بچها من طلسم سنگینی داشتم وقتی باطل کردم
من تجربهای داشتم که در آن طلسمی سنگین بر روی من اثر گذاشت. . کسانی که اعتقادی به این موضوع نداشتند، به من حرت زدند. من هم در ابتدا همانند آنان بودم و تا وقتی که مشکلاتی برایم پیش آمد، اعتقادی نداشتم. اما اکنون که جدا شدهام از نامزدم، متوجه شدم که طلسمی که برایم نوشته شده بود، درباره جدایی، شیطان و مرگ بود. دعا نویس میگفت که اگر از رابطه ما جدا نمیشدم، در نهایت مرگ برایم رخ میدهد. سپس یک نفر به من گفت که زمانی که این طلسم را آزاد میکنم، فردی که آن را برایم نوشته بود، میمیرد. یکی از اعضای خانواده که به شدت با من دشمنی داشت، در این مدت درگذشت. گاهی احساس میکنم که او خودش بوده است، اما همچنان میگویم که پشت سر او حرف نزنم. واقعاً نمیدانم چه باید بگویم و چگونه این بدبختی را تحمل کنم.
اما اکنون که جدا شدهام از نامزدم، متوجه شدم که طلسمی که برایم نوشته شده بود، درباره جدایی، شیطان و مرگ بود. دعا نویس میگفت که اگر از رابطه ما جدا نمیشدم، در نهایت مرگ برایم رخ میدهد. سپس یک نفر به من گفت که زمانی که این طلسم را آزاد میکنم، فردی که آن را برایم نوشته بود، میمیرد. یکی از اعضای خانواده که به شدت با من دشمنی داشت، در این مدت درگذشت. گاهی احساس میکنم که او خودش بوده است، اما همچنان میگویم که پشت سر او حرف نزنم. واقعاً نمیدانم چه باید بگویم و چگونه این بدبختی را تحمل کنم.
در این مدت، زندگیم به خاطر این طلسم و اتفاقات ناگواری که رخ داده، بهم ریخته است. احساس میکنم که در گردابی از ترس و نگرانی گرفتار شدهام. هر روز، با دیدن کاهش تعداد بازدیدها و پستهایم در شبکههای اجتماعی، احساس ناامیدی و ناراحتی بیشتری میکنم.
اما در کنار این همه سختی، نمیتوانم از واقعیتهایی که رخ داده عبور کنم. واضح است که طلسمی وجود داشته و تأثیر خود را بر روی من گذاشته است. از طرفی، مرگ فردی که طلسم را برایم نوشته بود، نیز نمیتواند به عنوان یک اتفاق تصادفی دیده شود.
در این حالت، من درگیر احساس گناه و تردید هستم. آیا من مسئول مرگ آن فرد هستم؟ آیا با انجام آزادسازی طلسم، من باعث مرگ او شدم؟ این سؤالات بیجواب برایم باقی مانده و این بار هم در دل تاریکی زندگیم گرفتار شدهام.
در این مدت، کسانی که به من حرت زده بودند، حالا به من احترام میگذارند و ترس و تردید در نگاههایشان قابل مشاهده است. اما این نیز تسلیبخشی نیست. احساس تنهایی و اندوه همچنان درون من حکمفرماست.
به علت وقوع این اتفاقات، اعتقادم به قوانین طبیعت و قدرتهای مافوق طبیعی نیز تغییر کرده است. حالا میدانم که هنوز جاودانگی و رازهایی در این جهان وجود دارد که ما قادر به درک و توجیه آنها نیستیم.
چگونه باید این بدبختی را تحمل کنم و با آن زندگی کنم، همچنان یک سوال بزرگ برایم است. شاید زمان بهتری برای جستجوی پاسخهایم بیاید، اما تا آن زمان، من باید تلاش کنم تا این بارها و مشکلاتی که به من سقوط کردهاند را به خوبی تحمل کنم و به راهم ادامه دهم.
There are no comments yet
Or use one of these social networks