سوال :
سلام
الان 2ماهه که عقد کردم شوهرم دروغ های زیادی برای رسیدن به من گفته برام پول خرج نمی کنه و حتی می خواد چشمم رو که نیاز به عمل داره تا تو خونه بابام هستم عمل کنم به نظر من فقط پول بابامو می بینه و این موضوع منو آزار میده نمی دونم چرا بهم زنگ نمیزنه حتی بعد از گذشت چند روز هم اصلا حالی ازم نمیپرسه حالا من چیکار میتونم انجام بدم؟؟؟؟آخه ما آدما که از سنگ نیستیم!من بهش وابسته شدم اما اون انگار نه انگار !!! وسط راه گیر کردم موندم که جدا بشم یا نه منو راهنمایی کنید
ممنونم
سلام
اگه قبل عقد بودید من یه جور دیگه می گفتم چون قبل عقد اخرش اینه که اگه به هم خورد کسی که دل بسته یه مدت ناراحتی می کشه و تموم می شه اما بعد عقد بخاطر اینکه خسارت به هم خوردنش خصوصا برای دختر و خونواده اش خیلی زیاده پس لازمه تا جایی که می شه اشکالات رو اصلاح و زندگی رو درست کرد البته نه برای اینکه یه زندگی ایده ال و بی مشکل ایجاد بشه چون زندگی بی نقص اگه پیدا کردی سلام منو بهش برسون
پس اگه بخواید با این دید وارد بشید باید بررسی کنید که با وجودی که هر دو نفر و خانواده هاشون هم رو پسندیدن چرا این مسائل اتفاق افتاده
در مورد دروغ گویی عرض من اینه که شایدش این بوده که پسر و خونواده اش می دیدن که دختر خوبه و خواستن به هر ترفندی حتی دروغ گفتن اونو بدست بیارن
شاید بگین که برای ثروت پدرم بوده من می گم چطور ممکنه یه پسر دختری رو نخواد و حاضر بشه بخاطر پول باباش یه عمر بدون علاقه با او سر کنه در حالی که این از هر عمل شاقه ای بدتره مگه پول چقدر ارزش داره که ادم خوشی یه عمر رو براش فدا کنه
در مورد اینکه گفتید می خواد تا منزل پدر هستید لیزیک کنید خب می شه گفت شاید به دلیل اینه که چون می دونه که بعد عروسی هزینه لیزر زدن به چشم شما رو نداره و روش هم نمی شه بگه که پول این کار رو ندارم پس این جوری عمل می کنه
در مورد این که می گید زنگ نمی زنه و اس ام اس نمی ده هم عرض می کنم شاید کلا در ابراز علاقه سرد باشه و یا گرفتاری کاری داشته باشه که نتونه جواب بده نه این که علاقه نداشته باشه و یا شاید شما زیاد حساس هستید و توقعتون در این زمینه بالا است شایدم با دید منفی که این مدت ازش پیدا کردید مقداری رو هم که اظهار علاقه می کنه اصلا نمی بینید بلکه اصولا مردها فقط با کلامشون حرف نمی زنن بلکه با چشم و رفتارشون هم حرف می زنن و این زنها هستن که باید این نوع حرف زدن رو بفهمن
از اینا گذشته شاید همسرتون احساس نمی کنه که این مقدار ارتباط زنش رو راضی نمی کنه پس باید بهش تذکر داده بشه البته فقط از جانب شما اونم نه به صورت دستوری و تحکمی بلکه در یه محیط دلچسب زن و شوهری طوری که اون احساساتش جلب بشه و نیاز شما رو درک کنه
یه چیز دیگه هم در مورد دوران عقد هست که ارضای مرد با زن فرق داره ارضای زن در این دوران بیشتر روحیه و ارضای مرد جسمی و محدودیت رابطه در دوران عقد ممکنه مرد رو که نمی تونه اون طور که می خواد با زنش رابطه جسمی داشته باشه دچار زدگی از اون بکنه به این صورت که دیگه اون طوری که طرفش میومد و به نیازهای عاطفیش پاسخ می داد جواب نده
به هر حال همه اینا که گفتم احتمالاته که شاید درست باشه شایدم نه پس برای اینکه درستی و غلطیش رو بفهمید در قدم اول با توجه به حرفای من به فکرتون مراجعه کنید البته با کنار گذاشتن دید منفی که الان دارید و علل مشکلات موجود رو بررسی کنید
در قدم بعد درباره مواردی که علت رو نفهمیدید یا فکر کردید کارش غلط بوده با شوهرتون صادقانه و صمیمانه و با دید اطمینان به حرفاش صحبت کنید و اگه علتهایی که می گه قابل قبول بود ادامه بدید و بپرسید از شما چه انتظاری داره و انتظارات خودتون رو بهش بگید خلاصه سعی کنید از نظر با هم قاطی بشید تا بهتر بتونید اونی که دیگری می خواد باشید
در مورد علاقه همسر به شما که از همه مواردی که گفتید مهم تره به یه نکته توجه کنید شاید شما ناخود اگاه شرایطی رو پیش اوردید که اون اظهار علاقه اش کم شده یعنی شاید بی تفاوتی او نسبت به شما عکس العمل شرایط محیطی خونه شما یا رفتارهای شما باشه این رو هم بررسی کنید
در نهایت عرض من اینه که تصمیم به جدایی رو وقتی بگیرید که دیگه هیچ راهی برای ادامه نمونده باشه
موفق باشید
There are no comments yet
Or use one of these social networks