من عاشق یه مرد شدم از طرفی ازش متنفرم ولی دوس داشتنم به تنفرم غلبه میکنه من میخوام ازش کاملا جداشم و پشت سرمم نگاه نکنم ولی ارادشو ندارم نه اینکه براش میمیرم نه بهش عادت کردم ما ۴ ساله با هم دوستیم اولش اصلا بهش حسی نداشتم ولی الان اوضاع فرق میکنه از کاراش خسته شدم حالمو بهم میزنه میخوام خففففففففففش کنم میخوام عذابش بدم اگه جدی جدی ازش جدا شم میمیره میخوام اون لحظرو ببینم خواهش میکنم بگین چطوری ازش جدا بشم بدون ناراحتی؟
من خون ااشام نیستم ولی اعصابمو خیلی خراب کرده رو چیزایی که خیلی حساسم دس میذاره و منو دیونه میکنه این کارش باعث کینه ایی شدنم شده احساس مسئولیتم اصلا نداره همش ادعاس متنفررررررم از بد قولی سر قرار خیلی دیر میکنه یا نمیاد واقعا هر کی به جای من باشه دق میکنه ولی تحمل جداشدنو اصلا نداره ولی من تو خودم میبینم فقط یه راهنماایی اساسی و چاره ساز میخواممممممم
2 comments
Or use one of these social networks