیاج مبرم به آن کلید حس می شود. وقتی این چهره داراي جراحت باشد و یا در مسیر رضایت قرار نگرفته باشد و یا عبوس و گرفته باشد؛ رفتار شخص نیز از این چهره نشاتمی گیرد هرچند در ظاهر فرد، تغییري هم ایجاد شود. اگر در تغییر این ”چهره شخصیتی“ بایدي شکل گیرد؛ و اگر رسوبات احساسات بد گذشته محکوم به زدوده شدن گردد؛ در نتیجه شخص خودش تغییر می کند حتی بدون هیچ جراحی پلاستیکی. وقتی فرد بدنبال بازسازي این صحنه باشد؛ پدیده هاي جدیدي کشف می شوند که خود موید وجود حقیتی به نام ”تصویر شخصی“ است. اگر شخصیت و رفتار هر فرد را بمانند دري تصور کنیم ؛ کلید آن درب تصویر ذهنی منحصر بفرد آن شخص می باشد .

تصویري که شما از خودتان دارید ؛ تعیین کننده موفقیت یا عدم موفقیت شما در ترید است. بعبارت دیگر، اگر تصویر واضحی از موفقیت را در ذهن خود پرورانده باشید؛ اینکار شما را در راه رسیدن به تجارت موفق با سود مستمر بسیار پیش خواهد انداخت. شما باید دیدن این تصویرذهنی و بوضوح رساندنش را فرا بگیرید. و این تنها راه رسیدن به موفقیت است.

 

فصل 22- تصویر ذهنی[12]

مردان و زنان براي موفق بودن باید از همان ابتدا از ” تصویر ذهنی“ و ” تمرین ذهنی“  استفاده نمایند. براي مثال ناپلئون، براي سالها پیش از آنکه وارد میدان نبرد گردد، نظامی بودن را در ذهن خود تمرین می کرد. او بطور واضح و روشن خود را بصورت یک فرمانده نظامی تصور می کرد و نقشه هایی می کشید که نشان دهنده محل دقیق نبرد بود. او تمامی این کارها را با محاسبات دقیق ریاضی در ذهن خود انجام می داد.

کورا هیلتون، مالک هتل هاي زنجیره اي مشهور هیلتون، چندین سال پیش از آنکه اولین هتل خود را خریداري کند، خود را بصورت صاحب و گرداننده هتلهاي متعدد تصور می کرد. آقاي هیلتون می گوید که از خیلی پیش از آنکه مبدل به یک صاحب هتل موفق شود، خود را اینگونه تصور می کرده است.

یک مربی مشهور بسکتبال یکبار گفت: هیچ راهی براي قرار گرفتن توپ در سبد وجود ندارد مگر آنکه شما هنگام پرتاب توپ، به روشنی در ذهنتان وارد شدن توپ را به سبد ببینید.

من می خواهم بگویم که این موارد دقیقا در باره معاملات نیز صادق است. اگر شما در ذهنتان نتوانید خود را یک تریدر موفق ببینید، هرگز یک تریدر موفق نخواهید شد. موفق ترین تریدرها، به مدت چندین سال خود را بعنوان یک تریدر موفق دیده اند (و در بسیاري از موارد، این معامله گران از خیلی وقت پیشتر از آنکه موفق باشند، خود را اینگونه تصور کرده اند) .

یک مکانیزم اتوماتیک در درون همه ما وجود دارد. دکتر مالتز به آن ” مکانیزم خودکار“ می گوید و از آن بعنوان یک ماشین اتوماتیک هدف یاب نام می برد که همواره به سمت هدف خود پیش می رود. ما همگی این مکانیزم را درون خود داریم و می توانیم از آن براي رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم. این مکانیزم خودکار بسیار شبیه یک موشک هدایت شونده عمل می کند. همانند آن موشک، این مکانیزم نیز نیاز به برنامه مناسب جهت رسیدن به هدف دارد. این برنامه از تصویر ذهنی که ما به آن می دهیم استخراج می شود. اگر ما بطور دائم به این مکانیزم خودکار تصویري شفاف و روشن از اهداف خود بدهیم، ضمیر نا خود آگاه ما بطور اتوماتیک تمامی اجزا مورد نیاز براي رسیدن به این اهداف را فراهم می کند. از طرف دیگر، اگر ما همواره به چیزهایی که نمی خواهیم بیندیشیم، مکانیزم خودکار درونی، این تصاویر را بعنوان اهداف ما تلقی کرده و ما را به سمت همان چیزي که نمی خواهیم پیش می برد. این مکانیزم خودکار کاملا اتوماتیک عمل می کند. به سادگی تصاویري را که ما در ذهنمان ساخته ایم می گیرد و سعی می کند ما را به آنها برساند. او هیچگاه به این توجه نمی کند که آیا این تصاویر خواسته واقعی ماست یا نه. او فقط به آنچه در ذهن ما ساخته می شود عکس العمل نشان می دهد.

براي مثال فرض کنید که ما نگران توانایی خود در ایراد سخنرانی در حضور یک جمع باشیم. چنانچه در ذهنمان تصویر روشنی از یک سخنرانی موفق داشته باشیم و در این تصویر ببینیم که تمامی اتفاقات در جهت هر چه بهتر انجام شدن این سخنرانی پیش می رود، تمامی این تصورات به وقوع می پیوندد. اما چنانچه ما بطور دائم نگران تمسخر دیگران باشیم، به طور ناخود آگاه تمامی کلمات را اشتباه ادا خواهیم کرد و در نتیجه جریان سخنرانی به بدترینوضع اجرا خواهد شد.

مکانیزم خودکار ما دقیقا آنچه را که ما در ذهن خود مرور کرده ایم به مرحله اجرا می گذارد.این دقیقا نحوه عمل مکانیزم پیروزي و شکست در درون ماست ( ما در رابطه با مکانیزم پیروزي و شکست به زودي توضیح خواهیم داد) .

بایستی به این موضوع توجه داشته باشید که تصویر ذهنی شما بایستی با تواناییهاي شما همخوانی داشته باشد. براي مثال، در معاملات، اگر شما خود را در حال کسب چند صد دلار در روز یا در هفته تجسم کنید، احتمالابه این هدف می رسید و این تصویر موفق در ذهن شما شفافتر و روشنتر خواهد شد.اما از طرف دیگر، اگر خود را در حال کسب پنج هزار دلار در روز تصور کنید، صرف نظر از اینکه این تصویر چقدر شفاف و روشن است، به احتمال زیاد این امر محقق نخواهد شد.زیرا این هدف احتمالا با سطح تواناییهاي شما همخوانی ندارد.

شما می توانید هر طور که بخواهید آینده خود را به تصویر بکشید. موفق یا نا موفق. این موضوع کاملا تحت اختیار شماست. ولی اغلب اوقات، مردم نمی خواهند این موضوع را تمرین کنند.آنها به تصورات خود اجازه می دهند که با تمرکز بر روي شکستهاي گذشته، پتانسیل موجود آنها را از بین ببر ند. ما برگهاي خاطرات زیادي را در ذهن خود بایگانی کرده ایم. اما به جاي حفظ اوقات دل انگیز زندگی، بعضی افراد فقط بر روي لحظات شکست و ناکامی تمرکز می کنند. کنترل ذهن بسیار ساده است. همه ما باید این موضوع را به خاطر بسپاریم که مغزمان نمی تواند میان تصورات و واقعیت تفاوتی قائل شود. مشروط بر اینکه این تصورات به اندازه کافی روشن و واضح باشد. یعنی اگر ما به روشنی و وضوح خود را در حال انجام عملی خاص ببینیم، دقیقا مانند این است که آن عمل را در عالم واقع انجام داده ایم.

تمرینات ذهنی به شما کمک میکند که در زندگی واقعی خود بهتر ایفاي نقش کنید. شما تمرینات خاصی را در جهت بهتر معامله کردن خواهید آموخت.این تمرینات شفاهی اگر به اندازه کافی شفاف و روشن باشند، اغلب مانند این است که در واقعیت اتفاق افتاده است. این تمرینات به شما کمک خواهند کرد که براي وضعیتهاي مختلفی که در معاملات واقعی با آنها برخورد خواهید کرد، آماده باشید.

یک روانشناس قدرت تصویر ذهنی را بررسی کرده است. او دریافت که تمرینات ذهنی در هنگام پرتاب دارت به سمت هدف به دقت عمل پرتاب کننده افزوده است. ( لطفا به من ایراد نگیرید، من نمی گویم که پرتاب دارت مانند معاملات در بازار است. من فقط می خواهم مثالی جهت روشن شدن تاثیر تصاویر ذهنی بزنم ). روانشناس مورد بحث صفحه هدف را جلو افراد گذاشت و از آنها خواست که تصور کنند که در حال پرتاب دارت به سمت هدف هستند.او این کار را چندین روز انجام داد و پس از ان از آنها تست عملی گرفت. او دریافت که تصاویر ذهنی، دقت عمل آنها را در هدف گیري به طرز محسوسی بالا برده است.

گلف بازها هم این تکنیک را بکار می برند. دفعه بعد که شما در حال تماشايمسابقات گلف هستید، توجه کنید که حرفه اي ها چگونه به توپ ضربه می زنند. آنها پیشاز آنکه به توپ ضربه بزنند، در خیال خود حالتی که اتفاق خواهد افتاد را تصور میکنند. گلف باز بزرگ، بن هوگان، یکبار براي مجله تایم توضیح داد که چگونه پیش از

ضربه زدن به توپ، در ذهن خود به آن ضربه می زند. او ابتدا در ذهن خود یک ضربه دقیق به توپ می زند و سپسمسیر حرکت و فرود توپ را مجسم میکند. درست به همان شکل که او می خواهد.

مثال بعدي می تواند مشت زنی به سایه باشد. بوکسورها مرتب این تکنیک رابراي پیشرفت عملکرد خود در رینگ استفاده می کنند.

شما هم می توانید این تکنیک را جهت تقویت معاملات خود بکار ببرید. می توانید مشت زنی در سایه را در وضعیت هاي معاملاتی که با آنها مشکل دارید بکار ببرید.

ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که آیا این واقعیت دارد که می توان با کنترل رفتار خود حوادث محیط را نیز به نفع خود تغییر داد؟ البته مطمئنا این کار به سادگی این نیست که بگوییم ”خوب، من منبعد مسیر خود را موفقیت آمیز تصور می کنم“. مانند پیشرفت در هر کاري، در اینجا نیز مراحلی وجود دارد که شما بایستی آموخته و بطور مستمر تمرین کنید.

تصویري که از خود دارید همچنین مشخص می کند که آیا شما می توانید در معاملات هم موفق باشید یا نه. به عبارت دیگر، اگر شما از خود تصویري روشن و واضح به عنوان یک تریدر موفق داشته باشید، شمانتیجه اي بیشتر از یک تریدر موفق بدست خواهید آورد.

شما بایستی یاد بگیرید که چگونه این تصویر را در ذهن خود بصورت شفاف و روشن ایجاد کنید.

این تنها راه رسیدن به موفقیت است.

 

23 –  مکانیسمهاي موفقیت و مکانیسمهاي شکست1

قبلا راجع به مکانیزمهاي خود اصلاح (سروو مکانیزم) بحث کردیم. این مکانیزم جستجوي هدف در تمامی ما وجود دارد و همانند یک کامپیوتر الکترونیکی به ما در رسیدن به هدف کمک میکند اما این مکانیزم میتواند در جهت موفقیت یا عدم موفقیت ما عمل کند.

اگر همانند یک مکانیزم موفق عمل کند ما را در راه رسیدن به اهداف خود براي یک زندگی بهتر کمک میکند. میدانیم که ما از قوه خلاقه خود براي تجسم بخشیدن به تصویرهاي اهداف آتی خود بهره میبریم و این مکانیزم نیز ما را در راه رسیدن به این اهداف کمک میکند. از طرف دیگر اگر ما این تصاویر را به صورت تلاش براي اجتناب از کاري بسط دهیم دچار مشکل می شویم. میدانیم که عموما نگرانیهاي ما به واسطه احساس دریافت نگرانی (نه خود نگرانی) بیشتر افزایش می یابد. قبلا اشاره کردیم که سروو مکانیزم ما بیطرفانه عمل میکند و هر تصویري را که براي وي مجسم کنیم با نهایت تلاش سعی در رسیدن به آن و به عمل در آوردن آن دارد. اگر شما اهداف مثبتی را تصور کنید این مکانیزم براي رسیدن به آن تلاش می کند و اگر اهداف منفی را (همانگونه که اکثریت مردم در بیشتر اوقات انجام می دهند) تصور کنید تمامی توان خود را براي محقق کردن آن تصویر بکار گرفته و تبدیل به مکانیزم شکست و یا عدم موفقیت می شود.

مثالی که دکتر مالتز استفاده می کند تا مکانیسم موفقیت را تشریح کند مثال سنجابی است که براي زمستان خود آذوقه ذخیره میکند وي نیازي به تفکر راجع به زمستان و اینکه نیازمند خشکبار باشد نمی بیند ولی این یک کار غریزي است که او را وادار به به جمع آوري آذوقه زمستانی می کند تا بر مشکلات محیطی خود غلبه کند. حتی براي سنجابی هم که در تابستان متولد شده و یک زمستان هم ندیده است باز این امر وجود دارد. تنها تفاوت بین انسان و حیوان در این مورد حق انتخابی است که براي انسانها وجود دارد. انسانها بصورت واضحی متفاوتند و میتوانند اهداف خود را انتخاب کرده و پیوندي بین قدرت خلاقه و مکانیسم موفقیت برقرار کنند تا به اهداف خود برسند. اما این بستگی به خود شما دارد که کدام مکانیسم را انتخاب کنید در خصوص ترید کردن اگر شما به صورت مداوم اشتباهاتی را در تریدهایتان مرتکب می شوید و بهترین کار را انجام نمی دهید به صورت آشکاري مکانیزم عدم موفقیت را بکار می برید و برعکس اگر در بیشتر موارد از بروز اشتباهات جلوگیري کرده و واز آنها پرهیز می کنید به همان نسبت بایست گفت که مکانیسم موفقیت به سختی مشغول به کار است.دکتر مالتزدر سایکو سیبرنتیک لیستی از اصول مکانیزم موفقیت را آورده است که بدین ترتیب است:

  1. مکانیزم موفقیت درونی شما نیاز به یک هدف دارد و بایستی به صورتی تصور شود که گویا این هدف در حال حاضر بدست آمده است چه به صورت بالقوه یا بالفعل باید آنرا بدست آمده تصور کرد تا این مکانیزم به صورتهاي زیر به آن دست یابد: الف. هدایت به سمت هدفی که وجود دارد و یا ب. کشف چیزي که هم اکنون موجود است.

Candletrader

  1. فلسفه عملکردي این مکانیسم این است که هدف محوري عمل میکند و از نا امیدي به هر معنی و یا هر نوعیدر آن خبري نیست ذات این مکانیسم در این است که با تعریف هدف خود را تجهیز کرده و به نتایج نهائی ونحوه مراقبت از آنها فکر می کند.
  2. از اینکه اشتباه کنید یا عدم موفقیتهاي گذرا داشته باشید نترسید تمام سروو مکانیزمها با بازخوردهاي منفی که می گیرند به هدف خود می رسند یعنی اشتباه میکنند و بعد مسیر را اصلاح میکنند.
  3. یادگیري مهارتها با سعی و خطا کامل می شوند و بعد از هر خطا اهداف اصلاح شده تا وقتیکه یک احساس موفقیت یا حرکت و عملکرد مطلوب حاصل شود. بعد از آن یادگیري بیشتر و ادامه موفقیت با فراموش کردن خطاهاي گذشته و یادآوري موفقیتها کپی بردار ي می شود.

شما باید بیاموزید که به قوه خلاقه خود اطمینان کنید تا کار خودرا انجام دهد و هیچگاه با توجه زیاد از حد یا عصبانیت از اینکه آن کار خود را درست انجام میدهد یا خیر آنرا تحت فشار قرار ندهید. شما باید به او اجازه دهید تا کار خود را همانگونه که خود تشخیص میدهد انجام دهد. این اعتماد ضروري است زیرا این مکانیزم در لایه هاي پائین ذهن ناخودآگاه شما کار می کند و شما نمی دانید که در آن لایه ها چه می گذرد. بعلاوه طبیعی است که بی مقدمه و ناگهانی دست به اقدامی بزند که زمان آن فرا رسیده و مورد نیاز است. بنابر این هیچ تضمینی از پیش براي شما وجود ندارد و همانگونه که خواسته هایتان صورت عمل پیدا میکند این مکانیسم نیز عمل میکند و منتظر تائیدیه اي از طرف شما نیست و نتیجه این اعمال مکانیزم ان چیزي است که صورت ظاهر بخود می گیرد.

 

24-  بخشش1

یکی از بزرگترین اشتباهاتی که من در تریدرهاي مختلف بوفور مشاهده کردم این مساله است که آنها بعد از یک ترید اشتباه از بخشیدن خود طفره می روند. و این براي آنها سرمنشا اشتباهات بزرگ دیگري می شود. حتما شما هم تجربه کرده اید که وقتی ترید اشتباهی انجام دادید؛ چقدر در جهت بازسازیتان به بخشیدن خود احساس نیاز می کنید.

ولی مساله این است که اکثر افراد خود را بخاطر اشتباهی که مرتکب شده اند مورد مواخذه قرار داده و نمی بخشند. در واقع بجاي اینکار؛ بسرعت عملی در خلاف جهت اشتباه خود انجام می دهند. آنها خود را مورد سرزنش قرار داده و مدام فکر خود را مشغول به پیدا کردن دلایل اشتباه خود و جزئیات آن می کنند. و این بدترین کار ممکن بعد از مرتکب شدن اشتباه می باشد چه در ترید و چه در مسایل دیگر.

بخشش یکی از مفاهیم کلیدي در سایکو سیبرنتیک می باشد. طبق آنچه ما در مورد عملکرد ناخودآگاه خود فرا گرفته ایم؛ می دانیم که هرچه ما بیشتر روي جزئیات مسائل تمرکز کنیم و تصویرش را بطور مداوم در ذهنمان بسازیم؛ باعث خواهیم شد که این تصویر در ذهنمان جلوه واقعی بخود بگیرد. و یا حداقل به آن اجازه داده ایم تا به حقیقت نزدیک شود. پس نتیجه می گیریم که اگر ما مرتکب اشتباهی شدیم؛ باید آنرا فراموش کرده و کاملا خود را ببخشیم. بعبارت دیگر اگر ما خود را نبخشیده و بارها و بارها اشتباه خود را در ذهنمان زنده کنیم به نظر شما باعث چه حوادثی خواهیم شد؟

بدیهی است که ما دوباره اشتباه را تکرار خواهیم کرد. این بدین دلیل اتفاق خواهد افتاد که در واقع ناخودآگاه ما نمی تواند بر خوب بودن ویا بد بودن اطلاعات دریافتی اش واقف شود. آن فقط و بسادگی تصویر القا شده از طرف ما را دیده و سعی بر عینیت بخشیدن به آن می کند. پس می بینیم که آن فقط و فقط اقدام می کند به بروز تصویر دریافتی خود که البته در حد توانش هم هست. و بنظر من همه می دانیم که مرتکب اشتباه شدن در ترید در حد توان همه ما هست.

پس این است دلیل و استدلال اهمیت مساله ”بخشیدن خود“ در زمانیکه مرتکب اشتباه شده و یا خطایی انجام داده ایم. اگر نتوانیم اینکار را انجام دهیم ما در حال دوباره زنده کردن آن اشتباه در ذهن خود بوده و این مساله را در ترید خود نیز القا خواهیم کرد و این سرمنشا مشکلات بزرگ دیگر می باشد.

اگر گذشته خود را مرور کنید مطمئنم که به یاد خواهید آورد که بارها مرتکب اشتباه شده و خود را مورد سرزنش و تنبیه قرار داده اید. نبخشیدن خود صرفنظر از درجه اهمیت اشتباه؛ باعث بوجود آمدن احساسات بدتر دیگر می شود. پشیمانی؛ افسوس؛ تردید نسبت به اعمال خود و احساس تقصیر… از تبعات نبخشیدن خود است.

shahram

شما این مسائل را قبلا شنیده اید. مطمئنم گفته اید که ضررم را فراموش کرده بفکر ترید بعدي باشم. احساساتوقتیکه در زمان حال بکار می روند بطور صحیح و مناسب مورد استفاده قرار می گیرند. پس بدلیل اینکه ما نمیتوانیم در گذشته زندگی کنیم پس نمی توانیم عکس العملهاي احساسی نسبت به گذشته نشان دهیم.

بنا به گفته دکتر مالتز ” گذشته بسادگی می تواند بصورت امري انجام پذیرفته؛ تمام شده و فراموش شده تلقی گردیده و دور از دسترس عکس العملهاي احساسی ما قرار گیرد. لازم نیست که ما در جهت و یا خلاف جهت حرکت اتفاق افتاده بازار در گذشته؛ پوزیشنی احساسی بگیریم. مساله مهم جهت حرکت کنونی بازار و هدف کنونی ما می باشد. ما همواره احتیاج داریم که خطاهاي خود را بعنوان اشتباه قبول کنیم. بعبارت دیگر؛ ما نمی توانیم مسیر رفته شده را برگردیم و تصحیح آن نیز غیر ممکن است. اما محکوم کردن خود و احساس نفرت نسبت به خود بدلیل آن اشتباه؛ عملی پوچ و در عین حال مهلک است.

یکی از دلایل عمده اي که افراد را در مسیر ضرر قرار می دهد این است که زیانهاي بوجود آمده آنها را گیج می کند. بعبارت دیگر؛ متقبل شدن یک و یا یکسري ضرر منجر به ایجاد این تفکر در ما می شود که ما یک تریدر ناموفق هستیم.

اما مساله مهمی که نباید فراموش کنیم این است که ما مساوي با ترید ضرر کرده خود نیستیم. ترید ناموفق جزئی از تجارت است. ما هیچ تریدري در دنیا نداریم که متحمل ضرر نشده باشد. راه جلوگیري از این زیانها انجام تریدهاي کاملا موفق نیست.شما تریدر موفقی نخواهید شد مگر اشتباهاتی مرتکب شده و زیانهاي بوجود آمده را نیز متحمل شوید. این جزئی از فلسفه وجودي ترید است و با آموزش و تفکر است که می توان به بهره برداري از ترید رسید. اما شخصیت ما توسط این مسائل توصیف نخواهد شد.

بسیاري از مشکلات دیگر نیز از اینجا سرچشمه می گیرند. بسیاري از افراد اجازه می دهند که تریدهاي ناموفقشان آنها را معرفی کنند. اگر آنها آزرده خاطرند و یکسري ضرر داده اند؛ شروع میکنند به شناساندن خود بعنوان یک مالباخته. آنها مدام خود را اینگونه تصور می کنند. و همانطور که قبلا بحث شد اینکار منجر به بوقوع پیوستن این مشکلات می شود .

بخشش کامل خود؛ تنها راه گریز از این مشکلات آزاردهنده است. شما خود ضرر و یا اشتباه نیستید. باید گذشته را پشت سر گذاشته و رو به جلو قدم بردارید. لجبازي با خود و غبطه، فقط باعث تخریبتان می شود. خود را ببخشید؛ این تنها راه موفقیت و پشت سر گذاشتن مشکلات است.

25 – افراد مشهور از سایکو سایبرنتیک استفاده می کنند1

افراد مشهور از سایکو سایبرنتیک استفاده می کنند...و به خاطر دلایل خوبی این کار را می کنند.

تکنیکهاي تصویر سازي و تمرینات ذهنی توسط ورزشکارانحرفه اي براي سالها مورد استفاده قرار گرفته است. دنیس رادمن، که از جانب بسیاري بعنوان بهترین ریباندر در فدراسیون بسکتبال ملی شناخته شده است، گفته که در هر مسابقه اي که در پیش دارد از تصویر سازي براي آمادگی استفاده می کند.

قبل از آنکه مسابقه آغاز شود، رادمن ساعاتی را به تنهایی سپري می کند. تمام افراد در شیکاگو بولتز او را به عنوان فردي که هیچگاه هیجان زده نمی شود می شناسند. او به روشنی و وضوح در ذهن خود آنچه را بایستی در زمین مسابقه انجام دهد و عکس العمل هاي خود در برابر حریف را مطابق با آنچه در مسابقه قبلی با همین حریف اتفاق افتاده، تمرین می کند.

او خود را در حالی که ریباند را تصاحب کرده و پاسهاي مناسبی به هم تیمی هاي خود می دهد، مشاهده می کند. او این تصاویر را با حد اکثر جزئیات می بیند. همانطور که می دانید، جرئیات در تکنیک هاي تصویر سازي بسیار مهم هستند. هر چه شما تصویر را در ذهن خود روشن تر ببینید، ضمیر ناخود آگاه ( یا همان مکانیزم موفقیت ) شما جهت رساندنتان به هدف، بهتر کار می کند. اما به خاطر داشته باشید که جرئیات بسیار مهم هستند. دلیلش هم این است که چنانچه جزئیات تصویر به اندازه کافی روشن و واضح باشند، مغز نمی تواند بین تصاویر ذهنی و تجربه واقعی تفاوتی قائل شود.

براي مثال، دنیس رادمن، زمانی که مسابقه در پیش رو را در ذهن خود تصویر سازي می کند، نه تنها تصویر خود را در حال دریافت ریباند و پرش براي تصاحب توپ می بیند، بلکه براي موثر واقع شدن تکنیک، او بایستی فشاري را که هنگام فرود به زمین به پاهاي او وارد می شود را نیز احساس کند. او باید فشاري را که حریف در هنگام مبارزه براي تصاحب توپ به او وارد می کند را نیز حس کند. او باید چرم توپی را که در دست دارد نیز در ذهن خود لمس کند.

دیدن و احساس این جزئیات بی اندازه براي دنیس رادمن ( یا هر کس دیگري که از تکنیک تصویر سازي استفاده می کند ) مهم هستند.

دیو استاکتون، مشهور ترین گلف باز، می گوید که بیشتر موفقیت خود را مرهون مطالعه و استفاده از روش سایکو سیبرنتیک می داند. استاکتون یک گلف باز خوب بود، اما در سال 1970 بدلایل نامعلومی عملکردش بد شد و در هر تورنمنتی که شرکت می کرد این وضعیت بدتر می شد. او به مدت دو سال حتی از گذر از مرحله اول نیز عاجز بود.

yusefamini

پدرش به او کتاب سایکو سایبرنتیک نوشته دکتر ماکسول مالتز را هدیه کرد. پدر او ( که خود نیز یک گلفباز حرفه اي سابق و تنها معلم استاکتون بود ) می گوید که باور نداشت که مشکل دیو فیزیکی باشد. بلکه معتقد بوداو مشکل روحی دارد.

استاکتون آن کتاب را تا یک هفته مانده به مسابقات قهرمانی PGA نخواند. این مسابقات یکی از بزرگترین تورنمنتهاي سال است. اما وقتی او شروع به خواندن کتاب کرد، دقیقا پیام کتاب را دریافت نمود. او یاد گرفت که از موفقیت هاي گذشته خود براي تصویر سازي مسیري که باید در تورنمنت اخیر طی کند استفاده نماید. او یک هفته تمام را به تصویر سازي اینکه چگونه هر ضربه را به توپ بزند با منتهاي جزئیات اختصاص داد و با استفاده از ضربات موفقی که در گذشته زده بود، ضربه هاي آتی خود را در ذهن مجسم کرد.

و این دقیقا نحوه آمادگی او براي تورنمنت بود. در همان اولین ضربات، او با تمام وجود هدیه اي را که تصویر سازي و تمرین ذهنی به او داده بود را دریافت کرد. او بدون هیچ گونه نگرانی، پیشاپیش در ذهن خود برنده تورنمنت بود.

در روز آخر مسابقه، او می بایست با بزرگترین گلف باز طول تاریخ، آرنولد پالمر مسابقه دهد.مسابقه اي که می توانست هر گلف بازي را عصبی کرده و تمرکزش را بر هم زند. ولی این موضوع براي استاکتون صادق نبود. او به کمک سایکو سایبرنتیک توانست تمرکز خود را حفظ کرده و در نهایت پیروز تورنمنتPGA  و برنده 40000 دلار ( که در سال 1970 پول کمی نبود ) شود. حد اقل این مقدار پول در مقایسه با هزینه اي که براي خرید کتاب مذکور پرداخت شده بود ( 95 سنت ) بد نبود!!

زمانی که سوال شد: اگر تمام گلف بازان درPGA  شروع به استفاده از سایکو سایبرنتیک نمایند، این موضوع چه تاثیري در تورنمنتهاي آتی خواهد گذاشت ؟

استاکتون پاسخ داد :

تبدیل می شود به مسابقه گلفی که حفره هدف آن بقدري بزرگ است که همه براحتی توپ را وارد آن می کنند.

بازیکن پیشینNFL، جیم کلاك، می گوید: سایکو سییبرنتیک تمام تغییرات را در من بوجود آورده است. بوسیله آن، من از یک تیم معمولی به سوپر بال راه یافتم. من اکنون از این ایده در راه کسب در آمد استفاده می کنم و به سمت مربی پرسنل فروش رسیده ام. ماکسول مالتز به معناي واقعی کلمه زندگی مرا دگرگون کرد.

سایکو سیبرنتیک: تازه واردPacker ها

مقاله : پنجم آگوست 1967 در نشریهLauderdale Paper

شیکاگو: اکنون سایکو سیبرنتیک مهم ترین موضوعGreen Bay Packers  است. مانند قدرت تفکر مثبت، حتی اسمش هم رویایی است. ماکسول مالتز کتاب را تحت عنوان سایکو سیبرنتیک نوشته است. افراد کمی ماکسول را می شناسند ولی خوانندگان اثرش را خیلی ها خوب می شناسند. بارت استار یکی از آنها است، و همچنین زیک

 

براتکوسکی. هر دو آنها بازیکنان خط حملهGreen Bay  هستند. حتی مربی، آقاي وینسه لومباردي هم آنچه را کهماکزول گفته خوانده است.

داون چندلر، دروازه بانPackers ، بعد از ظهر جمعه در اطاقش کتاب را باز کرده بود، و با این کار نحوه تفکرش را مثبت نموده و آنرا بر روي سریالهاي تلویزیونی بسته بود. او این کتاب را از هم اطاقیش، جري کرامر که خود ده سال درPackers  بازي کرده است قرض گرفته بود.

چندلر می گوید: ”این کتاب به شما کمک می کند بفهمید قادر به انجام چه کاري هستید و چه نیرویی در درونتان دارید”. این واقعا همان چیزي است که تیم ما امسال آنرا دریافت.

قدرت نفوذ و پیشرويDillard:

مقاله : بیستم نوامبر 1967 در نشریهToronto Daily Star  به قلم جیم پرادفوت

دو هفته قبل، جیم دیلارد در بدترین شرایط دوران بازیگري راگبی خود قرار داشت و کم کم داشت به این باور می رسید که راه خروجی از این وضعیت وجود ندارد. در این زمان به او سایکو سیبرنتیک پیشنهاد شد،  فلسفه مردي بنام ماکزول مالتز.

دیلارد به سرعت این موضوع را پذیرفت و شروع به مطالعه کتاب نمود. پس از آن او در دو بازي که براي Argonauts انجام داد، متوسط 9,7 یارد حمل توپ را در هر تصاحب از خود به جا گذاشت. حد اقل چیزي که می توان گفت این است که پیشرفت او اعجاب انگیز بود. زیرا در 14 بازي که در جدول کنفرانس شرق انجام داده بود، میانگین او به سختی به 6,4 یارد می رسید. از آن گذشته، او کند بود و نمی توانست خود را با هم تیمی هاي سریع خود هماهنگ کند.اکنون، از زمانی که بازیهاي حذفی شروع شده، او همواره در حال دویدن و یا دفاع کردن است، درست مانند دیلارد دوران طلایی.

قبلا او طوري می دوید که انگار کسی او را نگه داشته است و اکنون طوري می دود که انگار هیچکس نمی تواند او را نگه دارد.تجدید نیروي دیلارد، مهمترین دلیل براي این است کهArgonauts  اکنون خود را در یک قدمی قهرمانی کنفرانس شرق و ورود به فینال جامGray  می بیند. برنده این فینال صاحب دو امتیاز بیشتر ازOttawa  Roughriders  می شود و در روز شنبه بایستی درLansdowne Park  اوتاوا با این تیم مسابقه حذفی برگزار کند.

مالتز اعتبار داده است   

و چنانچه این رویايArgonauts  به حقیقت بپیوندد، آنها بایستی تشکر ویژه اي از ماکزول مالتز بکنند. کتاب او مسئول تغییرات در دیلارد است، کسی که به رکورد 146 یارد در رقابت باHamilton Tiger-Cats  دست یافت و پس از آن نیز یکشنبه گذشته زمانی کهArgonauts  به اوتاوا جهش کرد، حد 100 یارد را از خود بر جا گذاشت.ثبات قدم بوجود آمده توسط دیلارد، حلقه مفقوده در هجومهايArgonauts  در طول فصل بود و این همان چیزي بود که آنها در بازیهاي حذفی به آن نیاز داشتند.

دیلارد دیروز گفته بود : ”از زمانی که فصل اول این کتاب را خواندم احساس هیجان به من دست داد. این علم داراي زوایاي زیادي است، ولی من فکر کنم که بتوانم آنرا به روش ساده بیان کنم. این علم به شما نشان می دهد که چگونه بر روي نقاط مثبت خود تاکید کنید و رنج بردن از نقاط منفی خود را متوقف کنید. او به شما اعتماد به خودو تواناییهایتان را می آموزد و به شما راهی را نشان می دهد که بیشترین منافع را براي خود بوجود آورید. و آنچه راکه در توانتان است هست بیابید. ببینید، همه اینها بستگی به این دارد که شما چگونه فکر می کنید و این همان چیزي است که کتاب بر روي آن متمرکز شده است. من فکر می کنم که میشود به آن عنوان ” قدرت تفکر مثبت“ داد.ممکن است آنرا بعنوان راهی براي هیپنوتیزم خودتان در نظر بگیرید“.

هیچ کدام از اینها براي ورزشکاران حرفه اي چیز تازه اي نیست. بازیکن خط حمله، بارت استار و تعداد دیگري از بازیکنانGreen Bay Packers  در فصل گذشته، زمانی که قهرمان راگبی شدند، از سایکو سیبرنتیک استفاده می کردند.

تري ایوانشن، دریافت کننده برجسته پاس در تیمGalgary Stampeders  یکی از کسانی است که این علم را باور دارد.نفر بعدي بابی راشیو، بازیکن تواناي گوش راستMontreal Canadians  است.

در پشت صحنه، آقاي راون باربارو قرار دارد. او مجري بیمه تورنتو است که به سازماندهی و فعالیتهاي باشگاه Argonauts Playback کمک می کند. او به فروشندگان زیادي نحوه اجراي سایکو سیبرنتیک را آموخته و اکنون در حال راه اندازي کلاسی است که مباحث تکمیلی آنچه مالتز در کتابش آورده را تدریس می کند.

دیلارد می گوید : “من واقعا در رابطه با خودم نگران نبودم، ولی تشخیص می دادم که فصل خوبی را پشت سر نمی گذارم. چند روز قبل از بازي حذفی باHamilton ، راون از من خواست که ناهار را با هم باشیم و به من کتاب را داد. او توصیه کرد که نگاهی به کتاب بیاندازم و گفت که ممکن است در آن ایده هایی براي استفاده وجود داشته باشد“.

ارتباطی وجود دارد. 

دیلارد ادامه می دهد : ”خوب، من به درستی این کتاب را خریده ام. این کتاب چیزهاي زیادي برایم انجام داده است. به من نشان داد که چگونه خودم را متقاعد کنم که توانایی انجام چه کارهایی را دارم. من از صمیم قلب باور دارم که بین سایکو سیبرنتیک و بازیهاي خوبی که من در دو هفته اخیر انجام داده ام ارتباطی وجود دارد. به باور من این علم می تواند نتیجه مشابهی براي افراد دیگر در هر زمینه کاري بوجود آورد. زیرا کدام کار است که در آن باور درست از خود، نقشی نداشته باشد؟ من واقعیت را به شما میگویم، به سختی می توانم منتظر شروع کلاس باشم“.

 

فصل 26 –  چگونه از تکنیکهاي تجسم فکري براي اعتلاي ترید استفاده کنیم[13]

شما ممکن است دچار این اشتباه شوید که سایکو  سیبرنتیک و تکنیکهاي مجسم سازي یکنوع افسونگري و یا جادوگریست. وقتی شما این تمرینها را براي اولین بار انجام می دهید (مانند هر تجربه جدید)، ممکن است کمی ناشیانه آنرا به اجرا بگذارید. این باعث سرخودگی شما نخواهد شد بلکه به مرور زمان و با ممارست بیشتر شما بوضوح شاهد روانتر شدن خود خواهید بود. ولی آنرا غلط به اجرا در نیاورید. تکنیکهاي مجسم سازي توسط میلیونها نفر از افراد واقعا موفق دنیا استفاده شده است. آنها هم به همان صورتیکه شما شروع به انجامش می کنید آغاز کرده و در زندگی خود به موفقیتهاي باورنکردنیی دست پیدا کرده اند. رمز حقیقی اینجاست که آنها قبل از رسیدن به موفقیت؛ خود را بعنوان فردي موفق دیده و باور کرده بودند. رمز دیگر همانا تداوم این تجسم در زمینه کاري مورد نظر بطور روزانه و مستمر است. اینطور نیست که آنها فقط نشسته و درباره موفقیت خود، خیالپردازي کرده باشند بلکه این افراد، موفقیت را در خود پرورانیده اند. آنان همچنین واقف بودند که در حال پرورش خود هستند و براي رسیدن به هدفشان همواره به مجسم سازي ذهن خود می پرداختند .

زمانیکه من شروع به فعالیت در بازار ارز نمودم داراي یک راهنما بودم. این فرد تقریبا یکی از 10 تریدر اول بورس شیکاگو بود. او همواره در تالار از یک روش هفتگانه استفاده می کرد ولی او همچنان یک تمرین خاص براي خود داشت که از من پنهان می نمود. او هرروز قبل از باز شدن بازار بمدت سی دقیقه به صندلی اش لم داده و ترید خود را مصورسازي می نمود. او از پنجره ذهن به خودش می نگریست که در حال خرید و فروش هاي متعدد در تالار بورس است. او حتی ژاکتهاي رنگارنگ تریدر ها را در ذهنش می دید. او تابلوي قیمتها و تغییراتشان را مشاهده می کرد. او پوزیشن گرفته و با رسیدن به سود لازمه آنرا می بست. او پوزیشن به ضرر رفته را به محض آنکه می دید دیگر سودده نخواهد بود سریعا می بست. او در ذهنش خاطره تریدهاي موفق قبلی خود را زنده کرده به یاد خاطرات خوش و شیرین آنها می افتاد. بنظر من هررروزي که او اینکار را انجام می داد در تریدش بسیار موفق می گردید.

چشم ذهن یکی از نکات کلیدي در تکنیکهاي تجسم فکري می باشد که باید بعنوان کانون اصلی تجسم سازي از آن یاد کرد. این مساله بسیار شبیه به زمانیست که شما در حال خواندن کتاب و یا شنیدن داستانی هستید. شما فقط کلمات را نمی شنوید بلکه با قدرت تفکر خود تصویر آن واقعه را در ذهن خود می سازید.

ما نیز در کودکی این قوه تجسم را در کارهاي روزانه بکار برده ایم و با افزایش سن بخاطر اینکه فکر کردیم اینکار دیگر براي ما شرم آور است کم و کمتر به انجامش پرداختیم در حالیکه در بزرگسالی بیشتر به قوه تخیل و تجسم احتیاج خواهیم داشت. وقتی کوچک بودیم تصور می کردیم اشیا چیزهاي دیگري هستند.  می گفتیم این درختی که من از آن بالا می روم یک قلعه مستحکم است. ما ماشین آتشنشانی خود را به پارك برده و تجسم می کردیم یک ماشین آتشنشانی واقعیست. آنرا مثلا به میان آتشسوزي برده آتشها را خاموش می کردیم. بخاطر استفاده از قوه تخیل در کودکیمان آتش و آتشنشانی و قلعه و… براي ما بسیار حقیقی جلوه می کرد. پس ما میتوانیم تمام جزئیات را بوضوح مشاهده کنیم.

و اما اکنون در بزرگسالی آن تواناییهاي مجسم سازي در ما رو به ضعف گذاشته است بنابراین بازآموزي آن مهارتها و بهره برداري از آن کمی به فرصت احتیاج دارد. بسیاري از مردم وقتی با چشم ذهن خود شروع به مشاهده می کنند، به احتمال زیاد نمی توانند بطور وضوح آن چیزها را ببینند. قبلا خاطر نشان کرده ایم که ذهن نمی تواند در حین تجسم شفاف خود، تشخیص دهد که آیا این موضوع واقعا قبلا اتفاق افتاده و یا زاییده تصور ذهن است. پس مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که اکثر مردم نمی توانند در ذهن خود شفافیت موضوعات مورد نظر را بقدر کافی بالا ببرند. بدین لحاظ آنها باید تا رسیدن به تمرکز بر زوایاي مختلف موضوع و تمرکز کافی بر آن به تجسم خود ادامه دهند. بنابراین قدرت تجسم خود را افزایش دهید تا بتوانید آن تصویر ذهنی مورد نظر را واضح و واضحتر ببینید.

در واقع، واژه بهتري که دکتر مالتز بجاي چشم ذهن“ بکار برده تئاتر ذهنی است. این نام کارا تر می باشد چون همه با فضاي تئاتر آشنا هستند. صحنه، پروژکتورها و صندلیها… همه این فضا را دیده و براحتی می توانند آنرا تصور کنند. این یک مکان عالی براي انجام تصور ذهنی بشمار می رود. دکتر مالتز به شما پیشنهاد می کند در تئاتر ذهنتان یک صندلی راحت را انتخاب کنید. و تصور کنید که یک صحنه برزگ روبروي شماست و به آن نگاه می کنید. سپس نمایشهاي کوچک ذهن خود را به روي صحنه هدایت کرده آنها را مشاهده کنید. این نمایشها در واقع همان سناریویی است که شما می خواهید به اجرا درآید و یا خود را به آن مرحله برسانید. این کار بمانند چکاندن ماشه بدون فوت وقت و بدور از تردید و دودلی است و یا مانند خروج از بازار در زمان بوجود آمدن ضرر می باشد.

ما در ادامه به تمرینهایی در راستاي رسیدن به این اهداف اشاره خواهیم کرد.

اما براي استفاده از این تئاتر ذهنی باید یک چیزي را تغییر دهید و آن هم تصویري است که از خودتان دارید.

همانگونه که پیشتر هم صحبتش رفتSelf-image  به معنی تصویري است که شما از خودتان دارید. این تصویر شخصی تشکیل شده است از تجارب گذشته شما، شکست ها، موفقیت ها، احساس حقارت ها و بقیه حالات شما. با این تمرین شما تصویري از خود خواهید ساخت.

پس، براي مثال حالتی را فرض می کنیم که شما شکستی را در ترید خود تجربه کرده اید و بعد از آن ضرر، فرصت خوبی را در بازار مشاهده می کنید ولی اعتمادبنفس خود براي چکاندن ماشه را ازدست داده اید. به احتمال زیاد در این زمان تصویر شخصی شما از خود بصورت فردي است که توانایی انجام ترید را ندارد (مادامیکه شما بصورت غیر ارادي در اختیار افکار خود هستید). یادتان نرودکه تصویر شما از خودتان یک چیز غیر ارادي است.

اما نکته مهم قابل توجه اینجاست که تکنیکهاي مجسم سازي روزانه، می تواند تصویر شخصی شما را تغییر داده و شما را نزدیک کند به فرد موفقی که در ذهن خود پرورش داده اید. این مهم نیست که دیگران چه فکري درباره شما می کنند، مهم این است که شما خود را چگونه می بینید. اگر تصویر شما چیزي مثل شکست است، عملتان نیز شما را به این جهت راهنمایی می کند. ولی بعبارتی نیز می توان گفت که مطمئن و آسوده باشید که این تصویر شخصی را می توان عوض کرد و اینکار از عهده شما نیز برمی آید.

اگر قصد تغییر دارید، تکنیکهاي مجسم سازي صدها بار موثرتر  از تقویت اراده  می باشد. از نگاه دیگر؛ تفکر”من در فرصت جدید حتما اقدام خواهم کرد“ نمی تواند کمک کننده باشد مگر اینکه آن  نظر؛ جزئی از تصویر شخصی شما شود. و این است دلیل و تنها راه تغییري که بدنبالش هستید. اراده نمی تواند کمک کننده باشد بلکه تصویر شخصی شماست که همیشه قویتر است.

مثالی دیگر. یک فرد چاق وقتی بخواهد با قدرت اراده لاغر شود هرگز موفق نخواهد بود چون به احتمال قریب به یقین هنوز هم داراي یک تصویر شخصی از خود بعنوان یک فرد چاق در ذهنش می باشد. منظور من این نیست که افراد چاق در ناخودآگاه خودشان نسبت به چاقی بی تفاوت گردند. در یک همچین موردي یک فرد هرگز نمی تواند با کمک گرفتن از قدرت اراده خود بطور مداوم در رژیم باشد و یا به کلاسهاي لاغري برود. تنها راهی که به این فرد کمک می کند تا وزنش را کم کند این است که بتواند خود را بوضوح در تئاتر ذهنش مشاهده کند. آنها احتیاج دارند که هرروز اینکار را انجام دهند تا تصویر شخصیشان عوض شود. تصویر شخصی موجود در آنها به مراتب قویتر از قدرت اراده آنهاست. اگر آنها بتوانند این تصویر را عوض کنند در نتیجه رفتارشان نیز تغییر خواهد کرد.

شما ممکن است این مساله را قبول نکنید و فکر کنید کاریست احمقانه. پس بهتر است بدانید که افرادي چون مایکل جوردن، دنیس رودمن، بارت استار و بن هوگان نیز بمانند بسیاري از تریدرهاي مختلف براي بهبود عملکرد خود نه تنها به این مساله اعتقاد داشتند بلکه به آن عمل نیز می کردند. اگر این افراد با کمک از این مساله موفق شده اند پس چرا شما نتوانید آنرا به کار بندید.

کودکان هشت ساله نیز بخوبی آقاي سیتی زن میتوانند از سایکو سیبرنتیک و تکنیکهاي تجسم، بهره هاي فراوانی ببرند. ورزشکاران حرفه اي، فروشندگان، تریدرها و مردم در هر قشري از جامعه می توانند با این روش به موفقیت رسیده تمرکز و عملکرد خود را تعالی ببخشند. دلیلی وجود ندارد که شما فکر کنید که مستثنی بوده و اینکار از شما برنمی آید. قدرت انتخاب ما از بین دو راه است. مکانیسم موفقیت (توسط دید مثبت و سازنده) و یا مکانیسم شکست (توسط دید منفی ناشی از گذشته). انتخاب با خود ماست. اگر ما با یک دید منفی شروع به ترید کنیم، ما از قبل، شکست خوده اي بیش نیستیم. از طرف دیگر زمانیکه ما با یک احساس مثبت شروع به ترید کنیم در جاده موفقیت قدم برداشته ایم.

در اینجا روشهایی ارائه می گردد تا بدانید که براي پرورش تصویر شخصی بر روي چه چیزهایی باید تمرکز کنید و چه چیزهایی را باید به حافظه بسپارید.

  1. شما باید زمانیکه به تئاتر ذهنیتان پا می گذارید در وضعیت آرام و راحتی قرار داشته باشید.

مایکل جوردن وقتی برروي حرکات اعجاب انگیزش کار می کرد در وضیت راحتی جا خوش کرده بود.

وقتی وضعیت آرامی را براي ذهن خود مهیا نکنید ، دستیابی به موفقیت غیر ممکن می شود. در آخر فصل ما یک تکنیک آرامش را ارائه خواهیم کرد تا توسط آن در وضعیت ایده آل ذهنی جهت نگرش صحیح به موفقیت قرار بگیرید. این روش کمک می کند تا بسیار احساس راحتی کنید انگار در صندلی مورد علاقه خود نشسته و هیچ دلیلی براي حواسپرتی در اطراف شما وجود ندارد.( مانند موسیقی و یا تلویزیون)

  1. شما باید توجهتان را بطور کامل به جزئیات تصویر ذهنی خود معطوف کنید.

می دانیم که ضمیر ناخودآگاه ما نمی تواند در حین تجسم شفاف خود و به تصویر کشاندن جزئیات؛ آن هم بوضوح؛ تشخیص دهد که آیا این موضوع واقعا قبلا اتفاق افتاده و یا زاییده تصور ذهن است. اینکار ما، خواب میانروزي نیز نیست. شما باید قویا بر روي جزئیات اطراف خود تمرکز کنید. چیزهایی که دیده می شوند، صداها، بوها و غیره در این تمرین بسیار مهم هستند چون می خواهیم با نگاه مثبت به بهره برداري از آنها بپردازیم.

  1. شما باید مثل فردي رفتار کنید که الگوي خود قرار داده اید.

کلید واقعی تغییر در تصویر شخصی این است که همواره خود را طوري ببینید که گویی تبدیل به فردي شده اید که الگوي شما بوده است. اگر شما همواره تصویر آنچه باید بشوید را ملکه ذهن خود کنید  (بعنوان مثال فردي استوار و با دیسیپلین)؛ و همواره به این تصویر پر و بال بدهید، شما باید اعمالی انجام دهید که در راستاي این تصویر است. سپس بعد از مدت کمی، ضمیر ناخودآگاه شما دقیقا شروع به پیروي از این اسلوب می کند.

  1. شما باید حداقل یک بار در روز به این تئاتر ذهنی پا بگذارید و هر روز کیفیتش را بالاتر نیز ببرید.

تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که براي تغییر یک عادت یا عوض کردن یک تفکر، حدود بیست و یک روز وقت لازم است. می بینیم که این همان چیزیست که ما سعی به انجام آن داریم یعنی تغییر فاز از یک عادت بد و بیفایده به عادتی خوب و کمک کننده.ولی این یک پروسه زمانبر است. تغییر یک عادت در یک روز امري دست نیافتنی است. اما اگر شما بطور مداوم این مساله را در طول بیست و یک روز تمرین کنید، تغییرات عاداتی خود را به طرز خوشایند و البته همراه با هیجان زیبایش تجربه خواهید کرد. در واقع شما دقیقا از سایکو سیبرنتیک استفاده کرده اید نه فقط براي بهبود تریدتان بلکه عواید دیگري نیز نصیبتان گردیده است. از این مساله براي تعالی افقهاي دیگري از زندگی خود نیز بهره ها خواهید برد.

تکنیکهاي تمدد اعصاب……… جسم آرام ذهن آرام   

این مساله بسیار مفید فایده است که قبل از تمرینهاي تجسم فکري، به آرامشهایی چه جسمی و چه ذهنی دست پیدا کنیم. تکنیک ساده اي ارائه می شود تا در جهت رسیدن به فضاي تئاتر ذهنیتان بسوي آرامش سوق پیدا کنید .

  1. بر روي یک صندلی راحت لم داده و یا روي رختخوابتان دراز بکشید. نباید در محیط؛ عوامل آزاردهنده وجود داشته باشند. تلویزیون، رادیو و چراغها را خاموش کنید. حال به تئاتر ذهنی خود وارد شوید. خود را در یک جاي راحت مستقر کنید و خود را آماده دیدن نمایشی کنید که موضوعش خودتان هستید.
  2. دوباره سعی کنید که توجهتان به جزئیات جلب شود. تئاتر شما شبیه چه چیزي است؟ محل استقرارتان چگونه است؟ صحنه نمایش کوچک است یا بزرگ؟  آیا در میانه ردیفها هستید یا در راهرو؟ صندلیها دسته دار هستند؟ موقع نهادن بازو بر روي دسته ها آیا احساس راحتی می کنید؟ جزئیات بسیار مهمند.
  3. به پشت لم داده و تصور کنید که بدنتان از بادکنک است و بر روي زانوهایتان دو دریچه تعبیه شده است. آنها باز شده و باد پاهایتان خالی می شود. پاها فرود آمده و بر روي رختخواب پخش می شوند. حال دریچه اي که بر روي سینه تان هست باز گردیده و باد درونش خالی شده و بدن شما به آرامی بر روي رختخوابتان فرو می

آید. همینکار را براي بازو ها، گردن و سر انجام دهید. شما در رختخواب هیچکاري نمی توانید انجام دهید. اگردر محل کار هستید ؛ یک همچین تصویري که در رختخواب بدین شکل هستید را با چشم ذهن خود بسازید.

اکنون شما از این آرامش به تسکین می رسید. آرامش جسم، به آرامش ذهن تسري پیدا می کند. انجام روزانه این اعمال باعث می شود صاحب آن آرامشی شویم که در کنترل بهتر اعمال روزمره، کمکمان خواهد کرد.

هر موقع شما با این تکنیک تمرین کنید و به آرامش کامل جسمی و ذهنی برسید، می توانید خود را فردي با

”جسم آرام و ذهن آرام “ بنامید. این مساله وابسته به سیستم خودکنترل شما می باشد. شما با تمرین می توانید زمان رسیدن به این آرامش را کمتر و کمتر کنید. سرانجام، شما این قابلیت را پیدا می کنید که بطور همه جانبه و در هر زمان به آرامش برسید. در هر موقعیت، و به راحتی و با گفتن این جمله به خود: ”جسم آرام و ذهن آرام .

فصل 27- تمرینهایی براي تعبیه هدف[14]

هرچه درباره میزان اهمیت هدفگذاري براي موفقیت در معاملاتتان بگویم باز هم کم گفته ام. اگر اهداف سالانه، ماهانه، هفتگی و روزانه براي معاملات خود نداشته باشید، تجسم موفقیتتان بسیار مشکل خواهد بود. زیرا فاقد هدف دقیقی براي رسیدن هستید. براي رسیدن به وضعیت ایده آل، همواره نیازمند هدفی شفاف و قابل اندازه گیري هستیم. به خاطر داشته باشید که افراد هنگامی در وضعیت ایده آل خود به سر می برند که هدف روشن مطمئنی در ذهن خود داشته باشند .

این تمرین به شما خواهد آموخت که چگونه رسیدن به هدف کسب میزان معینی درآمد روزانه را تجسم نمایید. این بدان معنا نیست که هر روز به این هدف دست خواهید یافت، اما بدون داشتن هدفی شفاف شاید نتوانید اکثر روزها آن مبلغ را بدست آورید.

تمرین: 

در محل آرامی با تکنیک تمدد اعصاب (Relaxation) ” جسم آرام، ذهن آرام”  قرار بگیرید .

به سالن نمایش ذهن خود بروید. یادتان باشد که تا حد امکان سالن نمایش راحت باشد. روي یک صندلی نرم و راحت بنشینید. به خاطر داشته باشید که جزئیات بسیار مهم هستند. به آنها توجه کنید. صفحه نمایش کوچک است یا بزرگ؟ آیا بازوي شما روي صندلی راحت است؟ جزئیات جزئیات جزئیات. در این مرحله سعی کنید تخیل خود را تقویت کرده و تصاویري را با چشم ذهن خود با حداکثر وضوح ببینید. اگر هنوز قادر به دیدن واضح تصاویر نیستید، نگران نباشید. با تمرین و صرف وقت انجام این کار راحت تر خواهد شد.

با این تمرین خود را مجسم می کنیم که در پایان یک روز معاملاتی، به هدفمان رسیده ایم. به خاطر داشته باشید که این خیلی مهم است که هدف شما واقع بینانه و قابل اندازه گیري باشد. داشتن یک هدف قابل اندازه گیري راحت است چون مقدار پول همواره قابل اندازه گیري است. همچنین بخاطر داشته باشید که هدف شما باید واقع بینانه باشد.بنابراین چنانچه معامله گر روزائه هستیم و مجسم کنیم که موفق به کسب 250 دلار می شویم، هدف ما هدفی واقع بینانه است. اگر معامله گر روزانه هستیم و سعی می کنیم مجسم کنیم که 3500 دلار در روز کسب می نماییم، شاید غیر واقع بینانه باشد. چون کسب این میزان درآمد احتمالاً فراتر از توانایی اکثر افرادي است که به صورت روزانه معامله می کنند.

اولین چیزي که می خواهیم تجسم کنیم (تصویر ذهنیمان)، روزهایی است که معاملاتمان با موفقیت همراه بوده است. ما می خواهیم روزهایی را که قادر به کسب هدفمان بوده ایم (در این تمرین کسب روزانه 250 دلار)، به یاد آوریم. اگر لازم است که به عقب برگشته و صورت وضعیت معاملات خود را براي یافتن روزهایی که این مقدار پول را کسب نموده اید ببینید، این کار را انجام دهید. در واقع شما می خواهید آن روزها را در ذهن خود ببینید و احساسی را که با رسیدن به آن موفقیتها در آن روزها داشتید حس کنید. آن روزها را در ذهن خود دوباره بازسازي کنید. به یاد داشته باشید که جزئیات آن روزها را مورد توجه قرار دهید. هنگام سفارش دادن و لمس تلفن چهاحساسی داشتید؟ می توانید خود را در حال حرکت دادن ماوس به هنگام بررسی چارتها ببینید؟ می توانید خود را در حال نوشتن سفارش بر روي تکه اي کاغذ ببینید؟ هنگام گرفتن خودکار در دستتان چه احساسی داشتید؟ جزئیات جزئیات جزئیات.

براي کسانی که روزهاي موفقیت آمیزي در معاملات خود نداشته اند یا نمی توانند آنها را به خاطر بیاورند مشکلی نیست. همانطوري که قبلا گفتیم می توانید به سادگی تجربه اي را در ذهن خود بسازید که در آن به موفقیت رسیده اید. خود را هنگامی که با موفقیت از یک معامله خارج شدید ببینید. خود را به هنگام خروج از یک معامله زیان ده به محض آنکه دریافتید سود ده نیست ببینید. به یاد داشته باشید که ذهن شما قادر به بیان تفاوت میان یک تجربه تخیلی و یک تجربه واقعی چنانچه جزئیات کافی وجود داشته باشد، نخواهد بود. تجربه هاي تخیلی لازم نیست در مورد معامله باشند تنها زمانی را که در هر زمینه اي موفق بوده اید بطور واضح به خاطر آورید و احساسی را که در هنگام پیروزي به شما دست می داد را حس کنید. این اولین قدم است .

حال می خواهیم در سالن نمایش ذهن خود به مرحله بعد برویم. می خواهیم خود را در حال رسیدن به 250 دلار در هر روز ببینیم. یکی از نکات اساسی تجسم موفق دیدن نتایج نهایی و دادن مجال به مکانیسم موفقیت براي فعالیت است. بنابراین خود را ببینید که 250 دلار را کسب نموده اید (یا هر مبلغی که انتخاب کرده اید) در اولین روز هفته(دوشنبه) خود را در سالن ذهنتان پس از اتمام روز معاملاتی ببینید. کارهایی را انجام دهید که با به اتمام رسیدن روز معاملاتی انجام می دهید. خود را ببینید که کسب 250 دلار در روز دوشنبه را ثبت کرده و کامپیوتر خود را خاموش می کنید چراغهاي دفترتان را خاموش می کنید یا هر کار دیگري که با به اتمام رسیدن روز انجام می دهید .

حالا همان کارها را در روز سه شنبه انجام دهید جزئیاتی را که می بینید به یاد آورید. می دانم که صدها بار گفته شده است، اما اگر به جزئیات توجه نکنید نتیجه بخش نخواهد بود. براي دیدن جزئیات این تمرین بیش از دو دقیقه زمان خواهد برد. اگر انجام تمرین حداکثر دو دقیقه طول بکشد، آن را به درستی انجام نداده اید. شما باید ضربات خودکار روي کاغذ را به هنگام ثبت 250 دلار کسب شده را ببینید. چه احساسی هنگام قرارگرفتن خودکار در دستتان داشتید؟ شما باید دست خود را هنگام خاموش کردن کامپیوتر ببینید و صداي فشردن کلید بشنوید.

تاریکی اتاق را به هنگام خاموش کردن چراغ در پایان روز ببینید.

پس از اینکه با چشمان ذهن خود رسیدن به هدف روزانه را براي یک هفته (دوشنبه تا جمعه) دیدید، به عقب برگردید و معاملات موفق خود (لااقل تجربیات موفقیت آمیز گذشته) را ببینید. این کار اعتماد به نفس ایجاد کرده و به شما در بکارگیري فرآیند تجسم کمک می کند.

این تمرین هدفگذاري بینهایت مهم است. اولاً بدون داشتن اهداف مشخص موفقیت در معاملات غیر ممکن است. معامله گر موفق فاقد هدف مشخص وجود ندارد. ثانیاً داشتن این اهداف به شما در برنامه ریزي نمودن براي مکانیزم موفقیتتان براي سایر تمرینهاي تجسم کمک می کند.

این تمرینها را براي حداقل 30 دقیقه در روز انجام دهید. همچنین بهتر است در زمان معینی از روز به انجام این تمرینها بپردازید. و دست آخر باید براي اجراي اثر بخش این تکنیکها آرامش داشته باشید.

فصل 28- تجسم سودهاي بادآورده بزرگ[15]

اکثر مردم، وقتی از آنها پرسیده می شود که آیا آنها با درآوردن مقدار زیادي پول راحت هستند سریعا جواب می دهند ” قطعا، بدون تردید” اما می دانید که تنها مقدار کمی از مردم در ضمیر ناخودآگاهشان با این قضیه راحت هستند. زیرا عقیده مردم راجع به مدت زمانی که طول خواهد کشید که آنها یک مقدار معین درآمد داشته باشند در ذهن آنها بسیار ناپخته و در هم است.

می خواهید باور کنید و یا نکنید؛ بسیاري از مردم ناخوآگاه به راحتی بردهاي بزرگشان را به بازار پس می دهند زیرا آنها احساس خوبی راجع به در آوردن مقدار زیادي پول در سریعترین زمان ندارند. در این کار عقاید راجع به زمان، تلاش، و درآمد بی نهایت متفاوت از آن چیزي است که که در یک شغل معمولی و نرمال وجود دارد .بسیاري از مردم به داشتن در آمدي محدود یا دستمزدي ساعتی عادت کرده اند و این عقیده تا حالا تغییر زیادي نکرده است.

اما یک تریدر آشکارا شرایط متفاوتی دارد. مقدار تلاش و زمانی که براي بدست آوردن مقدار مشخصی از  پول صرف می شود هیچ شباهتی به دیگر تجارت هاي رایج در دنیا ندارد.

از آنجائیکه که اکثر تریدرها به این شرایط عادت نکرده اند، اگر یک سود بادآورده بزرگ براي آنها رخ دهد تصور شخصی تریدر باید با آن موافق باشد. به عبارت دیگر تصور ذهنی تریدر باید قبول کند که لیاقت این مقدار پول باد آورده را داشته است و اکثر تریدرها ( به خصوص تریدرهاي تازه کار ) این تصور شخصی که می تواند هزاران دلار را در چند لحظه (حتی چند ثانیه) بدست آورد را ندارند.

در آوردن مقدار زیادي پول چیزي است که دیگر افراد (خارج از معامله) حتی تا آخر عمرشان تجربه نمی کنند. بنابراین وقتی این قضیه اتفاق می افتد و شخص به صورت ذهنی آمادگی آن را ندارد شخص به راحتی سودها را بوسیله معاملات اشتباه یا قبول کردن ریسک ها ي بزرگ به بازار پس خواهد داد. به نظر من، این قضیه به این دلیل اتفاق می افتد که معامله گر براي در آوردن مقدار زیادي پول بدون تلاش زیاد احساس گناه می کند.

با فرض این قضیه، ما احتیاج به یک تمرین تجسم سازي براي عادت کردن به سودهاي بزرگ داریم. به عبارت دیگر ما باید تصور شخصی خودمان را به فردي که احساس لیاقت براي بدست آوردن این مقدار پول زیاد می کند تغییر دهیم وهیچ چیزي مغایر با این مساله وجود ندارد. اما در واقعیت تجاربی که در زندگی بدست آورده اند بسیار ابتدایی در درون آنهاست به نحوي که آنها ناآگاهانه فکر می کنند که اصلا چنین مشکلی وجود ندارد.

تنها چیزي که من می توانم به شما بگویم این است که نتایج معاملات شما تنها کلیدهاي واقعی هستند. اگر شما قادر هستید که اکثر نه همه ي  سودتان را حفظ کنید پس شما در وضعیت خوبی قرار دارید. در این مورد تصور شخصی شما با عقیده کسب سود زیاد؛ موافقت می کند.

اما از طرفی دیگر، هنگامی که شما معاملات موفق بزرگی دارید و سریعا آنها را با تصمیمات ضعیفتان به بازار پس می دهید واقعا مشخص و واضح است که تصور شخصی شما با کسب مقدار زیادي از پول موافق نیست. اگر این اتفاق افتاد بهتر است که در جهت منافعتان دست نگه دارید. بسیاري از مردم این قضیه را به سادگی قبول نمی کنندزیرا عمیقا احساس می کنند که آنها آگاهانه نمی توانند را جع به آن فکر کنند.

اما شما باید اطمینان حاصل کنید که با چند تکنیک تجسم سازي ساده می توانید به راحتی این عقیده را عوض کنید. شما یاد خواهید گرفت براي قبول کردن و محافظت کردن از این سود تصورات شخصی خود را عوض کنید.

تمرین:

  1. با تکنیک هاي آرامشی خود را در حالت آرامش و راحتی قرار دهید. ”جسم آرام، ذهن آرام“
  2. به سالن نمایش ذهنتان بروید. به یاد داشته باشید مثل قبل؛ سالن تا حد ممکن راحت و آسوده باشد. صندلی که روي آن می نشینید نرم و راحت باشد. به خاطر داشته باشید جزئیات خیلی مهم هستند. به آنها توجه کنید. صفحه نمایش کوچک است یا بزرگ؟ جزئیات، جزئیات، جزئیات. دوباره سعی کنید که تخیلتان را قوي کنید و تصاویر روي ذهنتان را بسیار واضح ببینید. اگر شما نمی توانید تصاویر ذهنتان را واضح ببینید نگران نباشید.

با تمرین و زمان بیشتر به راحتی این کار را انجام خواهید داد.

  1. مانند تمرین هاي قبلی، ما می خواهیم به نتایج حاصله نگاه کنیم. با تکنیک هاي تجسم سازي، هنگامی که خود را دست یافته به اهدافتان ببینید، آنها اکثرا موثر هستند. وقتی که شما به اندازه کافی این تمرین را انجام دهید قدرت ضمیر ناخودآگاه شما به شکلی عمل خواهد کرد تا شما به اهدافتان نائل شوید. اما شما باید ابتدا اهداف را خیلی واضح ببینید.
  2. این دقیقا کاري است که ما می خواهیم انجام دهیم. هدف ما این است که می خواهیم منافع باد آورده را حفظ کنیم و آنها را به بازار پس ندهیم. بنابراین به سالن ذهنتان رجوع کنید و خود را آشکارا در حال بستن یک معامله با اندازه سود خوب ببینید ( براي مثال، ممکن است شما 1500$ در یک معامله سود کرده اید). حالا بعد از آن اتفاق، اکثر مردم احساس خوبی نسبت به خودشان می کنند و هیچ چیزي نباید مغایر با آن باشد. اما در بسیاري از مواقع اعتماد به نفس زیادي به انسان می بخشد. ممکن است احساس کنید که شما از بازار باهوش تر هستید و یا اینکه پول در آوردن از را ه ترید کردن بسیار آسان است.
  3. بنابراین تصویر واضح بعدي که شما باید ببینید این است که بجاي داشتن اعتماد به نفس مفرط، باید حالت تدافعی به خود بگیرید. بدیهی است که وقتی که شما پولی در می آورید باید قادر به حفظ آن نیز باشید. پس با چشم عقلتان معامله بعدي را که می خواهید انجام دهید ببینید. خود را ببینید که ریسک کمتري قبول می کنید، در عوض ریسک هاي زیاد و همچنین معامله اي را که سود سریعی به شما نمی دهد را می بندید. ( این درست بر خلاف چیزي است که اکثر معامله گران بعد از بدست آوردن سودهاي بزرگ انجام می دهند. آنها ریسک هاي بزرگتر از معمول را قبول می کنند و حاضر به خارج شد ن از یک فرصت بد نیستند، فقط به خاطر سود و سرمایه بادآورده اي که پشت سرشان دارند). حتی اگر اتفاقات طبق دلخواه آنها پیش نرود. در این تمرین ما می خواهیم عادتی جدید را یاد بگیریم. ما می خواهیم عادت محافظت از سودهایمان را یاد بگیریم و از عادت پس دادن سود به تریدرهاي دیگر خلاص شویم. به یاد داشته باشید که شما می توانید هر لحظه که اراده کنید

این فیلم هاي کوچک را بسازید با تجسم روحی حالتی که می خواهید در آینده به آن صورت باشید. شما باید ذهنتان را به این عادت، عادت دهید.

  1. درسالن نمایش ذهنتان خودتان را ببینید که بر خلاف کاري که اغلب مردم انجام می دهند عمل می کنید. بعد از یک سود باد آورده، خودتان را تصور کنید که براي معامله بعدي حالت تدافعی گرفته اید. جزئیات معامله بعدي را ببینید. خودتان را در حال برداشتن گوشی تلفن براي سفارش دادن معامله ببینید. تلفن در دستان شما چه احساسی دارد؟ خودتان را در حال تماشاي چارت ببینید که چطور به سمت تلفن هجوم می برید تا به کارگزارتان اطلاع دهید که از یک معامله خارج می شوید؛ فقط براي حفاظت از سودي که به دست آورده اید.

جزئیات را ببینید. به خاطر داشته باشید که شما هر لحظه که اراده کنید،  می توانید این فیلم ها را در چشم عقلتان بسازید. اطمینان حاصل کنید که در این فیلم ها شما هر کار درستی را براي حفاظت از سرمایه تان انجام می دهید و همیشه به بهترن نحو به نفع خود عمل می کنید.

بعد از دیدن این فیلم ها در سالن نمایش ذهنتان به حد کافی ( یک روز در ماه) کدهاي برنامه ریزي شما در ضمیر ناخودآگاهتان تغییر می کند به نحوي که عادت جدیدي یاد گرفته اید و درست شبیه بستن بند کفشتان که به صورت خودکار عمل خواهد کرد.اما شمااحتیاج به تمرین دارید. بدون تمرین روحی، شما نمی توانید تغییر کنید.

سعی کنید براي حذف عادت هایی که مفید نیستند از قدرت اراده تان استفاده کنید. شما باید این تصاویر را در چشم ذهنتان ببینید. این تنها راه براي تغییر دادن عادتهایتان است.

 

29- افزایش ساختار سرمایه1

این یک تمرین واقعی است که من سالها است از آن استفاده میکنم. به نظر من این کار صد در صد قابل عملی شدن است. این طرح افزایش همیشگی و مستمرسرمایه است. این یک تمرین ساده است که باید به صورت روزانه آن را به کار بست.

تمرین:

  1. با استفاده از تکنیک ( بدن آرام – فکر آرام) کاملا ریکلس شوید.
  2. شما میخواهید ساختار ترید خود را آنچنانکه چشم عقل شما میبیند، به واقعیت برسانید. بهترین راه دستیابی به آن نگاه کردن به ساختار تریدتان میباشد تا چشم عقل شما بتواند آن را براحتی ببیند.
  3. اگر یک ساختار به صورت فیزیکی (مثلا روي کاغذ) به دست شما رسید، به اینکه چگونه آن کاغذ را در دست خود حس میکنید کاملا توجه کنید. نام خود و نام حساب خود را در بالاي کاغذ ببینید. نام کمپانی بروکرتان را در بالاي کاغذ ببینید. به معاملاتی که از دیروز انجام داده اید در این ساختار، دقت کنید. تمام نکات این ساختار را در چشم عقل خود ببینید. اگر ساختار معاملات شما به صورتe-mail به دستتان رسید؛ آن را به صورت تصویر در آورده و بر روي صفحه نمایشگر خود آن را ببینید. این خیلی مهم است که ساختار خود را (در تئاتر عقل شما) دقیقا مانند آنچه که در زندگی واقعی میبینید، نگاه کنید.
  4. حال میخواهم هدف روزانه خودتان را در نظر بگیرید. بیاید فرض کنیم هدف روزانه ما دستیابی به 500دلار در هر روز میباشد. ما میخواهیم اضافه شدن روزانه این هدف به حساب روز قبل را به نتیجه برسانیم. خوب… براي مثال ما در روز قبل در حسابمان مبلغ 7200 دلار داشته ایم. امروز میخواهیم حسابمان را بعد از رسیدن به هدف روزانه خود، یعنی افزایش 500دلار، تصور کنیم. پس من در تئاتر فکر خودم تصور میکنم که در حسابم مبلغ 7700 دلار را دارا میباشم.
  5. ولی فقط دیدن افزایش سرمایه کافی نمیباشد. ما باید به نکات بیشتري براي دستیابی به این حس، دقت کنیم. ما باید معاملاتی را که موجب دستیابی ما به این 500دلار را میشوند، تصور نماییم. پس وقتی که ساختار خود را با چشم عقل میبینیم، باید معاملاتی که منجر به دستیابی به این 500دلار یا هدف روزانه شما میشودرا نیز ببینید.
  6. این معاملات ممکن است قبلا به انجام رسیده باشند و یا تازه انجام داده شوند. در اصل بهترین راهی که عمل میکند این است که شما روزهاي واقعی داشته بوده باشید که در آن روزها به این هدف روزانه خود رسیده باشید. آنوقت من از آن روزها به عنوان تمرین ذهنی شما استفاده میکنم. آن حسی را که در روزهاي بعد از رسیدن به هدف روزانه داشتید و آن حس پیروزي را دوباره زنده میکنیم. خودتان را وقتی که به ساختار روزانه خود نگاه میکنید و یک حس رضایت بخش از روزي با معاملات سودآور داشته اید، را تصور کنید. سعی کنید

محمودخان

حس روزهاي پیروزي و روزهایی که معاملات سودآور را داشته اید، همیشه به خاطر داشته باشید. این حس دربرنامه ریزي دوباره مکانیسم موفق شما، بسیار موثر میباشد.

  1. حال اگر شما هیچ روز موفق نداشته اید، مشکلی نیست. قبل از هر تغییري در ساختار معاملاتی خود،, زمانی دیگر در زندگی خود که احساس موفقیت از چیزي را داشته اید، را کاملا به خاطر بسپارید. سپس شروع کنید به معامله کردن. بیاد داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه شما هرگز فرقی بین یک تجربه واقعی و یک تصویر خیالی قائل نمیشود. البته بهتر است که یک تجربه واقعی باشد ولی یک تصویر خیالی نیز میتواند همان کار را براي شما انجام دهد.

خوب… این تمرین قبل از بازگشایی بازار در صبح انجام شد. شما باید خودتان را درحالی که به هدف روزانه خود به ساده ترین شکل ممکن دستیابی پیدا میکنید، ببینید. بعد از مدتی که این کار را انجام میدهید، خود به خود به ضمیر ناخودآگاه شما قدرت رسیدن به هدف روزانه را به شمامیدهد. میخواهید باور کنید یا نکنید، ولی این تمرین ازانجام دادن معاملات اشتباه شما نیز جلوگیري میکند. به خاطر اینکه ذهن شما دقیقا بر روي هدف روزانه تان متمرکز میباشد. مطمن باشید اگر خواستید معامله اشتباهی را انجام دهید، ضمیر ناخودآگاه شما (اگر درست تمرین داده باشید) بر فکر کردن شما تسلط پیدا کرده و به شما در دوري گزیدن از اشتباه در همان حرکت اول کمک شایانی میکند. ولی این در صورتی انجام میپذیرد که شما به اندازه کافی تمرین کرده باشید و براحتی تصاویر را با چشم عقل خود ببینید. این عمل در خواب اتفاق نمیافتد ولی با تمرین روزانه قابل دستیابی است.

 

30- تمرین چکاندن ماشه1

معامله گرانی هستند که با وجود احساس موقعیت عالی نمی توانند وارد معامله شوند، این رفتار آن ها تنها یک دلیل دارد.  ترس!  اما آنها از بازار نمی ترسند بلکه آنها از خودشان هراسانند. ترس آنها از آنجا ناشی می شود که اعتماد کاملی به خودشان ندارند تا در مسیر مورد نظر حرکت کنند.

شما از انجام آنچه نیاز است به سرعت عملی شود می ترسید. ترس باعث می شود نتوانیم وارد معامله شویم و در نتیجه فرصت خوبی را از دست بدهیم. اثر نهایی از دست دادن فرصت ها، ناتوانی در ورود به معامله هاي دیگر است.

بعد از دست دادن یک فرصت (به دلیل ترس) ما نمایشنامه اي غیر واقعی در فکر خود می سازیم.  مثلا ما می خواهیم خریدي انجام دهیم، فرصت از راه می رسد اما ترس مانع از ورود می شود، پس کاري انجام نمی دهیم و بدترین اتفاق ممکن در ذهنمان به وقوع می پیوندد. بازار شروع به بالا رفتن می کند و ما شروع به شمارش پول هایی می کنیم که به خاطر عدم ورود به دست نیاورده ایم. پس از آن که بازار 500 پوینت حرکت کرد به این فکر می افتیم که من باید این مقدار را به دست می آوردم .

این نوع تفکرات براي معاملات آتی ما بسیار مضر است. ما خود را براي از دست دادن این فرصت سرزنش می کنیم و همانند کسی که در یک معامله متحمل ضرر شده است رفتار می کنیم و خود را احمق و نادان خطاب می کنیم. خود را بار ها و بارها در حال ضرر دادن تصویر می کنیم و در باره اشتباهات خود فکر می کنیم. این اعمال همانند روش هاي تصویر سازي است که درباره آن صحبت کردیم اما با این تفاوت عمده که خود را بازنده می بینیم. با تکرار این افکار آن ها را در ضمیر ناخودآگاه تثبیت می کنید. تمام این ها بسیار مخرب است و تنها اشتباهات شما را بیشتر و بدتر می کند.

خوب؛ ما نیاز به تمرینی داریم تا در زمان ایجاد فرصت هاي مناسب بتوانیم به موقع وارد معامله شویم. لازم است ترس هاي گذشته را از بین ببریم. ما با قاطعیت می خواهیم از تصویر سازي اشتباهاتمان و فکر در مورد فرصت هاي از دست رفته و مقصر دانستن خود دست بکشیم. به یاد داشته باشید گذشته را نمی توان تغییر داد اما آینده را می توان.

تمرین: 

  1. با استفاده از روش ”آرام سازي بدن و فکر“ در حالت آرامش قرار گیرید.
  2. در این تمرین می خواهیم خود را در وضعیتی تصور کنیم که می توانیم به موقع و بدون تعلل وارد معامله شویم و یا خارج شویم.
  3. وارد تماشاخانه ذهن خود شوید و نمایش را به عقب ببرید ( با جزئیات)، به آن زمانی بروید که به موقع وارد معامله شدید. جزییات را به وضوح به تصویر بکشید. خود را ببینید که در حال تماشاي چارت و موقعیت عالی هستید. جرقه اي در ذهنتان می زند و شما معطل نمی کنید. دکمه ”سفارش معامله“ را می زنید و دستور خود را ارسال می کنید ( دقیقا حرکت موس را احساس کنید و صداي کلیک را بشنوید).

kohzadi

  1. ببینید که معامله در جهت دلخواهتان حرکت می کند. احساس کسی را داشته باشید که به موقع و بدون اتلافوقت وارد معامله اي شیرین شده است.
  2. اگر در گذشته چنین معامله اي نداشته اید به این روش عمل کنید: زمانی را به خاطر بیاورید که کاري مشکل را به خوبی انجام دادید. مثلا اگر زمانی طرف مذاکره در یک معامله بودید و بدون ترس قیمتی پایین را پیشنهاد دادید که این قیمت براي دیگر معامله کنندگان قیمت مطمئنی براي انجام معامله نبوده است. این زمان را به وضوح به یاد آورید و حس اطمینان خود را دوباره احساس کنید، یا اگر کسی هستید که می توانید بعضی وسایل را به خوبی درست کنید، خود را در وضعیتی ببینید که با اطمینان از انجام کار شروع به درست کردن می کنید. اکنون به وضعیتی بروید که در حال معامله هستید و به موقع وارد معامله می شوید. لازم است احساس اطمینان را در خود حس کنید و تصاویر را به وضوح ببینید. نکته مهم احساس اطمینان است.
  3. همچنین خود را در وضعیتی ببینید که احساس می کنید موقع بستن معامله فرا رسیده است و این کار را می کنید. کلیه جزئیات را در نظر بگیرید، خود را در وضعیتی ببینید که دکمه بستن معامله را می زنید و احساس انجام معامله اي پر سود را داشته باشید.
  4. بازهم یادآور می شوم این تمرین هر روز باید انجام شود. بدانید یک بار تمرین کافی نیست. ترس شما از معامله یک روزه، ایجاد نشده است تا یک روزه هم از بین برود. این تمرین نتیجه بهتري می دهد اگر هر روز و در یک ساعت مشخص انجام شود.
  5. این تمرین می تواند تصویري که از خود دارید را اصلاح کند و ناتوانی شما براي انجام معامله را به گذشته ها بسپارد.

 

نکته مهم: 

اگر روز بدي داشتید یا ضرر زیادي متحمل شدید این تمرین را انجام ندهید.ایجاد آرامش لازم براي انجام تمرین در چنین روزي سخت است. این تمرین را فقط در حالت آرامش انجام دهید. انجام تمرین در حالت خشم و ناراحتی باعث می شود در آینده به این تمرین ها ادامه ندهید.

در چنین روزهایی ابتدا به خود کمی فرصت دهید. جمله ” زمان تمام زخم ها را التیام می بخشد“ در اینجا صادق است. اگر به خود فرصت دهید ( یک روز، یک ساعت… ) در وضعیت بهتري قرار می گیرید تا بتوانید به درستی در حالت آرامش ساکن شوید و بتوانید از این تمرین نتیجه بهتري بگیرید.

 

31- تمرین تحدید ریسک1

نظر به اینکه در سراسر این کتاب آموختیم محدود کردن ریسکتان در هر زمان ممکن واقعا کلیدي براي ترید موفق است. اغلب افراد موقعی که بار اول شروع به ترید می کنند این را نمی دانند آنها فکر میکنند که فقط یافتن ترید هاي پیروز، آنها را ثروتمند می کند اما اگر شما براي یک دوره زمانی طولانی ترید می کنید می دانید که چیزي بیش از اعتماد نمیتواند وجود داشته باشد.

کلیدي که براي پیشرفت کردن است براي بیرون ماندن از عذاب و پرهیز از ضرر هاي بزرگ به شکلی که از تریدهاي موفقتان براي تبدیل شدن به تریدهاي متضرر جلوگیري کنید بدون این مهارت تمامی معاملات موفق در دنیا در راهی طولانی به شما کمک نخواهد کرد. من حدس میزنم مشکلی واقعی پیش خواهد آمد زیرا بیشتر افراد این مساله را نمی دانند ویا اینکه آنها تا کنون عادتهاي بد مفهومی دارند که در تغییر دادن سخت هستند بیشتر افراد تشخیص می دهندکه باید در مورد تریدشان یک موقعیت تدافعی بگیرند در حقیقت زمانی که آنها نهایت یاد

می گیرند که به مراقبت از تریدهایشان نیازدارند آنها معمولا عاداتی بد دارند که با ایده حفاظت از تریدها می جنگند.

من از بین هزاران تریدر می آیم. متاسفانه بسیاري از آنها چنین مشکلی دارند زیرا آنها در بسیار از مواقع توسط بازار مغلوب می شوند آنها زمانی که یک ترید پیروز کسب می کنند بسیار بسیار حریص می شوند در حقیقت آنها بسیار حریصند. آنها کمتر جلوي خودرا می گیرند (توسط تعقیب یک دستور توقف براي مراقبت نمودن از سودها یا قفل نمودن در یک معامله بی نتیجه در صورتی که معامله مسیر شما را طی کند).  آنها میدانند که باید یک موقعیت دفاعی بگیرند ( به عبارت دیگر تحدید ریسکشان از هر طریق ممکنه) اما طمع و عادات بد آنها چنین چیزي را که باید انجامش دهند باطل می کند والبته این تعجب آور نیست که این افراد ترید هاي موفق بزرگشان را به تریدهاي ضرر ده بزرگ تبدیل کنند.

بدون تغییر دادن عادات بدشان موفق شدن غیر ممکن خواهد بود. طمع شما را بی حفاظ می کند. اما طمعکار بودن جز امیال ما نیست. در حقیقت تنها طمعکار بودن در مقابل ریشه امیال تریدرهاي خارج از اینجاست چون شما اگر طمعکار باشید پولتان را به سادگی تقدیم آنها می کنید.شانس خیلی کمی براي نگه داري آن وجود دارد.

بنابراین ما نیاز به یک تجربه براي کمک کردن به خودمان داریم تا توسط محدود کردن ریسکمان از ما محافظت نماید. پس ما بر پایه امیال خود عمل خواهیم کرد و نه با طمعکاري. حدسم این است که اگر شما بطور مداوم تریدهاي موفق خود را به تریدهاي متضرر تبدیل می کنید، شما با میل خود عمل نمی کنید و این تجربه می تواند به شما کمک کند آن عادات بد را تغییر دهید.

تمرین: 

  1. با استفاده از تکنیک ( بدن آرام – فکر آرام) کاملا ریکلس شوید.

mustafa-hf

  1. در این تمرین واقعی ما می خواهیم با تمرین کردن ذهنی، دستورات توقف خود را براي قفل کردن موقعیتسربه سر شدن و تریدهاي سود ده تعقیب کنیم. گرفتن موقعیت تدافعی هنگامی که ترید میکنیم بسیار مهم است و این تمرین می تواند کمک بما کند تا یاد بگیریم که آن را به یک عادت تبدیل کنیم. به عبارت دیگر ما می خواهیم یاد بگیریم (دور ماندن از عذاب) را (این یک دوره است که در تالار معامله استفاده می شود به این معنی که تریدر روز بدي داشته اما او هنوز بر پایه امیال خود عمل می کند به عبارت دیگر حتی اگر چه او تریدهاي متضرر بدست می اورد. او پول زیادي از دست نمی دهد).
  2. درست مشابه تمرین قبل می خواهیم بعضی از تریدها را در گذشته جایی که موفق بودیم تصور کنیم امیدوارانه می توانید بعضی از تریدها را به یاد بیاورید همانجا که شما دستور توقف و قفل کردن سودي را تعقیب می کردید و همینطور به انجامش موفق بودید جزییات آن تریدها را بیاد بیاورید ( هر چقدر که ممکن باشد) و همینطور احساسات قهرمانانه اي را که داشتید تکرار کنید. آن تریدهایی که در ذهنتان تشخیص می دهید برگردانید که با میل خود و با مراقبت از خود و ترید سوده خود عمل می کردید.
  3. اگر شما نمی توانید تریدي را که دستور توقف آن را تعقیب می کردید به یاد بیاورید یا اگر هیچ ترید مشابه این را نداشتید بنابراین نیاز دارید آنها را بسازید. بکارگیري بسیاري از جزییات را در حد امکان بیاد بیاورید و درك کنید چطور احساس می کردید اگر با میل خود و تریدهاي موفق موجود را عمل می کردید این کار به شما کمک خواهد کرد تا در ابتدا شما بتوانید کمی احساس دلگرمی کنید. توسط یادآوردي لحظه اي که شما در زمانش دلگرم بودید ( حتی اگر ربطی به ترید کردن نداشته باشد).
  4. صحنه بعد شما می خواهید در چشم عقلتان ببینید که شما تریدي را کسب می کنید که در آن یک فرصت خوب دارید. آسانتر است که شما دوباره بتوانید یک ترید پیشین را بیاد بیاورید (پس اگر آن یک موقعیت واقعی بود ساده تر است که بیاد آورده و جزییات را ببینید) اما شما همیشه می توانید اگر یک موقعیت واقعی نداشتید یک موقعیت متصور شده را استفاده کنید. به خود بنگرید در حالی که تریدي را با گذاشتن یک دستور و دستور توقف مراقبتان انجام می دهید (شما باید همیشه دستورات توقف را به نظر من بکار ببرید) دوباره با جزییات خود را درحالی بنگرید که مشغول دیدن بازار هستید کاري که رایانه انجام میدهد شبیه چیست؟ چگونه موس را در دست خود حس می کنید ؟ همینطور اطرافتان چیست؟ یک تلفن. صفحه کلید چاپگر هارد و غیره…. جزییات را ببینید.
  5. چیزي که بعدا میخواهیم در این فیلم کوتاه ببینیم شروع بازار است در هر چه از مسیرمان هرچند که آن اتفاقی است. ما نقطه اي را در جایی برمی داریم که بازار باید حرکت کند و سپس ما حد توقفمان را به منظور یر به یر شدن تعقیب می کنیم.
  6. هنگامی که شما حد توقف خود را براي یر به یر شدن تعقیب می کنید مطمئن میشوید که در چشم عقلتان میبینید هر چیزي را که شما می خواهید انجام دهید. با تعقیب حد توقف خود به خود نگاه کنید که دستور توقفتان را درخواست می کنید یا جایگزین یا لغو می کنید خود را واضح ببینید که قیمت قبلی حد توقفتان را جایگزین می کنید و قیمت جدید را می نویسید.

 

  1. اگر شما با رایانه ترید میکنید پس خود را درحالی که کلیدها را براي حرکت حد توقف خود براي یر به یرکردن لمس می کنید ببینید. بخود بنگرید درحالتی که کلید صحیح را براي فرستاندن یک دستور میزنید مشابههر آنچه در زندگی واقعی می خواهید انجام دهید در ذهنتان انجام دهید.
  2. حالا بروید سراغ صحنه بعدي در تاتر ذهنتان. حالا می خواهیم ببینیم که بازار در مسیر ما حرکت را ادامه می دهد. اجاده دهید بگوییم به منظور جهت گفتگوها که بازار 800$ حالا مطابق میل شما حرکت کرده است. حالا در چشم عقلتان بنگرید که بازار 800$ مسیر شما را روي نمودار طی میکند. شما نمی خواهید بازار تمام راه را برگشته و سودتان را دور بریزد بنا براین شما نیاز دارید که حد توقفتان را براي قفل کردن در مقداري سود تعقیب کنید.
  3. بخود بنگرید که مشغول تعقیب براي قفل کردن نیمی از سودتان هستید. تصور کنید در حالی که دوباره تلفن را براي لغو یا جایگزینی دستورتان بر میدارید تصور کنید در حال جایگزین کردن قیمت قبلی با نوشتن قیمت آن هستید. آیا رقم سفارش جدید وجود داشت؟؟ متصورانه آن را نیز بنویسید.
  4. حالا ببینید که بازار برگشته و دستور توقفتان را می زند. بخود بنگرید در حالی که سود خوبی میگیرید چون با میلتان عمل کردید. احساسات پیروزمندانه آن را درك کنید و آمادگی براي رفتن به ترید بعدي را کسب کنید.

یکی از چیزهاي مهمی که شما می توانید در موردش فکر کنید (وعادات فکر کردن را در موردش بدست آورید) ترید پیشین هست که حالا رو شده است. موضوع این نیست که بعدا چه اتفاقی می افتد. آن ترید حالا رو شده و حالا زمان آن رسیده که آن را فراموش کنید و بروید سراغ ترید بعدي.

بسیاري از افراد بطور متفاوتی درگیر این ایده هستند که یا این کار را می کردند یا آن را. در پایان این تمرین واقعی شما باید بخود بنگرید براي اینکه بدون تاثیر ترید آخر را فراموش می کنید ( هیچ مساله اي اتفاق نیافتاده) و برید سراغ ترید بعدي.

تمرین بعدي بشما کمک خواهد نمود تا تریدهاي قبلی خود را فراموش کنید.

 

فصل 32- صفر کرن ماشین حساب1

پاك کردن حافظه  

این تمرین بر اساس یک اصطلاح (و در چندین مرحله ) پایه گذاري شده است.

این اصطلاح یک تصویر ذهنی یا سمبل ذهنی قابل تحرك است که قابل بر نامه ریزیست و به طور اساسی می تواند ارتباط داشته باشد با پروسه فکري ما.

اینها تصاویري هستند که ما در ذهنمان می بینیم و هر شخصی با آن آشناست. این یک تفاوت جزئی هست در مقایسه با تصاویر متحرك ذهنی که ما تا کنون در مورد آن صحبت کرده ایم.اگر یک شخصی زیان داشته باشه بدنبال چگونگی بوجود آمدن این زیان است و دنبال اینه که در مرحله بعدي چگونه عمل بکنه.

اما همانگونکه می دانید سود و زیان چیزي نیست که در مرحله بعدي هم به عینه تکرار شود  و محاسبه سود و زیان بعدي یقینا بر اساس محاسبات سود وزیانهاي قبلی نخواهد بود.

اما اکثر اشخاص اجازه می دهند که سود و زیانهاي قبلیشون سود زیانهاي آتیشون رو هم تحت تاثیر قرار بده.بعنوان مثال اگر شما در روند قبلی 500 دلار ضرر کردید بدین مفهوم است که براي تراز بعدي شما با کسر ضررتون باید از باقیمانده پتانسیل موجود تون استفاده کنید.اما اغلب اینطور نیست چون اکثر مردم راضی نمی شوند مگر اینکه این ضرر از دست رفته در مراحل قبل را برگردانند چون که آنها نمی توانند فراموش کنند ضرر مرحله قبلی را نمی توانند از ضرر 500 دلاري قبلی بگذرند.

این نوع طرز فکر باعث انجام تصمیم گیریهاي بدي می شود.اکنون نیاز داریم به یک تمرین که به ما کمک کند سود زیانهاي قبلی را فراموش کنیم و هیچ مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و محکمتر به مراحل بعدي قدم بگذاریم.این روش به شما کمک می کند که اجازه ندهید ضررهاي قبلی روند آتیتون رو تحت تاثیر قراردهد و در شما اثر منفی داشته باشد. این روش 7 مرحله هست که در ادامه آورده شده است.

تمرین : 

  1. در حالت ریلکس و توام با آرامش ذهنی قرار بگیرید.
  2. تصور کنید یک ماشین حساب را روبروي چشمانتان و داخل دستتان می بینید.صفحه تصویر و کلیدهاي روي آن را ببینید. تصور کنید قیمت خرید و فروشتون رو در ترید قبلی روي صفحه نمایش می بینید.
  3. حالا ما نیاز داریم که ترید قبلی رو فراموش کنیم. مهم نیست که یک ترید موفق یا شکست خورده و یا بدون نتیجه بوده. ما فقط کافیه آن ترید رو فراموش کنیم و بریم سراغ بعدي. هیچ مهم نیست چه اتفاقی افتاده. گذشته را نمی شود تغییر داد. براي آماده شدن تنها می توانیم گذشته را فراموش کنیم که پاك کردن حافظه (همان صفحه نمایش) امریست که این کار را براي ما انجام می دهد.

                                                      

1

مترجم:  محمد صالحی

  1. حالا داریم ترید قبلی رو صفحه نمایش می بینیم. تنها نیاز هست که صفحه نمایش رو صفر کنیم. تصور کنیددر ذهنتان که انگشتی بزرگ دکمه پاك کردن را روي ماشین حساب فشار می دهد. یک نفس عمیقبکشیند هنگامیکه دکمه پاك کردن ماشین حساب را رو به پایین فشار می دهید به مجرد اینکه انگشتتان در حال فشار دادن کلید پاك کردن صفحه نمایش ماشین حساب است نفستان را بازدم کنید و بدین وسیله تنشها و اظطرابها رو از خودتون دور کنید. با فشار دادن دکمه پاك کردن، شما براي همیشه از شر این ترید خلاص می شوید. شما نمی تونید آنرا تغییر بدهید تنها می توانید آن را کنار بزنید و آنرا فراموش کنید.
  2. شما حالا صفحه نمایش ماشین حساب را صفر می بینیند. بعد از فشار دادن دکمه پاك کردن تمام عملیاتی که در ترید قبلی داشتید به دست فراموشی سپرده می شوند احساس می کنید در آن لحظه بیشتر به آرامش رسیدید.
  3. حالا شما آماده ایند که به ترید بعدي نگاه کنید و عملکرد ترید بعدي، چیزي فراتر از ترید قبلی نخواهد بود و همانطوریکه اکنون صفحه ماشین حساب صفر را نشان می دهد ترید قبلی هیچ گونه تاثیري بر ترید بعدي شما نخواهد داشت.
  4. این تمرین در وهله اول می تواند براي شما زحمت آور باشد اما با تمرین بیشتر می تواند براي شما راحتر و راحتر هم بشود.بعد از یک مدتی شما قادر خواهید بود که تمرین پاك کردن صفحه نمایش ماشین حساب را در زمان کوتاهی انجام بدهید.

 

فصل 33- تمرینها تجسمی خود را خلق کنید1

اکنون که شما چند عدد از تمرین هاي تجسمی را دیده اید که میتوانید از آنها در بهبود معاملات خود استفاده کنید. شما دیده اید که تمرینها چگونه کار میکنند و اینکه استفاده از آنها چه واقعی و چه خیالی میتواند چه قدر زیاد به سود شما باشد.

شما دیده اید که هر چه بیشتر از جزئیات استفاده کنید روشهاي تصویر سازي چه قدر قوي تر ظاهر میشوند.

شما ایده هایی در مورد اینکه چگونه در ذهن خود بتوانید عادت هاي بد را به خوب تبدیل کنید به دست آورده اید.

و همچنین میدانید چه قدر مهم است که  قبل از اینکه تمرینها را انجام دهید ذهن آرامی داشته باشید.

با تمرین شما میتوانید تصاویر ذهنی را به وضوح در جلوي دیدگان خود ببینید. اکنون هنگام این شده است که ایده هاي تمرینی شخصی خود را مطرح کنید. الان که شما ابزار مناسب را دارید باید پیدا کردن تمرین مناسب براي بهبود روش خودتان براي تان راحت باشد.

شما فقط نیاز دارید بفهمید که کدام قسمت از معاملات شما مشکل دارد یا به عبارت دیگر عادت هاي بد معامله کردن شما چیست. وقتی این کار را کردید فقط چند تمرین ذهنی مناسب براي از بین بردن آن عادتها پیدا کنید اینها چیزهایی هستند که هنگام پیدا کردن تمرین مناسب باید در ذهن تان باشد.

  1. باید هنگام استفاده از تمرینها ذهنی در حال آرامش باشید و گرنه در حالت پر استرس و ناراحت  فایده اي نخواهد داشت.
  2. هر چه ممکن است از جزییات بیشتر استفاده کنید. همواره از احساسات خود براي بهبود تصورات خود بهره ببرید. شما باید تمام احساسات خود را بوضوح در تمرین خود مشاهده کنید وگرنه باید به تمرین ادامه دهید تا بتوانید موفق شوید. یادتان باشد که ما بزرگسالان تخیل کردن را از زمانی که بچه بودیم کنار گذاشته ایم. ما باید خیال پردازي را مانند هنگامی که به بدن سازي میپردازیم قوي کنیم. خوب شدن در این امر تمرین، عمل و زمان میبرد.
  3. هنگامی که تمرینها را انجام میدهید سعی کنید که هر روز در یک ساعت مشخص این کار را بکنید تا بتوانید عادت را هر چه بیشتر قوي کنید.
  4. یادتان باشد که هنگام مشاهده روند تصورات، یک صفحه در ذهن خود بسازید که مانند سینما تصاویر را روي آن ببینید. دکتر مالتز پی برده است که این مسئله اثرات بهتري در وضوح تصاویر در ذهن انجام میدهد.
  5. موفقیتهاي قبلی خود را براي ایجاد احساس پیروزي ناشی از آن همواره در ذهن داشته باشید. داشتن عادت به بردن در ذهن اطمینان بیشتري در موفقیتهاي آینده به شما میدهد.

                                                      

1

مترجم: حامد 80

  1. خودتان را مهربانانه ببینید. یعنی خود را براي اشتباهاتتان سرزنش نکنید. در عوض باید خود را کاملا ببخشید وادامه دهید. با زنده کردن اشتباهات خود عملا شما اشتباه کردن را تجربه میکنید طوري که بتواند در آیندهاتفاق بیافتد. اشتباهات خود را ببخشید و فراموش کنید.

روشهاي سایکو سیبرنتیک میتوانند خیلی راحت به شما کمک کند تا به تریدر بهتري تبدیل شوید. همچنین این روشها در روابط شما، در مسابقات ورزشی، اعتماد به نفس در فروشندگی و فعالیتهاي اجتماعی میتوانند مفید باشند. کتاب سایکو سیبرنتیک به پیشرفت هاي فراوان صدها هزار نفر کمک کرده است. و دلیلی ندارد که نتواند اینکار را براي شما انجام دهد.

اینجا چند روش دیگر مجسم سازي را ببینید. 

من اولین باري که روشهاي تجسم را چند سال پیش یاد گرفتم به یادم میاید. هر گاه مشکلی با معامله کردنم داشتم. یک روش تجسم براي کمک به رفع مشکل میساختم. روشهاي زیر آنهایی هستند که من در گذشته به کار برده ام. اینها را اینجا میگذارم تا ببینید ساختن روش مناسب براي کمک به حل مشکلات معامله شما چقدر راحت است.

معامله کردن زودهنگام در صبح 

براي مدتی، هنگامی که من معامله کردن روزانه را آغاز کرده بودم، دقیقا هنگام شروع بازار یک معامله میکردم. در صورتی که در آن زمان روزانه من بین 150 تا 200 معامله روزانه میکردم. که البته براي یک تریدر روزانه تعداد زیادي نیست. به این علت من همواره میخواستم بلافاصله بعد از باز شدن بازار معامله کنم. حتی اگر موقعیت مناسبی نبود. من فقط میخواستم وارد بازي شوم چون خیلی عادت کرده بودم که بلافاصله در باز شدن بازار معامله کنم.

مشکل این بود که این کار براي من خیلی خرج برمی داشت چون من معمولا در باز شدنهاي پر نوسان S&P

500 معاملات ضرر ده داشتم. همچنین اثر ذهنی منفی به علت ضرر دادن زیاد در معامله اول صبح من در من ایجاد میشد. پس من این تصویر ذهنی را در خودم ایجاد کردم که تا وقتی موقعیت مناسب ایجاد نشده باشد دست به معامله نزنم.

  1. با استفاده از روش ”جسم آرام، ذهن آرام“ در حالت آرامش بروید.
  2. خودتان را در تصویر ذهنیت ببینید. در حالتی که بلافاصله بعد از باز شدن بازار پشت کامپیوتر خود نشسته اید.

هر چه میتوانید از جزییات بیشتر استفاده کنید. ساعت را هنگام باز شدن ببینید. صفحه کامپیوتر چه شکلی دارد.

ماوس کامپیوتر چه حسی در دست شما دارد. چه احساسی در باره کلیدهاي روي صفحه کلید دارید؟

  1. من خودم را در یک ربع اول بازار میبینم که بازار را مشاهده میکنم. خودم را میبینم که وسوسه میشوم تا یک معامله بکنم. سپس خودم را می بینم که در این مورد مقاومت میکنم چون که من پولی را می بینم که از دست خواهد رفت اگر به جاي نگاه کردن به بازار و صبر براي سیگنال مناسب من معامله بکنم.
  2. خودم را به وضوح میبینم که تا نیم ساعت اول بازار صبر میکنم و بعد اولین معامله خود را انجام میدهم. (در واقع من تا ساعت 9CST  صبر میکنم).
  3. خودم را میبینم که یک سیگنال واضح را مشاهده کرده ام و بر اساس آن معامله کرده ام. سپس میبینم که سیگنال سود داده است چون من صبر کرده و فقط براي این که معامله کنم معامله نکرده ام. سپس خودم را میبینم که روز با سودي داشته ام چون به جاي عادت قدیمی اینکه خودم را از چاله اي که صبح کنده ام بیرون بکشم، شروع خوبی را داشتم.
  4. معنی این مطلب این است که من دیگر صبح ضررده نخواهم داشت؟ مسلما خیر اما سود این مطلب در این است که از عادت قدیمی نیاز به پریدن در مارکت بلافاصله پس از شروع دست برداشته ام. و جالب اینجاست که بعد از دیدن چند ماه این مطلب در ذهنم معاملات من به شدت بهتر شدند.

آیا براي مجسم سازي مشکل دارید؟ 

راههاي زیادي براي تصویر سازي ذهنی وجود دارد. یکی از دوستانم یک بار هنگامی که من در آغاز یاد گیري روشهاي تصویر سازي ذهنی بودم این را به من گفت. این واقعاً براي کسانی است که با تصویر سازي ذهنی مشکل دارند. این مطلب یک ایده براي آسانتر کردن مشکل است :

براي بعضی مردم دیدن خودشان در چشم ذهنی شان  واقعاً سخت است. این مشکل بزرگی است چون خیلی مهم است که ابتدا شما خودتان را در حین انجام عمل مشاهده کنید. سپس رفتار شما شروع به تغییر خواهد کرد.

اکنون پیشنهاد میکنم شما به جاي دیدن خودتان در چشم ذهنی تان کسی را که ستایش میکنید بگذارید.

تصویر سازي را انجام دهید ولی به جاي خود شخص محبوب تان را تصویر کنید که چگونه مشکل را حل میکند.

علت کارایی این مطلب این است که ما معمولا تصاویر ضعیفی در ذهن خود از خودمان داریم. علت عمومی این که افراد نمیتوانند تصویر سازي را انجام دهند این است که آنها نمیتوانند باور کنند که میتوانند چیزها را تغییر دهند هر چند آنها میتوانند تغییر کنند. پس استفاده از کسی که مورد علاقه شماست میتواند کارها را راحت کند. یادتان باشد که پس از اینکه تصویر سازي محبوب تان راحت تر شد شروع به تصویر سازي خودتان به جاي او کنید.

(کسی که باید محبوب او باشید).

فصل 34 – تمرین براي آرامش بیشتر[16]

تمرین هاي آرامش بخش زیر می توانند بجاي تمرین ” بدن آرام , ذهن آرام “ بکار روند. (برگرفته شده از ” سایکوسیبرنتیک “)

  1. درذهنتان؛ خودتان را خوابیده روي تختی فرض کنید. تصور کنید پاهایتان از بتن ساخته شده اند. خودتان را درازکشیده بر روي دو پاي بتنی در نظر بگیرید. در این خالت پاهاي بتنی سنگین شما بطور عمودي بر تشک فرو رفته است. حال تصور کنید بازو ها و دستهایتان هم از بتن است.بنابرین آنها هم خیلی سنگین اند و در تشک فرو رفته اند و فشار زیادي بر تخت وارد می کنند. در دید ذهنتان دوستتان را تصور کنید که به اتاق شما می آیند و تلاش می کنند تا پاهاي شما را حرکت بدهد اما براي آنها خیلی سنگین است. دوست شما قادر نیست آنها را حرکت بدهد. همین تصور را در مورد بازو ها و دستهایتان انجام دهید.
  2. تصور کنید؛ بدن شما یک دخترعروسک بزرگ است. دستهاي شما با رشته شلی به مچتان بسته شده. ساعد شما با رشته شلی به بازوي شما بسته شده. پاي شما هم بهمین ترتیب…. بندهایی که شما را متصل نموده شل است و به اندازه اي باز شده که چانه شما ول است و تا زیر قفسه سینه شما می آید. تمام رشته هایی که بدن شما را به هم متصل کرده شل و گشاد اند و بدن شما روي تخت پراکنده است.

بسیاري از مردم این تمرینات را آرام کننده ترین می یابند. به حافظه تان مراجعه نمایید و به تعدادي از لحظات آرام و دلپذیر گذشته تان فکر کنید. همواره مواقعی در زندگی هر شخصی وجود دارد که احساس آرامش می کنید. با تصویر آرامش بخش خود در گذشته آشنا شوید و جزییات تصاویر آن را در بخاطر آورید. شما ممکن است لحظات آرامی در دامنه کوهی که براي ماهی گیري به آنجا رفته اید داشته اید. اگر چنین است خیلی خاص به آن توجه کنید تا کوچکترین جزئیات محیط را بخاطر آورید. امواج آرام آب را مرور کنید. چه صدایی داشتند؟ صداي دلنواز لایه لایه اي؟ ممکن است بخاطر آورید که راحت در جلوي بخاري گرم مدتی است نشسته اید و چرت می زنید آیا صداي هیزم ها و جرقه زدن آنها را می شنوید؟ دیگر چه صداها و چیزهایی را می شنوید؟ ممکن است شما انتخاب کنید که خود را در کنار ساحل در حال آفتاب گرفتن تصور کنید. شنهاي ساحل چه حسی به بدن شما می دهند؟ آیا می توانید احساس آرامش توام با گرماي آفتاب را روي بدنتان احساس کنید  مانند واقعیت؟ آیا وزش باد شمالی را حس می کنید؟ آیا پرنده دریایی را در ساحل می بینید؟ شما می توانید هر چقدر که بخواهید جزئیات بیشتري در ذهن خود بیاد بیاورید و در ذهنتان بپرورانید.

تمرین روزانه, تصویر ذهنی یا همان خاطرات را واضح و واضح تر می کند. تاثیر این فراگیري همچنین جمع و انباشته می شود. این تمرین ارتباط بین تصویر ذهنی و احساس فیزیکی را مستحکم می کند. شما در آرام بودن خبره

و خبره تر می شوید و این بخودي خود باعث ”ثبت در حافظه” براي بکارگیري درجلسه تمرین آینده می شود.

                                                      

فصل 35 – چرا تکنیک هاي منسجم سازي کار می کند؟[17]

سوالی که خیلی اوقات بیش می آید این است که چرا تکنیک هاي منسجم سازي به خوبی کار می کنند و اینکه چرا مردم آنها بصورت روزانه استفاده می کنند؟ این واقعا ساده است.هر شخصی تصویر ذهنی خود را دارد یا بعبارت دیگر تصویري که از آن طریق خودش را می بیند. این تصویر لزوما ممکن است درست نباشد اما با اینحال این تصویر به طرق اساسی در رفتار شما تاثیر می گذارد.

بعنوان نمونه تصور کنید شما فردي هستید که فاقد هماهنگی در امور هستید. این مسله به تنهایی باعث می شود بسادگی کارها را از قلم بیاندازید: اشتباه کنید و آشفته شوید بعلاوه چیزهاي دیگري این عدم هماهنگی را همراهی می کنند. تصویر ذهنی شما ( تصویري که شما از خودتان دارید ) همواره رفتار شما را کنترل می کند. بنابراین از سوي دیگر اگر شما خود را بعنوان یک فرد خیلی هماهنگ تصور کنید این باعث می شود شما بسمت ثابت قدم بودن رهنمون شوید. قدرت تصور ذهنی بر روي شما چشمگیر است.

بنابراین کلید عملی کردن تغییر مسیري که شما می خواهید همانا تغییر تصویرذهنی شماست. وقتی تصویر ذهنی تان را تغییر دادید رفتار شما بسرعت و تقریبا خود بخود تغییر می کند.

مثال خوبی که در این زمینه می توانیم ذکر کنیم شخصی است که می خواهد وزنش را کاهش دهد. چنین شخصی هرگز نمی تواند موفق به کاهش وزن شود مگر ابتدا خودش را بعنوان شخصی که می تواند لاغر باشد قبول کند. وقتی شخص خود را ( از دید درونی خود ) چیز دیگري می بیند برایش آسان است که رفتارش را در آن جهت تغییر دهد. پس به آسانی می تواند غذاهاي مفیدتري را بخورد و چند روز در هفته به کلوپ سلامتی برود… اما مادامی که چهره جدیدش را باور نکند نمی تواند در کاهش وزنش موفق باشد.

این علت این موضوع است که چرا عزم راسخ هم همواره در تغییر عادات موثر نیست. مطمن باشید شما ممکن است بتوانید خودتان را مجبور کنید که غذاي بهتري بخورید و براي چند روز به باشگاه بروید اما اگر شما تصویر ذهنی که در مورد خودتان دارید تغییر ندهید شما نمی توانید این رفتار را حفظ کنید .

تصویر ذهنی شمامی گوید :” چه می کنید؟ شما آن شخصی نیستید که به باشگاه برود و اینهمه میوه و سبزي بخورد“ و سپس شما به عادات قبلی تان بر می گردید اما اگر شما تصویر ذهنی تان را با استفاده از تکنیکهاي مجسم سازي تغییر داده باشید عادات جدید و مفید می تواند بر عادات قبلی شما غلبه نماید و رفتار شما را تقریبا بدون تلاش تغییر دهد. درصورتی که بدون تغییر این عادات بایستی مبارزه بسیار سختی با این خواست خود داشته باشید. این است که عزم راسخ در همه موارد عمل نمی کند؛  ”تصویر ذهنی“ است که همواره قوي تر است.

در مورد تریدکردن این متد چه کمکی به ما می کند؟

مشابه این موضوع در مورد ترید کردن نیز صادق است. اگر تصویر ذهنی شما تریدري باشد که می ترسد و نگران است که ماشه را بچکاند مطمئن باشید موفق شدن و کسب درآمد از قبل از شروع ترید غیر ممکن است. از طرف دیگر اگر شما تصویر ذهنی ترید منضبطی را داشته باشید که با رغبت تمام عمل می نماید؛ مطمئنا در مسیر کسب درآمد مرتبا گام بر خواهید داشت.

 

اما اگر شما نمی توانید فقط یکOk  بگویید: من هم اکنون می خواهم یک ترید منضبط مطمئن باشم و انتظار داشته باشید که چنین شود. این مانند این است که تلاش کنید که عزم راسخ خود را در جهت رفتن به کلوپ سلامتی صرف نمایید. فقط متذکر می شوم که این کافی نیست. شما به تکنیکهاي مجسم سازي بصورت روزانه احتیاج دارید تا تصویر ذهنی خود را تغییر دهید.

تمریناتی که شما اینجا فرا گرفتید به شما کمک می کند تا این تصویر را تغییر دهد. بنابراین شما می توانید تریدري که می خواهید باشید باشید. اما در این مورد اشتباه نکنید؛ اگر تصویر ذهنی شما ابتدا تغییر نکند، رفتار شما تغییر نخواهد کرد! به همین سادگی.

 

ضمایم

 

واژه نامه

 

Calm body, Calm mind: 

یکی از  واژه هاي سایکو سیبرنتیک می باشد. هروقت شما از نظر جسمی کاملا ریلکس باشید، در این لحظه، شما ذهن خود را به وضعیت آرامش سوق داده و به حالت ”جسم آرام،ذهن آرام“ وارد شده اید. اگر همواره و بطور مرتب این وضعیت را براي خود مهیا کنید، در نهایت به نقطه اي خواهید رسید که فقط با بزبان آوردن این عبارت خود را بسوي آرامش ذهن و جسم سوق داده و بدون هیچ کوشش اضافی به آرامش واقعی دست پیدا خواهید کرد.

Clearing the Calculator:

این یک تکنیک سایکوسیبرنتیک از نوع سازماندهی ذهنی می باشد که توسط آن؛ از افکار رقابتی و یا از افکار مغشوش دست برداشته، باعث می شوید افکارتان بطور صد در صد بر روي موضوع مورد نظرتان متمرکز شود.

Falure Mechanism:

مکانیزمی است که توسط آن همواره متوجه شکستهاي گذشته خود شده،  نتایج منفی را به خود جذب می کنید.

Forgiveness:

یکی از بخشهاي مهم سایکو سیبرنتیک است که به شما می گوید با بخشش اشتباهات خود، راه را براي موفقیت باز نگهدارید. خود را ببخشید همانطور که دیگران را نیز می بخشید.

Mental Movies:

فیلمی واضع، محتوي جزئیات کامل از افکار و اعمال که شما در تئاتر ذهنتان، با اهدافی متنوع  بر روي صحنه می برید. زمانیکه فیلم ذهنی خود را در جهت اهداف می سازید، بیاد داشته باشید که آن قهرمان و ستاره فیلم که به هدفش دست پیدا می کند؛ خود شما هستید.

Mental Picture:

آن تصویر واضح و یا صحنه اصلی که تمام مفهوم و جزئیات فیلم و هدف مورد نظر، در آن خلاصه شده است.

Self Image:

آن تصویري که هر کدام از ما درباره خودمان داریم. خمیره این تصویر، بوسیله تجارب و اعتقادات ما شکل گرفته و رفتار ما را تحت کنترل خود دارد.

Servo-Mechanism:

یک سیستم تحت اختیار که بطور خودکار اعمال جمع آوري، مونتاژ و جذب منابع مورد نیاز براي به انجام رسانیدن هدفی معین را انجام می دهد. سروو مکانیزم انسانی، جزئی از ناخودآگاه ذهن است. آن می تواند یک

”مکانیزم شکست“ باشد  ویا یک ”مکانیزم موفقیت”.

Success Mechanism:

مکانیزمی که اگر تصویر ذهنی موفقیتهاي گذشته را همواره بخاطر داشته باشید؛ نتایج مثبتی را براي شما به ارمغان می آورد.

ضمایم

 

Synthesis Experience, Real Experience:

بسیاري از سایکو سیبرنتیکهاي مولد، بر پایه این قانون بنا نهاده شده اند که یک “تجربه ساختگی“ بخوبی یک

”تجربه واقعی“ در ناخودآگاه ذهن نقش آفرینی کرده زمینه را براي نتایجی که بوقوع خواهد پیوست مهیا می کند.

”تجربه ساختگی“ تصویري است که در تئاتر ذهنی ما ساخته می شود.

 Theater of Your Mind:

تئاتر ذهنی جایی است که شما در ذهن خود آنرا پدید می آورید و شامل تمام جزئیات مهم می باشد. شما می توانید هر لحظه که اراده کنید و در هر جا که باشید در آن پا بگذارید. این تئاتر یک پرده بزرگ می باشد که شما تصورات ذهنی خود را بر روي آن به اکران درمی آورید.

 

مراجع و مواخذ: 

.1 Psycho-Cybernetics, by Maxwell Melts – Pocket Books / Simon & Schuster 1960

.2 TheDisciplined Trade, by Mark Douglas – Prentice Hall 1990

  • .3 Zero Resistance Living, Presented byy The Pcycho-Cybernetics Foundation, Inc.
  • .4 The Secrets of Floor Traders, by Larry Levin – Trading Advantage

 

[1]  shahram :مترجم

[2]  shahram :مترجم

[3] Ghazmar  :مترجم

[4] yaser_rashidi :مترجم

[5] مترجم: کارلوس

[6] مترجم: money

[7] Futures یکی از انواع مشتقات بازار مالی است که طی آن طرفین متعهد می شوند موضوع مورد معامله – ارز، کالا، نرخ بهره،…- را در تاریخ معینی در آینده، به مبلغی معین مبادله کنند. این معامله زیر نظر بازار رسمی انجام می شود و طرفین موظف به انجام آن یا تصفیه حساب نقدي – یا خروج از آن از طریق معامله معکوس با طرفی دیگر – می شوند.

[8]  Mark Douglas “Disciplined Trader”

[9]  forexelf :مترجم

[10]  yusefamini :مترجم

[11] این فصل 2 بار توسط Shahram  و a mirrh ترجمه شده، ترجمه که در اینجا آمده، ترجمه S hahram است.

[12]  yusefamini :مترجم

[13] shahram :مترجم

[14] Saba-M :مترجم

[15]  rezaq  :مترجم

[16]  amirrh :مترجم

[17] amirrh :مترجم

Picture of شیک اندیش
شیک اندیش

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا