زمانی که خواهرم با شوهرش دوست بود قبل از ازدواجشون من و شوهر خواهرم به هم علاقه مند شدیم و با هم ارتباط برقرار کردیم که این مساله به بعد از ازدواج اونها هم کشیده شد، ولی همیشه عذاب وجدان و حس بدی داشتم و ازین ارتباط ناراحت بودم و می خواستم تمومش کنیم ولی اینقدر همدیگرو دوست داریم که نه من می تونم نه اون می دونم که این ارتباط صحیح نیست و باعث شده به افراد دیگه رو بیارم تا فکرش از ذهنم بیاد بیرون ولی بازم نشده و نمی تونم کسی رو جایگزینش کنم این ارتباط رو همه زندگیم و آیندم تاثیر داره طوری که از ازدواج زده شدم دیگه به هیچ کس اعتماد ندارم لطفاً کمکم کنید .
خواهش میکنم قضاوت عجولانه نکنید و خودتونو تو موقیعت من قرار بدید و لطفاً اگه مشاور یا روان درمانی در اینجا هست راهنماییم کنه
ممنون می شم
10 comments
Or use one of these social networks