ضرب المثل معروفی وجود دارد که میگوید :”دوستت را در سفر بشناس” یا سخنی از مارک تواین وجود دارد که میگوید این را به تجربه فهمیدهام: بهترین راه برای اینکه بفهمید کسی را دوست دارید یا از او متنفر “: هستید، این است که همراه او سفر کنید”.

البته این دو هیچ ارتباط خاصی با موضوع ما ندارند اما نکته ای را به ما میآموزند و آن این است که سفر و شخصیت انسان با هم در ارتباط هستند.مسلماً سفرهایی را به خاطر دارید که خوشی آن هنوز زیر زبانتان است و برعکس سفرهایی نیز هستند که آرزو میکنید ای کاش هرگز به آن ها نرفته بودید.

در حالی که ممکن است همان سفر به هم سفرهای شما خوش گذشته باشد و این چیزی است که نمیتوان آن را بی ارتباط با شخصیت دانست.به همین منظور در ادامه به بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی ذکر شده در آزمون نئو و سفرهای متنوع میپردازیم.

رنجوری

رنجوری بالا انسان ها را حساس میکند و جزئیات را در زندگی آن ها پررنگ تر میکند.این ها همان هایی هستند که مو را از ماست بیرون میکشند.کیفیت هتل،غذا،محل خواب،و حتی ویو و چشم انداز اتاق آن ها اهمیت زیادی دارد.شاید بزرگترین فاجعه در سفر زمانی رخ دهد که دو فرد با درجه رنجوری متفاوت با یکدیگر هم سفر شوند.بیخیالی یکی و حساسیت افراطی دیگری میتواند سفر را به کام هر دو آن ها تلخ کند.به هر حال اگر هم سفری با رنجوری نسبتا برابر با خودتان دارید طبق برنامه ای که میگوییم عمل کنید.در غیر اینصورت سعی کنید به طوری با هم کنار بیایید که نه سیخ بسوزد و نه کباب.پس در ادامه باید بگوییم که افراد با رنجوری بالا سفر مفیدی میخواهند که از وقتشان به بهترین شکل ممکن استفاده کنند و از مکان های زیادی دیدن کنند.موزه ها،مکان ها تاریخی،گالری ها و …میتواند سفر آن ها را پربارتر کند.فرد با رنجوری پایین نیز نیاز به توصیه خاصی ندارد چون از از این موهبت برخوردار است که میتواند از کمترین امکانات سفر نیز لذت ببرد.حال میخواهد روی زمین بخوابد یا غذای مزخرفی بخورد.اصل سفر و لذت بردن از آن بیشتر از هر چیز دیگر برای او اهمیت دارد.

برون گرایی

میزان برون گرایی چیزی است که میزان علاقه به خود سفر را نیز تعیین میکند.درون گراها اگر اهل سفر باشند ترجیح میدهند که بیشتر وقت خود را به تنهایی یا در هتل بگذرانند.اگر درون گرایید دوست دارید با تعداد دوستان محدودی که با آن ها صمیمی هستید یا با کتاب مورد علاقه خود سفر را بگذرانید.از گشت و گذار معمولی نیز لذت میبرید اما تا جایی که به دنیای درونتان صدمه نزند.برون گراها نیز در مقابل دوست دارند فعالیت های زیادی در سفر انجام دهند و با افراد زیادی در سفر آشنا شوند.به نظر میرسد مکان های ساکت و روستایی برای درون گراها و شلوغ و پر ازدحام برای برون گراها مناسب تر است.

سازگاری

اگر سازگاری بالایی دارید پس دوست دارید که در سفر دوستان یا اعضای خانواده را در کنار خود داشته باشید تا در طول سفر از مصاحبت آن ها لذت ببرید و مسافرت این شانس را فراهم میکند تا شما حس علاقه به دیگران را در خود ارضا کنید.برای شما بسیار مهم است که به همه خوش بگذرد. در مقابل سازگاری کم میتواند باعث شود از همنشینی با آدم های پرحرف در سفر اجتناب کنید و بر سر خواسته های خود که دیگران آن را در معرض خطر قرار داده اند دعوا کنید.هر اتفاقی که بیافتد شما علاقه ای ندارید که روال عادی زندگیتان به هم بخورد و در مقابل تغییر هر چند کوچک خود مقاومت میکنید.

تجربه پذیری

اگر تجربه پذیری بالا دارید مسلماً عاشق سفر،مخصوصاً از نوع اکتشافی آن هستید.فرصتی که سفر برای کسب تجارب جدید فراهم میکند کمتر پیش میآید و شما اگر بشود دوست دارید که از خواب خود بزنید تا به گشت و گذار بپردازید.شهر های کلاسیک شبیه به هم شما را جذب خود نمیکند چرا که چیز تازه ای برای شما ندارد.وقتی به شما خوش میگذرد که چیزهای زیادی برای دیدن و انجام دادن وجود داشته باشد.

وجدانی بودن

سفر هر چه که میخواهد باشد فقط قبل از آن باید همه چیز پیش بینی و برنامه ریزی شده باشد.این قانون افرادی است که وجدانی بودن بالایی دارند.اگر شما هم اینطور هستید احتمالا پرواز،هتل،هزینه ها و محل گشت و گذار خود را از قبل مشخص کرده اید و علاقه مندید که جزء به جزء برنامه خود را به انجام برسانید.برعکس اگر در گروه مقابل قرار دارید،ممکن است یک دفعه به سرتان بزند و هوس سفر کنید و به جاده بزنید.همانطور هم ممکن است سفر را نیمه کاره ول کنید و به خانه برگردید.