داداشم به تازگی با یک دختر خانمی که هدفش ازدواج است در ارتباط است. خانواده هردو طرف از این رابطه آگاه هستند و قصدشان هم ازدواج است. اما مادرم برای دلایلی اعتراض داشت، از جمله ظاهر دختر و وضع مالی خانواده او. امشب چت هایشان را خواندم و داداشم به من گفت که بدون معرفی به مادرت بیاید و قرارداد ازدواج را امضا کنیم، و خانواده ام هم موافق است و مادرم برایم مهم نیست. او در چت ها به مادرم توهین کرده است. به نظر شما چه کار کنم؟ داداشم 28 سال و دختر 22 سال دارد.

سلام بهت توصیه می‌کنم در این موقعیت برخی مراحل را دنبال کنی:

1. اول و مهمتر از همه، با داداشت صحبت کن و اطمینان حاصل کن که واقعاً قصد ازدواج با این دختر را دارد و از راهنمایی تو نیاز دارد. به او توضیح بده که شما نیز نگرانی‌هایتان را دارید و می‌خواهید بهترین تصمیم را بگیرید.

2. پس از صحبت با داداشت، با مامانت نیز به صورت صادقانه و با احترام صحبت کن. بیان کن که داداشت به دنبال ازدواج است و تو هم به عنوان برادر می‌خواهی کمک کنی و نظراتش را بشنوی.

3. در صورتی که مادرت هنوز مخالف است و داداشت همچنان مصمم است، توصیه می‌کنم با خانواده مددکاری کنید. آنها می‌توانند به شما راهنمایی کنند و مسئله را با خانواده‌های دیگری که در این موقعیت قرار گرفته‌اند مقایسه کنند.

4. اطمینان حاصل کن که این دختر هماهنگی قوانین ازدواج در کشور ما را دارد. به طور معمول، نیاز به اجازه والدین برای ازدواج در کشور ما وجود دارد.

5. در نهایت، به داداشت بگو که تو همیشه پشتیبان او خواهی بود، اما لازم است مراقبت کند و مسئولیت‌های یک همسر را درک کند.

با توجه به سن داداشت (28 سال) و سن دختر (22 سال)، مهم است که هر دو آمادگی لازم برای ازدواج را داشته باشند و بتوانند به خوبی با هم زندگی کنند.