اختلالات عشق چیست؟

اختلالات عشق
  • اختلالات عشق چیست؟

    اختلالات عشق یا عدم قابلیت ایجاد رابطه عاطفی سالم با دیگران، به عنوان یک مشکل روانی شناخته می‌شود. این اختلالات شامل عدم توانایی در برقراری رابطه معنادار و عاطفی با دیگران، تمایل به ازدواج و رابطه جنسی کمتر از سایر افراد، افسردگی، اضطراب، تنش، افزایش خودکشی و مشکلات زندگی اجتماعی و شغلی می‌شود. این اختلال معمولاً در زنان و مردان بزرگسال ارائه می‌شود و می‌تواند به دلیل عواملی مانند تجربه‌های دردناک در رابطه‌های قبلی، ترس از رابطه، عدم اعتماد به نفس و نارضایتی از خود باشد. درمان این اختلال معمولاً با استفاده از روش‌های روان درمانی، مشاوره و درمان دارویی (در برخی موارد) انجام می‌شود.

    عشق، میل وافر و بزرگ و شدید نسبت به کسی یا موقعیتی یا محرکی است، اما در اینجا به عشق به دیگری تاکید می‌شود و بیماری‌هایی که مرتبط به این مدل تعلق خاطر است مدنظر است. در چهارچوب کلی عشق یعنی دلبستگی و وابستگی بسیار زیاد به کسی دیگر، که ما نام معشوق بر آن می‌گذاریم ولی در اختلالات مرتبط با عشق این دلبستگی و وابستگی گاه به جنون نزدیک‌تر است و عمدتا توام با اذیت برای خود و دیگری، برای همین هم اسمش دیگر عشق نیست، بیماری است.

    اما بیماری‌ها یا اختلالات عشق را می‌توان به چهار اختلال خلاصه کرد:

    ۱) اروتو مانیا یا توهم عشقی

    ۲) عشق وسواسی

    ۳) اختلال دلبستگی

    ۴) اختلال ارتباط OCD

    اروتو مانیا یا توهم عشقی

    دلبستگی شدید و توام با انتظار توجه بسیار شدیدتر از طرف معشوق یا معشوق خیالی از ویژگی‌های بارز این بیماری یا اختلال در فرد است. عمدتا کسی که مبتلا به این اختلال است بیشتر یا تمام رفتارها و گفتارهای طرف مقابلش را به نفع خود تفسیر می‌کند که دال بر تعلق خاطر و عشق به اوست، یعنی حتی اگر در یک رابطه دوستی قرار داشته باشد، رابطه را در ذهن خود چنان پررنگ و دوطرفه تلقی می‌کند که گویی از طرف مقابلش هر روز و هر دقیقه، پیامی از دلبستگی و وابستگی و شیدایی دریافت کرده است و بدین جهت است که عمدتا وقتی با کم‌توجهی و بی‌مهری در تماس‌ها و دیدارها با طرف مقابل روبرو می‌شود رفتارهای آشفته توام با خشم و ترس و هیجان کلامی و رفتاری نشان می‌دهد که عمدتا باعث رنجش یا ترس یا فرار طرف مقابل می‌شود. همین تعارضات شدید بین واقعیت و خیال است که رابطه را پرچالش و آزاردهنده برای هر دو طرف می‌کند. برای خودش که فکر می‌کند معشوق خیالی‌اش، شیفته و شیدای اوست ولی کم‌توجه و کم‌حمایت و کم‌تعلق است و برای طرف مقابل که محدود می‌شود و مداوم زیر نظر نقد و تندی کلام و رفتار است. بیمار در این رابطه هر چه را که دوست دارد به معنی عشق نسبت بخود تلقی می‌کند و وقتی در واقعیت با نقد و بی‌مهری مواجه می‌شود، برافروخته و تند و عصبی می‌گردد و همین معشوق را دورتر می‌کند و بیمار را تندتر و عصبی‌تر و ماحصل داستان هم که مشخص است. تنگ‌تر شدن آزادی‌های معشوق خواسته بیمار است و لجبازی‌های معشوق و تلاشش برای فرار از تنگنای ارتباطی، رفتارهای بازتابی و معمول معشوق است. اگر دلبستگی بیمار کنترل و مدیریت نشود، می‌تواند عواقب بد رفتاری و موقعیتی برای معشوق و بیمار به همراه داشته باشد.

    عشق وسواسی

    هر رابطه‌ای می‌تواند با شور و هیجان و تمایل شدید توام باشد که در دراز مدت منتج به یک رابطه منطقی، آرام و متعارف می‌شود، یعنی اثر زمان بر رابطه، که طبیعی است و مقبول. همین پذیرش آرام‌شدن شرایط ارتباطی است که زوجین را در مسیر ارتباطی‌شان مستقل‌تر، بالغ‌تر و منطقی‌تر نشان می‌دهد. هر چند که دانش مهارت‌های ارتباطی، این توانایی را به افراد می‌دهد که با گذر زمان جذابیت خود را برای دیگری حفظ کنند و تمایل بین فردی را مدیریت کرده و و مشتاق در رابطه بمانند. اما در اختلال عشق وسواسی این مسیر متعارف حداقل از طرف یکی از زوجین مخدوش شده و آسیب‌زا می‌گردد. یعنی شور و تعلق خاطر و میل یکی به دیگری چنان پررنگ و هیجانی و توام با کنترل است که نه تنها حریم خصوصی افراد، تحریک و تخریب می‌شود که محدودیت‌های زیاد اعمال شده، حکم شکنجه پیدا می‌کند، چون برای فرد بیمار، خستگی و بی‌حوصلگی و دنیای شخصی و عادی شدن روابط نه تنها معنی و مفهوم ندارد که به معنی نوعی پشت کردن به عشق و عاشقی و حتی ترس از دست دادن و تمام شدن رابطه تلقی می‌شود و بدین جهت است که فرد بیمار با اصرار و انکار و تهدید هم که شده زوج خودش را می‌خواهد به همان شکل و شمایل و تمایل سابق داشته باشد و هر تغییری در مدل رفتاری و کلامی سابق برای فرد بیمار نوعی بحران و مصیبت تلقی شده و رفتارهایی که متاثر از ذهن بیمارش نشان می‌دهد، اصرار به ماندن در همان شمایل رفتاری و حمایتی سابق و اگر نشد تهدید و کنترل شدید و حتی تهدید به آسیب‌زدن به خود یا دیگری برای حفظ وضعیت سابق است. شک و تردید و کنترل شدید و گاه تولید رفتارهای خوف و آور و ترسناک برای نگه داشتن زوج یا زوجه، به همان شکل سابق در رابطه، بهانه تولید اینگونه رفتارهاست که نه از سر آگاهی و سیاست که متاثر از دنیای ناخودآگاه بیمارش ریشه می‌گیرد.

    اختلال دلبستگی

    در اختلال دلبستگی مشکل بیمار در موقعیت‌های ارتباطی است. تمام افراد در دوره‌های رشدی خود باید در ارتباط تنگاتنگ و کنترل‌شونده با والدین و منابع نزدیک قدرت باشند. کودکان و نوجوانان نیازهای پایه و اساسی‌شان را از منابع قدرت تامین می‌کنند (والدین یا سرپرستان)، نیازهایی چون تغذیه، مراقبت‌های جسمی و روانی، برقراری ارتباط چشمی، کلامی، فیزیکی، در آغوش کشیده شدن، بازی کردن، دریافت حس امن داشتن کسی یا کسانی و متعلق بودن، از نیازهای پایه رشدی است.

    تمامی این نیازهای پایه است که فرد را در دوره‌های رشدی‌اش، توانمند، دلبسته، مطمئن و جسور و اثرگذار و مستقل بار می‌آورد و در نهایت به او شخصیتی و هویتی مستقل می‌دهد و اگر این شرایط متلاطم، غیردائمی و شکننده و چند شکلی و ضعیف و ناامن باشد، تمامی این قابلیت‌هایی که می‌بایست در کودک و نوجوان شکل می‌گرفت، ایستا مانده و رشد نکرده و بدتر از همه آنکه فرد را در رابطه با دیگران ترسو و ضعیف و بی‌اعتماد بار می‌آورد و محصول آن دوگانه شدن یا شخصیتی متضاد است. اینگونه افراد در روابط با غیر، اصولا دو مدل می‌شوند یا شیفته و شیدا و وابسته شدید و یا بخاطر ترس از دست دادن، بسیار محتاط و فراری از رابطه که البته این تغییر تمایل حتی می‌تواند تناوب و جابجایی میل و دلبستگی را با خود داشته باشد و تبعات آن مواجهه با فردی نوسانی و نا امن در رابطه است و برآیند آن عدم شکل‌گیری یک رابطه خوب و قطع و وصلی بسیار. این گروه از افراد اصولا آدم‌هایی تنها و درون‌گرا، محتاط و حتی شکاک هستند و غار تنهایی‌شان انتهایی ندارد و عمدتا هم با استناد به ناخود آگاهشان و مکانیزم‌های دفاعی، دیگران را محکوم می‌کنند و ایراد را از بیرون می‌بینند تا درون و بدین خاطر هم هیجانی و بی‌مهارت و ضعیف دیده می‌شوند و چون نمی‌توانند رابطه‌ای را مدیریت کنند، آدم‌های تنهایی باقی می‌مانند مگر آنکه در مسیر درمان قرار گیرند. درمان دارویی برای کاهش اضطراب‌هایشان و درمان روانشناختی برای آموزش مهارت‌های ارتباطی و حذف غلط‌های رفتاری در مورد این افراد باید محقق شود.

    اختلال ارتباط وسواسی یا OCD

    این اختلال ناشی از یک ترس شدید و عمیق است که فرد قادر بر خنثی کردن آن به شیوه معمول نیست. OCD  می‌تواند اختلال ترس و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال، وسواس شدید همراه با ترس در رابطه نیز می‌تواند باشد. فرد دچار اضطراب در این اختلال مداوم از خود می‌پرسد آیا دوستم دارد؟ آیا من در یک رابطه درست هستم؟ آیا او مرا ترک می‌کند؟ و هزار آیای دیگر که فکر ملتهب و ناآرام فرد را همچنان در تحریک و تخریب نگه می‌دارد. درمان دارویی و درمان‌های روانشناختی و استمرار و مدیریت درمان راه حل اینگونه بیماران است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    images

    اولین جلسه مشاوره

     

    قیمت اصلی جلسه مشاوره 249,000 تومان

    قیمت اولین جلسه مشاوره 179,000 تومان

    روز
    ساعت
    دقیقه
    ثانیه
    اگر در رابطه ات دچار مشکل شده ای و نمی دانی چطور باید آن را به ازدواج ختم کنی یا این که چطور تکلیفت را مشخص کنی یا رابطه را بهبود ببخشی می توانی از مشاوره شیک اندیش استفاده کنید.

    هیچ نظری وجود ندارد

    پیمایش به بالا