کینه توزی عامل اصلی دلهره و اضطراب است| راههای درمان کینه توزی
کینه توزی اصلا و ابدا ویژگی خوبی نیست. یعنی هر طور که به آن نگاه کنید، باز هم بُعد مثبتی نخواهید دید. کینه ورزی در روانشناسی هم یک مشکل جدی است که نیاز به رفع دارد. کسی که کینه توزی میکند، قلبش را پر از تلخی و سیاهی میکند.
در این صورت، جای بخشش باقی نمیماند. کسی که تصمیم میگیرد کفشهای کینهورزی را به پا کند، در مسیری تاریک قدم برخواهد داشت. این فرد با نگاهی منفی نسبت به دیگران به زندگیاش ادامه میدهد و نمیتواند قلبش را برای پرکردن از احساسات خوش و زیبا باز کند. در نظر بگیرید که کیسهای در دست دارید و آن را با محتویاتی بدبو و چندشآور پر کردهاید.
قلب کسی که کینه توزی میکند هم دقیقا مانند همان کیسه میشود. حتی اگر کینهگرفتن از دیگران به خاطر حرکات اشتباه و بدیهایی باشد که در حقمان انجام دادهاند، باز هم بازنده این بازی یعنی پرورش کینه و انتقام در روحمان فقط و فقط خودمان خواهیم بود. پس بهتر است به دنبال راههای درمان کینه توزی باشیم. اما چطور؟
دلیل کینه و حسادت را دقیق برای خود مشخص کنید
یکی از راههای درمان کینه توزی شناخت ریشه و علت آن است. اصلا مشخص کنید که دلیل کینه توزی شما چیست و احساساتی مانند حسادت، انتقام و کینهورزی از چه رویی در شما ایجاد شده است. مثلا ریشهیابی کنید تا دلیل حسادت به دوستتان را در خود شناسایی نمایید.
شاید واقعا دلیلی بر این همه احساس منفی نسبت به فرد دیگری نباشد. اگر با نگاهی منطقی به داستان نگاه کنید، احتمالا میبینید که با یک گفتوگوی درونی با خودتان میتوانید راه درمان کینه توزی را پیدا کنید و دیگر نسبت به آن فرد کینه و حسادت نداشته باشید.
با فکرکردن به دلیل حسادت و کینهای که در خود رشد دادهاید، امکان فائقآمدن بر آن هم وجود خواهد داشت. پس از روش گفتوگوی درونی با خود کمک بگیرید. کینه ورزی در روانشناسی از طریق یافتن ریشه این حس درمان میشود. پس به دنبال دلایل باشید.
بروز احساسات و راههای درمان کینه توزی
بعد از اینکه توانستید به دلیل و ریشه کینه توزی و حسادت خود واقف شوید، به دنبال برداشتن قدمهای دیگر باشید. مثلا اگر نسبت به فردی خاص، احساس کینه و حسادت دارید با او در ارتباط قرار بگیرید و حس خودتان را بازگو کنید.
شاید اصلا سوتفاهمها باعث بروز چنین احساسی در شما شده باشند. علاوه بر رویارویی با آن فرد، سعی کنید که ضمن کشف ابعاد دقیقتر احساس خود، به واقعیبودن یا بیاساسبودنش هم پی ببرید. اگر دیدید که تقصیر با شماست، از آن فرد طلب مغفرت کنید و سعی داشته باشید تا احساسات دوستی و محبت را جایگزین تمام آن انرژیهای منفی کنید که در خودتان و محیط پراکندهاید.
بهطور کلی، حتی اگر نمیخواهید با فردی خاص درباره کینهورزی و حسادت خود صحبت کنید، نگذارید که این موضوع مسکوت در درونتان باقی بماند. باید تلاش کنید که درباره احساسات منفی خود با کسی صحبت کنید و این انرژی را تحلیل و البته تخلیه نمایید. راه درمان کینه توزی نه تنها حس شما را نسبت دیگران مثبت میکند. بلکه آرامش را هم به زندگی تان برمیگرداند.
بخشیدن و گذشت را در خود تقویت کنید
یکی از راههای درمان کینه توزی بخشندگی است. در بخش قبلی از این گفته شد که باید در حق کسی که نسبت به او کینه و حسادت بیهوده داشتهاید، انرژیهای منفی را جبران کنید. اما گاهی اوقات، برخی از افراد واقعا در حق شما جفا میکنند و باعث میشوند که احساس کینه و انتقام در وجودتان شعلهور شوند.
در این موقعیتها، باید تلاش کنید که با بخشش بیش از پیش مانوس شوید. به طور کلی، گذشتکردن میتواند از شما فردی آرام و منطقی بسازد. چرا آرام؟ به خاطر اینکه افرادی که در پی جبران و مقابله به مثل برمیآیند، مدام در استرس و فشار هستند.
ذهن آنها از افکار سیاه و تباه انتقام پر میشود و مدام در پی نقشهکشیدن برای رسیدن به آرامش از طریق انتقامگرفتن هستند. اما کسی که انتقام را فراموش میکند و کینه توزی را کنار میگذارد، آرام میشود و فضای ذهنش برای فکرکردن به خودش و مسائل مثبت در زندگی باز میگردد. بگذرید و بگذارید که زندگی راحتتر و شیرینتر شود.
در آخر
به دنبال راههای درمان کینه توزی باشد تا به آرامش برسید. چه حق با شما باشد و دیگران در حقتان جفا کرده باشند و چه به اشتباه در حال حسادت و کینهورزی هستید، اشتباهی بزرگ و تباهکننده را در زندگی انجام میدهید. فرقی نمیکند که محیط و اطرافیان شما در حال انجام جفایی در حقتان هستند یا خودتان در حال جفا به خود و شعلهورکردن حس سیاه کینه و حسادت هستید، در هر حال، بازنده خواهید بود.
گذشت و اندکی بیخیالی نسبت به سیاهیها میتوانند ناجی بیمثال زندگیتان باشند. پس تلاش کنید تا مهارتهایی مانند کنترل و خلق آرامش در زندگی را به بهترین شکل ممکن یاد بگیرید. این راه نجات است؛ راه نجات زیستن آرام و آگاهانه روی این کره خاکی. اگر این مشکل اخلاقی را کنار نگذارید، آرامش از زندگیتان رخت میبندد و برای همیشه به فردی مضطرب و استرسی تبدیل می شوید.