چگونه علاقه خود را پیدا کنیم
چگونه علاقه خود را پیدا کنیم؟ این یک پرسش بسیار مهم است که بسیاری از ما با آن روبرو هستیم. علاقه داشتن به چیزهایی که ما را شاد و راضی می کنند، به ما کمک می کند تا زندگی را با انرژی و شور و شوق بیشتری پیش ببریم. برای پیدا کردن علاقه خود، شما می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید.
۱- تجربه کنید: برای پیدا کردن علاقه خود، ابتدا باید تجربه کنید. به دنبال فعالیت هایی بگردید که به شما لذت می بخشد و امتحان کنید. به عنوان مثال، شما ممکن است علاقه مند به موسیقی، نقاشی، ورزش، سفر، خواندن کتاب و … باشید. با انجام هر کدام از این فعالیت ها، می توانید به علاقه خود نزدیک شوید.
۲- مشاوره بگیرید: برای پیدا کردن علاقه خود، می توانید با یک مشاور صحبت کنید. او می تواند به شما در این راهنمایی کند و ایده های جدیدی به شما پیشنهاد دهد.
۳- با دوستان و خانواده صحبت کنید: برای پیدا کردن علاقه خود، می توانید با دوستان و خانواده صحبت کنید. آنها ممکن است با شما در ارتباط باشند و بتوانند به شما در پیدا کردن علاقه خود کمک کنند.
۴- به دنبال رویاهای خود بگردید: برای پیدا کردن علاقه خود، می توانید به دنبال رویاهای خود بگردید. رویاهای شما می تواند به شما کمک کند تا علاقه خود را پیدا کنید.
۵- با خودتان صحبت کنید: برای پیدا کردن علاقه خود، با خودتان صحبت کنید. به خودتان بگویید که چه چیزهایی به شما لذت می بخشد و از زندگی لذت می برید. با این کار، می توانید به علاقه خود نزدیک تر شوید.
چگونه علاقه خود را پیدا کنیم؟
به خوبی به خاطر دارم همیشه از خودم این سوال را می پرسیدم:
شغل مورد علاقه من چیست؟ چطور می شود علاقه ام را پیدا کنم.
خوش به حال دیگران که در سنین کم علاقه شخصی خود را پیدا کرده اند.
اما واقعا از کجا بفهمیم که علاقه ما در چیست و چطور باید پیداش کنیم.
یک مثال از زندگی یکی از دوستانم برای شما هم می زنم تا بتوانید به راحتی رویای شخصی که باید به سمتش برید و بفهمید چگونه علاقه خود را پیدا کنید.
خیلی ها ممکن هست همین الان هم رویا و چیزی که به اون علاقه دارند رو پیدا کرده باشند.
این اتفاق واقعا عالی است، پس به آن ها تبریک می گویم. اما برای من این اتفاق رخ نداد.
در اواخر دوران دانشگاه گیج و سردرگم بودم و نمی دانستم واقعا باید چه کاری را انجام بدهم.
برخی را می دیدم که کار یا رشته مورد علاقه خود را پیدا کرده اند و در آن فعالیت می کردند.
من حسرت می خوردم فقط. با خودم می گفتم خوش حالشان که در سن کم مسیر اصلی زندگیشان را پیدا کرده اند.
شغل مورد علاقه حود را پیدا کرده اند و در مسیر رویای شخصی خود گام برداشته اند.
اما من کوتاه نیامدم، آنقدر فکر کردم و مطالعه کردم تا بالاخره رویای خودم و مسیر اصلی زندگی ام را پیدا کنم.
در کتاب های مختلف جست و جو می کردم تا بفهمم چگونه علاقه خود را پیدا کنم
ماه ها سوال من هر روز و هر شب این بود چگونه علاقه خود را پیدا کنم؟
بالاخره در آخرین ستاره راهنما رویای شخصی ام نمایان شد.
اما ۶ ستاره راهنما جیست ؟در گذشته دریانوردان اگر در دریا گم می شدند از ستاره ها به عنوان یک راهنما استفاده می کردند تا بتوانند از سردرگمی خارج شوند.
من هم شش ستاره راهنما را به شما معرفی می کنم تار اگر هنوز سردرگم هستید از این سردرگمی خارج شوید و به راحتی رویای شخصی و علاقه خود را پیدا کنید.
ستاره اول: شغل مورد علاقه من
اولین ستاره و ساده ترین نشانه برای اینکه بدانیم چگونه علاقه خود را پیدا کنیم این است که از خودتان بپرسید که به چه چیزی علاقه دارید.
مدت هاست برای چه کاری را می خواهید انجام بدهید اما برای انجامش امروز و فردا می کنید.
سال هاست چه رویایی در سر دارید. همین الان دست نگه دارید و از خودتان سوال کنید.
ستاره دوم: کار رایگان
وقتی در رشته حقوق بودم پیشنهاد برخی کارهای حقوقی یا منشی گری در دفتار حقوق به صورت رایگان به من می شد تا بتوانم تجربه کسب کنم.
اما همیشه می گفتم اگر پول می دهید من می آیم، در غیر این صورت بیکار که نیستم.
اما وقتی وارد حرفه فعلی ام شدم فقط دوست داشتم انجامش دهم. مهم نبود پولی را دریافت کنم یا نه.
ساعت ها مشاوره رایگان می دادم و دوره های رایگان برگزار می کردم بدون دریافت حتی یک ریال.
پس کاری را پیدا کنید که آنقدر عاشقش باشید که حاضر باشید حتی گاهی به صورت رایگان هم چندین ماه انجامش دهید
( البته بحث کسب درآمد بسیار مهم است) اما بسیاری بازیگران تازه کار را می بینم که می گویند اگر نقش محبوبی را به ما بدهند بازی می کنیم، اگر نه اصلا حاضر نیستیم.
اما تعدادی دیگر که هم دوره آن ها، فقط عاشق این هستند که یک فرصت را برای ایفای نقش در یک تئاتر یا یک فیلم پیدا کنند تا بتوانند خودشان را نشان دهند
در آن فضا قرار بگیرند و از آن تجربه لذت ببرند. حتی به قیمت اینکه آن در تئاتر ماه ها به صورت رایگان برای آن ها تمام شود.
در ابتدا شما باید عاشق یک لحظه انجام آن کار باشید چه به با هزینه و چه به صورت کار رایگان.
بعضی وقت ها خودم و دیگران را در ابتدای کار می دیدم. بعضی سخنران های تازه کار می گفتند اگر سالن پر نشود ما برای اجرا حاضر نمی شویم.
اما من عاشق این بودم که یک نفر باشد و از من بخواهد برای او ساعت ها فقط صحبت کنم حتی اگر هیچ پولی به من ندهد.
حالا شما فکر کنید، حاضرید برای رویایی که در سر دارید مدت کم یا زیادی رایگان فعالیت کنید؟ آن رویا چیست؟
ستاره سوم: ثروت بی نهایت
ستاره سوم به عنوان یک راهنما به شما می گوید اگر ثروت بی نهایت در حساب شما باشد، مشغول به چه فعالیتی می شوید.
فرض کنید به همه کارمندان کشور بگویید که ما میلیاردها پول به شما می دهیم، چند درصد آن ها سرپست فعلی خود می مانند؟
فکر کنم خیلی کم. داستان این است که اکثرا در جایگاهی هستیم که به آن علاقه نداریم.
شغل و مسیرر رویایی آینده ما به شکلی است که حتی اگر درآمدش اینقدر بالا باشد که به نوادگان چند نسل بعد از ما هم ارث و میراث برسد، ما بازهم انجامش دهیم. این عشق و رویای واقعی است.
ستاره چهارم: زمان آزاد
وقتی عادل فردوسی پور در برنامه دورهمی دعوت شده بود، صحبت هایش درس های بیشماری برای من داشت.
قبل از اینکه این بخش رو توضیح بدهم حتما یک بار مقاله موفقیت به سبک عادل فردوسی پور رو ببینید. حتی اگر دیده اید لطفا دوباره ببینید.
در بین صحبت هایش نکته جالبی وجود داشت، او در قسمتی به شوخی گفت:
“کاش بین سه شنبه و چهارشنبه یک روز دیگر وجود داشت تا بتوانم یک روز بیشتر داشته باشم”
یا وقتی از او در برنامه دیگری پرسیدند دوست داری الان بمیری گفت:
“نه هنوز کلی جام جهانی هست که باید ببینم و فینال جام ملت های اروپا را باید ببینم و … “
افرادی که عاشق کارشان هستند دوست دارند زمان متوفق شود و فقط بتوانند به چیزی که عاشقش هستند و رویای زندگیشنان مشغول باشند.
دوست دارند زمان بایستد و با آرام خیال به کارهایی که دارند بپدازند.
نه به این خاطر که مجبور هستند یا از سر اضطرار اینکار را می کنند. اینقدر آن فعالیت برایشان لذت بخش است که می خواهند هرثانیه به آن کار مشغول باشد.
شما هم باید ببینید برای اینکه بدانید چگونه علاقه خود را پیدا کنید فکر کنید چه کاری وجود دارد که دوست دارید زمان متوقف شود و به آن کار مشغول شوید و از لحظات لذت ببرید.
نه اینکه به خاطر فشارهای اجتماعی و بی پولی آن حرفه را انجام دهید.
ستاره پنجم: سختی و مشکلات
ستاره پنجم برای اینکه بدانیم چگونه علاقه خود را پیدا کنیم کمی با بقیه ستاره ها فرق دارد، رنگ این ستاره قرمز است.
این ستاره خبر از سختی ها و ناامیدی های احتمالی می دهد.
ستاره پنجم می گوید در این آسمان آبی و زیبا و دریای آرامی که درونش قرار دارید، ممکن است یک روز طوفان شود و همه شرایط کمی سخت و دشوار شود.
چرا شغلی یا رویایی و علاقه ای هست که اگر کمی شرایطش سخت شد ناامید نشوی و کنار نکشی.
شما در مسیر علاقه و رویای شخصی خود مثل دریانورد هستید،سختی ها و مشکلات بخشی زندگی یک دریانورد است.
دریانوردی که به خاطر یک طوفان ناامید شود و کارش را کنار بگذارد، همان بهتر اصلا سمت این کار نرود.
آنچه که به عنوان یک رویا در ذهن شما قرار دارد قطعا در مسیرش پستی و بلندی هایی به همراش است.
آیا تمام موانعش را می پذیرید یا با اولین اتفاق به ظاهر نا خوشایند یا اولین جواب نه که در کارتان می شنوید کنار می کشید.
ببینید چه رویایی است که همه موانعش را به جان می خرید.
اگر مثل یک پدر یا مادر مهربان کنار این کودک می مانید خیلی عالیست،
اما اگر سریع با اولین ناهمواری کنار می کشید، این یک رویا نیست، شاید یک علاقه زودگذر و یا یک هوس است.
رویای واقعی نیازمند به یک یار با شهامت و ایمان است نه یک ترسو.
گاهی در کلاس ها و مشاوره هایم از ستاره پنجم استفاده می کنم و از سختی ها هدف و چیزی که به عنوان علاقه انتخاب کرده می گویم.
اگر برای شخص آن کار یک هوس باشد با صحبت های من ناامید می شود و رهایش می کند اما اگر واقعا برایش هدف باشد پای آن می ماند.
ستاره ششم: ستاره زیبا و ابر سیاه
وقتی شما به ستاره های قبل نگاه کنید و سوال مناسب را از هرکدام بپرسید تا حدودی زیادی مسیر برای شما روشن و آشکار می شود.
اما به هردلیلی مثل من ممکن است هنوز جواب خود را نگیرید
که یا هنوز خودتان را به خوبی نمی شناسید و یا به احتمال زیاد چون ستاره ششم را ندیده اید که راه را پیدا نکردید.
من وقتی ستاره ششم را پیدا کردم از خوشحالی اشک میریختم.
یک ستاره سفید و خندان که فقط از وجودش مهربانی مشخص بود، رویای و علاقه من از زیر آن لبخند می زد.
اما دیدن این ستاره کار آسانی نیست. وقتی دریا طوفانی باشد شما به راحتی نمی توانید ستاره ها را پیدا کنید.
ستاره ششم در پشت ابر سیاهی پنهان است و شما باید تلاش سختی برای دیدنش کنید.
“ترس شما رویای شماست”
بگذارید با مثال خودم بگم تا همه چیز واضح تر شود. وقتی در دانشکده حقوق بودم بیشتر از اینکه خودم را در حین دفاع از موکلم تصور کنم.
معمولا خودم را در حال تدریس به دانشجویان در دانشگاه حقوق تصور می کردم.
عاشق تدریس و آموزش بودم. در عین حال می دیدم که هیچ علاقه به حقوق ندارم.
اما از کودکی عاشق روانشناسی بودم. پس عقلانی ترین تصمیم این بود که در حوزه روانشناسی وارد حیطه استادی و تدریس شوم.
همه چیز واضح شده بود اما نمی توانستم انتخابش کنم، نمی توانستم تصمیم بگیرم.
برای من چندین ماه گذشت تا روزی با این ابر سیاه آشنا شدم. ابری که یک ندای واضح داشت و بوی ترس میداد.
هر روز به من می گفت:
تو در این کار به جایی نمی رسی. آدم از تو بهتر خیلی بیشتره. تو نمی تونی برای یک نفر صحبت کنی چه برسه برای چند صد نفر و کلی حرف دیگه.
بعد از مدتی فهمیدم من میدانم دقیقا چی می خوام، اما ترس هایم روی اون رو پوشانده و نمی گذارد که بفهمم چگونه علاقه خود را پیدا کنم.
برای دیدن این ستاره باید باورهای اشتباه را کنار بگذارید و ترس ها را رها کنید.
فقط باید سعی کنید خواسته قلبیتون رو ببینید و به ندای آن گوش دهید. ابرهارو کنار بزنید تا ستاره آخر مشخص شه.
اون چیزیه که دنبالشید و داره به شما چشمک میزنه.
پس همین الان ببینید چه چیزی رو می خواهید و اگر دیدید به عنوان مثال دید حستون میگه: “به پرورش گل علاقه دارم یا به هنر و طراحی”
اما همون موقع ترس ها میاد که نه نمیشه توی این حرفه پول نیست، دست زیاد شده، با این شرایط اقتصادی نمی شود، سرمایه اش را ندارم، همه از من بهتر هستند و استعداد ندارم و بسیار بهانه دیگر… بدانید علاقتون همونه.
فقط باورهای اشتباهی هست که روی اون رو مثل ابر پوشانده.
در ادامه راجع به باورها حتما صحبت می کنیم اما امیدواریم از این ۶گام مسیر خودتون رو پیدا کرده باشید.
پس یک بار دیگر به ترتیب برای اینکه بفهمیم چگونه علاقه خود را پیدا کنیم این سوال ها را از خود بپرسید و حتما روی کاغذ بنویسید:
۱٫شغل مورد علاقه من چیست و به چیزی واقعا علاقه دارم؟
۲٫به چه کاری آنقدر علاقه دارم که حاضر هستم گاهی به رایگان انجامش دهم؟
۳٫اگر در حسابم ثروت بی نهایت داشته باشم مشغول انجام چه کاری می شوم؟
۴٫چه شغلی وجود دارد که بخواهم زمان متوقف شود و من فقط همان فعالیت را انجام دهم؟
۵٫جه شغلی آنقدر مورد علاقه من است که تمام مشکلاتش را به جان می خرم؟
و در آخر ببینید ترس های شما چه صحبتی راجع به شغل مورد علاقه من دارند و آیا این ترس ها واهی و باورهای اشتباه هستند؟
با این تمرین راحت می توانید به این سوال همیشگی ذهنتان پی ببرید که چگونه می توانید علاقه خود را پیدا کنید
ممنون میشم اگر اون رو پیدا کردید یا با این سوال ها به اون رسیدید یا داستانی در این زمینه دارید با ما به اشتراک بگذارید
شاد موفق و خوب به توان ۳ باشید…!
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.