مشاوره ازدواج : ظاهرم مورد پسند اقایون نیست
بازدید : مرتبه
تاریخ : چهارشنبه هفتم دی 1390
سوال:
سلام
من دختر 21 ساله ای هستم كه توی یه خانواده ی مذهبی و سنتی بزرگ شدم. كه اصیل هستن و همه خدا روشكر به خوبی می شناسنشون و ازشون یاد می كنند. از لحاظ شرایط مادی هم شكر خدا وضعمون خوبه. عالی نه و لی خوب. دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات هستم و مدرس و مترجم زبان انگلیسی.ضمنا من به لحاظ آمال و آرزو ها و اهدافی كه دارم و نوع شرایط اجتماعیم با خانواده ام متفاوت هستم یعنی این كه به اندازه ی خانواده ام سنتی و مذهبی فكر نمی كنم و بازتر از اونها هستم.البته اصول اخلاقی رو همیشه پایبندم اینارو گفتم كه شرایطم رو بدونید كه به چه شكل هست.خواستگارای زیادی داشتم كه تو این مدت به خاطر شناخت از خانواده ام اقدام كردند كه من فقط دو تاشون رو موافقت كردم كه منزل ما بیان و حضورا حرف بزنیم. اما هر دوی اون ها بعد از جلسه ی اول دیگه نیومدن. یعنی اولی كه دو سال پیش بود و خوب چون به لحاظ اعتقادی خیلی باهم تفاوت داشتیم نپسندید و این رو هم خودشون گفتن. اما این دومی كه اخیرا اومده و تقریبا به لحاظ اعتقادی مشابه بودیم رو دلیلش رو نمی دونم واین برام خیلی سواله. راستش من كم كم دارم اعتماد به نفسم رو به طور كامل از دست می دم. از لحاظ ظاهر قد بلند هستم و به گفته خیلی قیافه ی بدی ندارم یك زیبایی معمولی. اما حالا كه خواستگاری هام به این شكل ختم شده واقعا اعتماد به نفسی برام نمونده. البته این احتمالا به شكستی كه قبلا داشتم هم بر می گرده. چون من رابطه ای داشتم البته این رابطه در حدی بود كه ما در 4 سال فقط سه چهار بار همدیگه رو دیدیم اما تو اون رابطه اون از چهره ی من خوشش نیومد و این خیلی روی اعتماد به نفس من تاثیر گذاشت البته اون رابطه الان هفت هشت ماه كه تمام شده. از طرفی یه صحبتی هم یكی از بزرگای فامیل برای من و یكی از دوستان خانوادگی كرده بودن كه اون هم باز فكر می كنم مورد پسند ایشون واقع نشده بودم كه اقدام نكردن البته ایشون یازده سال ازمن بزرگتر بودن. و این ها همه باعث شده كه من فكر كنم كه ظاهر خوبی ندارم یا حد اقل این كه رفتاری دارم یا ظاهرم به گونه ای هست كه مورد پسند آقایون نیست. البته خودم با چهره ی خودم مشكلی ندارم اما وقتی این اتفاقا پیش میاد من تمام اعتماد به نفسم رو از دست میدم و می ترسم كه دیگه حتی خواستگاری راه بدم. چون همه اش ترس این تو وجودم هست كه نكنه من رو نپسنده. البته این خواستگار دومی رو من خودم چندان نپسندیدم و اگه هم می اومدن دوباره من می گفتم نه اما این كه چرا نیومدن و این كه نكنه من رو از لحاظ چهره دوست نداشتن خیلی داره اذیتم می كنه. البته اینم بگم كه من شاغل هستم و ایشون با شغل من مشكل داشتن. اما با وجود همه ی این حرفا من ترس از پسندیده نشدن تمام وجودم رو گرفته. به طوری كه دیگه دوست ندارم به ازدواج فكر كنم كه بخواهم خواستگاری راه بدم. لطفا راهنماییم كنید چون این فقدان اعتماد به نفس روی همه چیم تاثیر گذاشته و اقعا داره اذیتم می كنه و تمام ابعاد زندگیم رو تحت الشعاع قرار می ده. یكی از بزرگ ترین مشكلاتی هم كه بعد از اون رابطه برای من پیش اومده اونم حالا كه ماهها ازش می گذره اینه كه احساس می كنم كه از مردها گریزان شدم. این حس كه همشون خیانت می كنند نمی ذاره به طور صحیح به مسئله ازدواج فكر كنم. حتی خواستگارم وفتی داشت باهام حرف میزد من فقط داشتم به این فكر می كردم كه این با چند نفر تا حالا رابطه داشته و .. و این موضوع من رو واقعا اذیت می كنه. و گاهی با خودم میگم اصلا چرا باید خودم رو اسیر دست مردها كنم و ازدواج كنم؟ ممنون می شم اگه راهنمایی كنید.
جواب:
سلام
شما فکر می کنی که بخاطر قیافه مورد پسند واقع نمی شی در صورتی که تنها در یک موردش مطمئن هستی که علت رد کردن طرف این بوده و در بقیه موارد حدس می زنی که علتش عدم پسند ظاهر تو بوده و به این علت اعتماد به نفست رو از دست داده ای ولی اولا: ممکنه فکرت اشتباه باشه و علت مورد پسند قرار نگرفتنت -در غیر اون یک مورد- ظاهرت نباشه خصوصا با توجه به اینکه مواردی که پسندت نکرده اند بسیار کمه ثانیا: حتی اگر نظرت درست باشه و بخاطر ظاهرت مورد پسند قرار نگرفته باشی این دلیل عیب و نقص تو نیست چون صرف نظر از دختران بسیار زیبا که مورد پسند اکثر پسرا واقع می شن، زیبایی بقیه دخترا معمولا سلیقه ای است یعنی زیبایی این دسته از دخترا تنها مورد پسند عده ای از پسرا قرار می گیره و به عبارت دیگه: این گروه از دخترا رو تنها عده ای از پسرا زیبا می دونن پس اونا نازیبا نیستند بلکه زیباییشون سلیقه ای است لذا ممکنه اون پسرایی که به خواستگاری شما اومدن زیبایی شما مطابق سلیقه اونا نبوده پس به جای از دست دادن اعتماد به نفس باید صبر کنی تا اون کسی که تو می پسندیش و اونم زیبایی تو رو می پسنده بیاد
در مورد اینکه به مردان بدبین شدی و فکر می کنی که همه شون رابطه داشته و خیانت کارند عرض می کنم: به رابطه پسر با دخترا از دو جنبه می شه نگاه کرد اول جنبه شرعی دوم جنبه ازدواجی، از نظر شرعی هر رابطه ای که شهوت الود باشه یا ترس از به گناه افتادن درش باشه حرامه و اونی که رابطه داشته گناهکاره اما جنبه ازدواج متفاوته و بحث گناه بودن رابطه درش مطرح نیست بلکه در صورتی این رابطه نقطه منفی شمرده می شه که موجب عدم اعتماد به پسر بشه به گونه ای که ترس از ادامه ارتباطات بعد ازدواج باشه پس اگر از جنبه دینی به رابطه نگاه کنیم اینم مثل خیلی از گناهان دیگه که معمولا مردم بهش گرفتارند مانع ازدواج نیست اما اگر از جهت نقشی که در زندگی اینده داره بهش نگاه کنیم در صورتی که مشکل زا باشه باید بهش توجه کرد لذا پسری که با دختر رابطه داشته در صورتی برای ازدواج قابل اعتماده که اولا: رابطه هاش به حدی نبوده باشه که هرزه و تنوع طلب شده باشه، ثانیا: کار گذشته اش رو بد بدونه و ازش توبه کرده باشه و تصمیم گرفته باشه که به همسرش وفادار بمونه و طرف هم به قولش اعتماد کنه ثالثا: طرفین از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری مناسب هم باشند وگرنه اگر اختلاف داشته باشند ممکنه مرد در زمان اختلاف به سمت غیر همسر کشیده بشه رابعا: رابطه عاطفی و جنسی خوبی با هم داشته باشند تا نیاز عاطفی و جنسی اونو به سمت غیر همسر نبره خامسا: بعد ازدواج هم چشم چرون نباشه و اهل ماهواره و فیلم و عکسی مستهجن نباشه و چت هم نکنه و رابطه صمیمانه با نامحرم نداشته باشه چون اگر این موارد در زندگی باشه ممکنه ادم بدون سابقه رابطه رو هم خراب کنه تا چه رسد به کسی که سابقه رابطه هم داره
اگر مواردی که عرض کردم رعایت بشه می شه امیدوار بود که بعد ازدواج به همسرش خیانت نکنه و ازدواج اشکال نداره
موفق باشید
There are no comments yet
Or use one of these social networks