چرا رابطه ی میان عشق و قدرت مهم است؟

آنچه در این مقاله می‌خوانید نمایش

چرا رابطه ی میان عشق و قدرت مهم است؟

عشق و قدرت دو احساس بسیار قوی و در عین حال پیچیده هستند که هر دو می توانند تجربه های عمیق و فراگیری برای انسان ایجاد کنند. این دو احساس بخشی از زندگی انسان ها را تشکیل می دهند و در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها مورد توجه قرار می گیرند.

رابطه بین عشق و قدرت مهم و ارزشمند است زیرا هر دو در کنار یکدیگر تأثیر قویتری دارند و به شکلی جداگانه نمی توان آن ها را مورد بررسی قرار داد. این دو احساس می توانند باعث تأثیرات مثبت و منفی در زندگی انسان ها شوند.

یکی از دلایل مهمی که رابطه میان عشق و قدرت را مهم می کند، نقش آن در ساختار و روابط انسانی است. عشق می تواند باعث ایجاد رابطه های محکم و پایدار بین دو فرد شود، در حالی که قدرت هم می تواند باعث ایجاد نقص و اختلافات در روابط شود. به همین دلیل، برقراری تعادل میان این دو احساس بسیار مهم است تا رابطه های سالم و پایدار ایجاد شود.

عشق و قدرت هر دو قابلیت تغییر و تاثیر گذاری در دیگری را دارند. عشق می تواند به یک فرد قوت بخشد و قدرت می تواند به فرد احساس ایمنی و قابل اعتمادی بدهد. اما هنگامی که این احساسات بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرند، می توانند به یکدیگر مخرب و زیرک باشند. برای مثال، قدرت بیش از حد می تواند باعث از دست دادن احساس عشق و محبت در روابط شود و عشق نیز ممکن است باعث تلاش بی رویه و خشونت شود تا قدرتی بر دیگران داشته باشد.

تعادل میان عشق و قدرت، همچنین در قوانین و نظام های اجتماعی و سیاسی نیز بسیار مهم است. در جوامعی که قدرت به شکل بی رحمانه و سلطه آمیز تمرکز شده است، روابط عشقی نیز معمولاً ضعیف و نابرابر هستند. به همین ترتیب، در جوامعی که قدرت به شکل متعادل و عادلانه توزیع شده است، روابط عشقی نیز قوی و سالم تر هستند.

بنابراین، رابطه میان عشق و قدرت مهم است زیرا به شکل فراگیر و فرهنگی تأثیر می گذارند. برای اینکه انسان ها بتوانند روابط سالم و پایدار داشته باشند، باید توانایی برقراری تعادل میان این دو احساس را داشته باشند. عشق و قدرت هر دو برای رشد و توسعه فردی و اجتماعی ضروری هستند و باید به شکلی که برای همدیگر مفید و حمایت کننده هستند، به کار گرفته شوند.

قدرت و عشق

جایی که عشق قانون است، هیچ قدرتی وجود نخواهد داشت. جایی که قدرت غالب است، آنجا خالی از عشق است.

یکی در سایه ی دیگری است. معنی آن چیست؟

به نظرم می‌آید که او می‌گوید عشق، ,وقتی دنبال می شود، قدرت را نادیده می کند، و دنبال کردن قدرت، انکار کردن عشق را به دنبال دارد.

به عبارت دیگر، عشق پاک هیچ تلاشی برای نگه داشتن قدرت بر طرف مقابل ندارد؛ و اگر شما می‌خواهید قدرت را به شخص دیگری نگاه دارید، هیچ جایی برای عشق وجود ندارد.

او عشق و قدرت را سایه ی یکدیگر می نامد. من احتمالا قطب های نا هم نام آهن ربا را استفاده خواهم کرد، اما این فقط من هستم.

آیا برای شما معنی ای دارد؟

چرا رابطه ی میان قدرت و عشق مهم است؟

عبارت قدیمی ” اگر عاشق کسی هستید، آن ها را رها کنید، اگر آنها بازگشتند، آنها برای شما هستند، و اگر این کار را نکنند، آنها از ابتدا برای شما نبوده اند.” به ذهن می آید.

در حالی که ممکن است از بسیاری جهات گفته شود، فرضیه یکسان است. عشق قدرت خودش را دارد، و با انواع شکل قدرت های دیگر مخلوط نمی شود.

به عبارت دیگر،عاشق کسانی باشید، اما سعی نکنید آن ها را مجبور کنید که عاشق شما باشند.

سعی نکنید آنها را فریب دهید، از جرم یا سایر اشکال اجبار و تهدید استفاده کنید.

با تلاش کردن برای استفاده از قدرت دیگر عشق، شما عشق را تباه می کنید، آن را فاسد می کنید، آن را مسموم می کنید.

چقدر آسان است این که عاشق کسی که شما را اداره می کند و با قلبان بازی می کند، باشید؟

آیا تا به حال در این موقعیت بوده اید؟

من معتقدم که مخالفت به همان اندازه درست است. اگر شما در مورد قدرت تاکید می کنید، اتاق کوچک برای عشق واقعی ای در قلبتان باقی خواهد ماند.

برخی از افراد ممکن است قادر به جداسازی جنبه‌های مختلف زندگی خود باشند. (من نمی توانم).

آن‌ها می‌توانند در تجارت یا سیاست قدرت را دنبال کنند، سپس به خانه بازگردند، لباس و کراوات خود را بردارند و خانواده خود را درست مانند بقیه ما دوست داشته باشند.

اما ما در جنبه زندگی آنها قدرت را دنبال می کنند، من فکر نمی کنم آنها چیزی جز تسخیر، پیروزی، در هم شکستن طرف مقابل را دوست داشته باشند.

کجا می توانم این را در زندگی اعمال کنم؟

برای من، این عبارت مستقیما در مورد گرفتن اولویت هایتان است. شما میتونید عاشق اشخاص باشید، یا شما می توانید عاشق قدرت باشید، اما این که هر دو را انجام دهید سخت است (اگر غیر ممکن نباشد).

این نقل‌قول نشان می‌دهد که عشق باید کجا باشد، و در کجا باید قدرت داشته باشد و آن‌ها را از هم جدا نگه دارد.

برای من خانواده جایی است که عشق شروع می شود.

اگرچه همانطور که قبلا ذکر کردم، دستکاری کردن عشق شکلی از پی‌گیری قدرت است که به طور معکوس بر عشق تاثیر می‌گذارد.

هر جمله ای که با ” اگر شما عاشق من هستید،شما باید….” شروع می شود، به وضوح یک دستکاری است.

و آن احساس عشق نمیدهد، می دهد؟

برای من، استفاده از گناه تنها شکل دیگری از سو استفاده از قدرت در یک رابطه عاشقانه است.

اخم کردن، قهر کردن،شکایت کردن و گفتن اینکه دوستان شما یکی یا کاری برای انجام دادن دارند، این ها همه ی اشکال دستکاری هستند، و هیچ کدام از آنها احساس عشق را افزایش نمی دهد،درست است؟

قدرت و عشق

من این چیز ها را ذکر میکنم تا مشخص کنم همه ی ما چیز هایی شبیه این را انجام داده ایم ، یا اینکه در شخص یا در تلویزیون دیده ایم آن ها انجام می دهند.

ما باید بهتر بدانیم، اما همه ی ما عادت هایی داریم.

این چیزی است که سعی کنید آنها را تحت تاثیر قرار دهید یا سعی کنید آن ها را به سمت تصمیمات خود هدایت کنید ، اما این چیز دیگری است که آن‌ها را با استفاده از قدرت دستکاری می‌کند.

امیدوارم شما وقتی که شما با کسی هستید که ادعای عشق می کنید بتوانید این را در ذهنتان نگه دارید.

و امیدوارم شما با آن ها مانند عاشق رفتار خواهید کرد مانند، و تلاش نمی کنید تا آن هارا دستکاری کنید.

کاغذی بردارید و پایین آن نام پنج نفر از خانواده و دوستان صمیمی تان را بنویسید.

سپس فهرستی از هرکدام از روش هایی که می کنید آن هارا دستکاری می کند بنویسید.

من از هیچ روش دیگری بجز صلاحیت آگاهانه خبر ندارم که سعی در بهتر شدن داشته باشم .

سعی کنید نسبت به زمانی که فرد را دستکاری می‌کنید، بسیار حساس باشید. برای همین است که این لیست را آماده کردید.

زمانی که با فرد هستید، سعی کنید به آنچه می‌گویید و اینکه چگونه می‌توانید آن‌ها را دستکاری کنید، توجه کنید.تفاوت عشق و سوء استفاده ی عاطفی