مشاوره ازدواج : از همه پسرا بدم میاد

مشاوره ازدواج : از همه پسرا بدم میاد

سوال:

سلام

دختری هستم 26 ساله مدرک کاردانی دارم و در ضمن چندساله به صورت پاره وقت مشغول به کارم یک ماه پیش خواستگاری داشتم که چند سری به محل کارم آمد و به اصرار از من ادرس منزل را می خواست تا به خواستگاریم بیاید بار اول و دوم ادرس ندادم گفتم که من قصد ازدواج ندارم پسری که من میخواهم پیدا نمی شود و… چون زیاد اصرار کرد گفتم   اگر آدرس میخواهید باید با مادر یا خواهر تشریف بیاورید بالاخره بعد یک هفته خواهرش برای گرفتن آدرس به محل کارم اومد . ادرسمو دادم بعد از یک هفته به خواستگاری ام امد گفتگوی 1 ساعته ای با هم داشتیم .خواستگارم مدرک سیکل داشت و خودش هم کارگر ساختمانی بود ولی برای اینده کاری خود برنامه هایی داشت در ضمن این نکته را هم بگویم که مادر من خیلی وقته فوت شده و پدر اون آقا هم فوت شده بود به این دلیل خواستگارم می گفت که باید با مادرم زندگی کنید من هم مخالفتی نکردم چون پسر سالمی بود سیگاری نبود اهل مشروب نبود سر به راه بود من اختلاف سطح تحصیلی را ندید گرفتم برای شغل هم گفتم خدا بزرگ است درست می شود در ضمن این سوالو پرسیدم که نمی دانم اشتباهم این بوده یا نه چند بار هم از قبل گفتم امیدوارم از سوالم ناراحت نشین. پرسیدم اگه برای مادرتون خواستگار بیاد مخالفت می کنید و اونم گفت اره همین و تموم شد پسره می گفت من 2 ماه  تموم در مورد شما و خونواده تون تحقیق کردم همه خانمی شما رو تائید کردن و از خوبی خونواده تون گفتن بعد از اتمام صحبت هامون من به پسره گفتم چرا هیچ سوالی ازم نکردین براتون سن ،مدرکم ،اسمم مهم نیست گفت بگید مدرکمو گفتم گفتم سنم یه سال از شما کوچکتره و صحبت هامون تموم شد پسره خیلی خوشحال بود از اینکه اومده بود خواستگاری من با خنده از اتاق خارج شد و من یه ماه وقت خواستم تا فکر کنم مخالفت نکرد و گفت بحث یه عمر زندگیه خوب فکراتو بکن .ولی بعد از یه هفته که من خونواده مو فرستادم برای تحقیق معلوم شد که پسره 2 روز پیش نامزد کرده خیلی ناراحت شدم دنیا برام تیره و تار شد الان دو روزه که غذا نخوردم چرا خواستگارم این جوری باهام رفتار کرد .اون شخصیت منو پیش دامادمون خرد کرد اعتماد به نفسمو ازم گرفت در ضمن باید بگویم من تا حالا خیلی خواستگار داشتم ولی هر کدام به نحوی قسمت نمی شود دیگه خسته شدم از همه پسرا بدم میاد اگه دختر بدی بودم می گفتم بدم ولی من تا این سن سعی کردم همه چیز بد و خوبو رعایت کنم الان جوری شده که قسم خوردم تو خونه خواستگار راه ندم خسته شدم به نظر شما من با خواهرش تماس بگیرم و ازش در مورد علت رفتارشون توضیح بخوام که چرا بعد خواستگاری نگفتن نظرشون منتفی شده تا ما برای تحقیق نریم که اینجوری بگن پسره نامزد کرده چیکار کنم . پدرم میگه پسره عجله داشته قبل از ماه محرم نامزد کنه چون منم زیاد وقت خواستم رفته با یکی دیگه نامزد کرده منم میگم خوب این که نمیشه دلیل خوب میگفت عجله دارم زود جواب بده لااقل خواهرش رو میفرستاد محل کارم یه معذرت خواهی ازم میکرد . میخوام شیرینی که اوردن را بفرستم دم در خونشون چیکار کنم .اگه لطف کنین هر چه سریعتر جواب بدین ممنون میشم

 

جواب:

سلام

درسته که اون پسر اگه به شما اطلاع می داد بهتر بود که شما کارهای اضافه دیگه رو انجام ندید اما شاید خجالت کشیده باشه که این کار رو بکنه چون یه جورایی خلاف قولی که داده بوده می شده یا اینکه فکر کرده که اگه به شما اطلاع نده اتفاقی نمیفته و متوجه نبوده که اگه اطلاع نده شما زحمت بی فایده ای رو متحمل می شید  

بنا بر این شما اشتباه کردید قسم خوردید خواستگار راه ندید چون اگه یه پسر اشتباه کرد که به شما خبر بده که منصرف شده دلیل نمی شه که شما با بد دونستن همه پسرا تیشه به ریشه ازدواج خودتون بزنید

باور کنید پسرا بد نیستند علت اینکه ازدواج دخترای خوبی مثل شما به مشکل می خوره پسرا نیستند بلکه علت اینه که شرایطی که برای ازدواج لازم دونسته می شه این قدر سخته که خیلی از پسرا می ترسن قدم جلو بذارن و در نتیجه عده کمی از پسرا می تونن ازدواج کنند و دخترای خوبی مثل شما نمی تونن به موقع ازدواج کنند

بنا بر این شما به جای ناراحت شدن و تصمیم به کارهایی مثل پس فرستادن شیرینی یا تماس با خواهرش در مورد علت اطلاع ندادن تغییر نظرشون، کاری کنید که زمینه ازدواجتون رو فراهم تر کنید 

images.png

اولین جلسه مشاوره

 

قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان

قیمت اولین جلسه مشاوره 79,000 تومان

روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
می توانید به صورت 24 ساعته از طریق تلگرام یا واتساپ با تیم روانشناسی شیک اندیش در ارتباط باشید

مقالات مرتبط

هیچ نظری وجود ندارد