مدتی پیش با دوست پسرم که قراره ازدواج گذاشته بودیم و قرار بود به زودی واسه ازدواج افدام کنیم .و به خانواده ی من بگیم .دعوام شد . و رفتاره خوبی نداشتم .لجبازی کردم. و حرفایی زدم که نباید میزدم . یه مدت رابطمونو قطع کردیم . اما من واقعا دوسش دارم و دوباره ازش خواستم با هم باشیم و از اول شروع کنیم . و گفتم منو ببخش . خیلی ازش میخوام که منو ببخشه و خیلی بش میگم که تکرار نمیشه و من عوض شدم و بد اخلاقی نمیکنم . اما قبول نمیکنه و میگه چطوری می خوای بم ثابت کنی . ازین حرفا . میگه من دیگه قصد ازدواج ندارم و میخوام واسه خودم زندگی کنم ومیگه بعد از اون حرفایی که بینمون اتفاق افتاد به این نتیجه رسیده . من خیلی دارم تلاش می کنم که خوب بشیم با هم و لی نمیشه ! دارم دیوونه میشم و مدام خودمو سرزنش میکنم ! بش میگم به روزای خوبی که با هم داشتیم فکر کن اما فایده نداره انگار .کمکم کنید که چکار کنم ؟؟؟؟ افسرده شدم دیگه غذا به زور می خورم و لاغر شدم خیلی . کمکم کنید .چطوری اعتمادشو جلب کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولین جلسه مشاوره
قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان
قیمت اولین جلسه مشاوره 79,000 تومان
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
می توانید به صورت 24 ساعته از طریق تلگرام یا واتساپ با تیم روانشناسی شیک اندیش در ارتباط باشید
مقالات مرتبط
شوهرم میگه چرا عکسمون توی گوشی مامانت هست
شوهرم میگه چرا عکسمون توی گوشی مامانت هست پرسش شوهرم خیلی بددله در حدی که
میدونم مناسب من نیست به هیچ وجه و واقعا دوست ندارم
میدونم مناسب من نیست به هیچ وجه و واقعا دوست ندارم منتظرش باشم ولی نتونستم
قبلا ازدواج کرده ام و فرزند پسر دارم الان کارم به طلاق کشیده است
قبلا ازدواج کرده ام و فرزند پسر دارم الان کارم به طلاق کشیده است پرسش
به هییچ وجهی به رشته تجربی علاقه ندارم و ازش متنفرم و خانوادم به زور اوردنم این رشته
به هییچ وجهی به رشته تجربی علاقه ندارم و ازش متنفرم و خانوادم به زور
2 comments
Or use one of these social networks