چطور میشه اعتماد کرد؟
سوال :
سلام
من یه دختر18ساله ام خواستگار دارم ولی خودم احساس میكنم حالا زوده همه بهم میگن سنم مهم نیست اگرموقعیت خوب باشه یواش یواش زندگی كردن یاد میگیری
با طرف مقابل صحبتی نكردم ولی نمیدونم چه جور سوالی باید بپرسم اگه راست نگه چی چه جوری میتونم با 1 ساعت 2 ساعت 3ساعت حرف زدن بهش برا یه عمر اعتماد كنم
ازطرفی هم می گم شاید به خاطر خود شخص من نیومدن بلکه به خاطر موقعیت خانوادگیمون می خوان بیان خلاصه خیلی دو دل شدم حالا قرار یه روز بیان ولی من نمیدونم چه جوری باید برخورد كنم یا چه جورسوالی بپرسم
جواب :
سلام
اینو بدونید خدایی که شرایط جسمی دختر رو اماده ازدواج می کنه حتما صلاحیت ازدواج رو هم به اون داده منتها در شرایط فعلی از یک طرف چون اموزشهای لازم برای ازدواج به دخترا داده نمی شه و از طرف دیگه هم سن ازدواج بالا رفته و دخترا می بینن که حتی دخترای بزرگتر از اونا هنوز مجردن به همین خاطر در دخترا این فکر پیدا می شه که سن 18 سالگی برای ازدواج زوده لذا مطمئن باشید سن شما برای ازدواج مناسبه و از این نظر تردید نکنید و بدونید اونا که گفتن سن مهم نیست و یواش یواش یاد می گیری درست گفتن
در مورد اینکه چه باید بپرسید که بتونید برای یه عمر زندگی به طرفتون اعتماد کنید عرض می کنم درسته باید اعتماد برای یک عمر زندگی پیدا بشه اما همه این اعتماد رو در گفتگوی دو نفره نمی شه بدست اورد چون گرچه سوال کردن مهمه اما برداشت برداشت کننده از جواب مهم تره یعنی یه ادم پخته از صحبتهای یک نفر ممکنه برداشتهایی رو بکنه یه ادم معمولی اصلا نتونه اون برداشتها رو بکنه
بنا بر این صحبت و سوال و جواب شما سر جای خودش اما برای ایجاد اعتماد کامل باید کارهای دیگه هم انجام بشه مثل تحقیق از محل زندگی و کار طرف مقابل و کسانی که اونو می شناسن در مورد افکار و خصوصیات اخلاقی و رفتاری اون همچنین صحبت اطرافیان شما با اون چون تحقیق و صحبت بزرگترها با اون خیلی چیزها رو می تونه معلوم کنه و به شما کمک کنه که تصمیم درست بگیرید
صحبت بزرگترها با طرف رو دست کم نگیرید این رو از من به عنوان فردی که سنی ازش گذشته قبول کنید که اونی که جوون تو اینه می بینه پیر تو خشت خام می بینه یه ادم پخته ممکنه چند کلمه حرف بیشتر نزنه و شاید اصلا هم حرف نزنه اما طرف رو بشناسه که چکاره است من کسی رو می شناختم که می گفت من هرکی رو یه مرتبه ببینم می شناسمش چه کاره است
پس شما نیاز به اعتماد دارید اما این اعتماد فقط از راه گفتگوی شما با طرف به دست نمیاد که نگران باشید
اما در مورد اینکه در زمان خواستگاری چه چیزهایی سوال کنید یا بهتره بگم چه چیزهایی رو مطرح کنید که هر دو طرف در باره اش صحبت کنید فکر کنم از مهم ترها شروع کنید یعنی انتظاراتی رو که در زمینه فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری از همسر آینده دارید بر دو قسم کنید
اول اونا که خیلی مهمه و نمی شه ازش گذشت مثل سیگاری نبودن
دوم اونا که اگه باشه یا نباشه بهتره مثل خر خر کردن در خواب
بعد ابتدا از نقاط کلیدی اول شروع کنید و از اونم بخواید اون چیزایی رو که براش مهمه و نمی تونه ازش بگذره بگه
می تونید برای اینکه هول نشید و همه چیز یادتون نره اونا رو بنویسید و با استفاده از نوشته مطالب رو مطرح کنید
در مورد نگرانیتون هم که اونا بخاطر خود شما اومدن یا موقعیت خونوادگیتون خدمتتون عرض می کنم شما در خلال صحبتها از پسر می تونید بپرسید که علتش چیه که می خوای با من ازدواج کنی خودم یا موقعیت خانوادگیم و ببینید دلیلش قانع کننده است یا نه تازه اگرم اونا بخاطر موقعیت خونوادگی شما اومده باشن در صورتی که هم رو بپسندید و ببینید به درد هم می خورید اشکالی ایجاد نمی شه چون در این صورت زندگی انشا الله خوبی خواهید داشت حالا انگیزه اولیه اونا هرچه که بوده باشه چه فرقی می کنه
موفق باشید
There are no comments yet
Or use one of these social networks