آموزش هوش اقتصادی به بچه ها
امروزه، دانشآموزان در دوران کودکی خود با پیشرفت تکنولوژی، بسیاری از موارد را به شکل دیجیتالی برآورده میکنند، اما آموزش هوش اقتصادی به آنها ضروری است. هوش اقتصادی به معنای توانایی درک نحوه عملکرد اقتصاد و انجام محاسبات مالی است. این مهارت در زندگی روزمره بسیار مهم است، بخصوص برای افرادی که در سنین جوانی هستند و تمایل دارند تا به عنوان بزرگسالان مستقل عمل کنند.
آموزش هوش اقتصادی به بچه ها، به آنها کمک میکند تا بتوانند نحوه مدیریت پول خود را به خوبی درک کنند. به عنوان مثال، بچه ها میتوانند با کمک این مهارت، برنامه ریزی هزینه های خود را به خوبی انجام دهند و از پول خود صرفه جویی کنند. همچنین، با آموزش هوش اقتصادی، بچه ها میتوانند نحوه خرید و فروش را بهتر فهمیده و تصمیمات بهتری در مورد خرید یا فروش بگیرند.
هوش اقتصادی در برابر هوش مالی متفاوت است. هوش مالی به معنای توانایی درک مفاهیم مالی است، اما هوش اقتصادی بیشتر به مفاهیم اقتصادی مرتبط با تجارت، مالیات، بازار و … میپردازد. آموزش هوش اقتصادی به بچه ها، به آنها کمک میکند تا بتوانند در مورد این مفاهیم بهتر فهمیده و موفقیت در زندگی مالی خود داشته باشند.
با توجه به اینکه بسیاری از بچه ها مشتاق یادگیری هستند، آموزش هوش اقتصادی به آنها بسیار جذاب خواهد بود. این مهارت، به آنها کمک میکند تا بتوانند به شکل مستقل و با توجه به شرایط خود، تصمیمات درستی در مورد مسائل مالی گیرند. همچنین، آموزش هوش اقتصادی به آنها اعتماد به نفس بیشتری میدهد و باعث میشود تا بهترین تصمیمات را در مورد پول و هزینه هایشان بگیرند.
در نتیجه، آموزش هوش اقتصادی به بچه ها مهم است و به عنوان یکی از مهارت های ضروری در زندگی شان، باید به آن توجه کرد. این مهارت به آنها کمک میکند تا به شکل مستقل و با توجه به شرایط خود، تصمیمات درستی در مورد مسائل مالی گیرند و در آینده، به راحتی با مسائل مالی خود مقابله کنند.
« تو ۲ میلیون پولی که من به سختی درآورده بودم را دور ریختی » این جمله را پدر یا مادرِ یک بچه پنج ساله که تبلت اش را تصادفا زمین انداخته و شکسته به او میگویند.
« پول علف خرس نیست » این جمله را مادری شاغل به فرزند ۱۰ سالۀ خودمیگوید که میخواسته کادوی تولدش یک تلفن باشد.
« خسته شدم از بس سویشرتهایت را گم میکنی» پدر یا مادری این جمله را به فرزند ۱۴ سالۀ خود میگویند. «از این به بعد باید پولش را از پول تو جیبیت بدهی»
« چی! این ترم دو تا درس را افتادهای؟» پدری این جمله را به فرزندش که سال اول دانشگاه است میگوید.« از این به بعد باید پول تحصیلت را خودت بدهی . باید یا وام بگیری یا کار پیدا کنی.»
چرا ما این قدر سریع اشتباهات بچه هایمان را با پول می سنجیم؟ چرا ما این قدر عجله داریم به آنها بگوییم پول درآوردن چقدر سخت است؟ چرا ما فکر میکنیم اگر اشتباهاتشان را به میزان پولی که اسراف شده یا از بین رفته ربط بدهیم به آنها هوش مالی را آموزش دادهایم؟
به مثال های بالا نگاه کنید. به راحتی میتوانید جملات والدین را با این جمله جایگزین کنید « تو ارزش پول را نمیفهمی.»
زمانیکه می شنوم والدین اشتباهات فرزندان را مساوی با ندانستن ارزش پول میدانند بر خود میلرزم، شاید به خاطر این که این حرف برای من معنایی شخصی دارد.
وقتی والدین دوست داشتنی من این جملات را به من میگفتند سهوا واکنش من را برنامه ریزی میکردند. وقتی بزرگتر شدم هر وقت چیزی را گم می کردم یا خراب می کردم مغزم سریع به من میگفت « اوه نه! چه قدر می ارزید؟» یا « باز دوباره پول هدر دادم» من به این فکر میکردم که چگونه میتوانم «پولی که به سختی درآورده بودند» را به آنها برگردانم.
والدینم قصد نداشتند ترس و گناه را حول مفهوم پول نهادینه کنند. من میدانم که آنها می خواستند با قیمت گذاری روی چیزهای گمشده یا خراب شده، هوش اقتصادی را به من آموزش دهند. اما جملات آنها ذهن من را –که کودکی بودم که قدرت پول درآوردن نداشتم و در نتیجه ذهنیتی از پول نداشتم- گمراه کرد. حسی منفی نسبت به پول در من رشد کرد و رابطه ام با پول آمیخته با ترس شد.
اگر هر زمان که بچه های ما اشتباهی میکنند ما آن اشتباه را با میزان پولی که از دست رفته معادل سازی کنیم آنگاه رابطۀ آنها را با پول خراب میکنیم. اگر این احساس را در آنها به وجود آوریم که آنها ارزش پول را نمیدانند آنگاه ترس را در ذهن آنها نهادینه کرده و آنها را از هوش اقتصادی بی بهره کرده ایم. با این کار ما به آنها آموزش نمی دهیم بلکه آنها را می ترسانیم.
به این موضوع فکر کنید که اگر ما دائما به بچه هایمان بگوئیم که دوچرخه سواری چه کار سختی است آنها می ترسند و کمتر احتمال دارد که بخواهند آن کار را انجام دهند. در واقع ما لذت آن کار را از آنها می دزدیم. مشابها اگر در مورد مسائل مالی با زبان ترس صحبت کنیم بچه ها برای مدیریت پول اعتماد به نفس کمتری خواهند داشت.
در اینجا در مورد چگونگی هدایت فرزندانمان به سمت هوش اقتصادی و ساختن اعتماد به نفس آنها در این مسیر مطالبی میگوئیم. این نکات را به ذهن بسپارید:
- ضررهای اقتصادی لحظات طلایی برای آموزش دادن هستند. وقتی که تبلت از دست بچه افتاده و ترک خورده یا سوئیشرت دوباره گم شده، نفس عمیقی بکشید یا چند جرعه آب بخورید تا آرام شوید. همه ما میدانیم که بدون اشتباه کردن نمی توانیم چیزی یاد بگیریم و هدر دادن پول یا استفادۀ نادرست از آن هم مانند سایر درس هایی هستند که در زندگی می گیریم. با صبر شروع به آموزش دادن بکنید و …
- قصد فرزندتان را بررسی کنید. آیا این کار غیرعمدی، سهوی یا واکنشی درجا است؟ بچه ها (حتی نوجوانان) اغلب اتفاقات را کاملا بررسی نمیکنند. وقتی از نیت بچه ها مطمئن شدید …
- هوش هیجانی را تمرین کنید. احساسی که پشت رفتارها وجود دارد را کشف کنید. هوش هیجانی منجر به موفقیت در تحصیل و زندگی میشود که شامل موفقیت اقتصادی هم هست. مواجه های کوتاه با احساسات میتواند عواطف را متعادل کند و راهی به سوی هوش اقتصادی باز کند. حالا شما آماده اید تا …
- پاسخ دهید نه اینکه واکنش نشان دهید. واکنش نشان دادن کاری احساسی و تکانشی است در حالی که پاسخ دادن عملی است که از روی فکر انجام میشود و کار انسانهای باهوش است. حواستان باشد که اگر والدین واکنش کودک را با واکنش جواب دهند آن وقت سررشته را به دست عواطف داده اند و از منطق فاصله گرفته اند. برای برقرار کردن ارتباط موثر و آموزش دادن به کودکان باید واکنش آنها را با پاسخ دادن جواب دهید. حالا میتوانید …
- با تمرکز تصمیم بگیرید. بحث را با صحبت کردن در مورد مسئله (فعلِ انجام گرفته) آغاز کنید و نه با صحبت در مورد کودک (فاعل). اگر تبلت تصادفا از دست فرزند شما افتاده در مورد موضوعِ کلی تر یعنی « اتفاقات تصادفی» صحبت کنید و این که عذرخواهی کردن حال همه را بهتر میکند. و اگر فرزندتان آن را ناخودآگاه انداخته باشد به آنها بگوئید در صورتی که تبلت اشان می افتاد و میشکست چه احساسی داشتند. و اگر فرزندتان دائما سویشرتش را گم میکند باید حواسش را جمع کند که وقتی آن را از تنش درمیآورد داخل کوله پشتی اش بگذارد. اگر فرزندتان تلفن میخواهد با او کنار بیایید و بگوئید اگر بتوانند با انجام کارهای خانه باعث شوند نصفِ پولِ تلفن پس انداز شود شما نصف دیگر پول تلفن را به آنها میدهید. این کار باعث میشود که آنها حواسشان به جمع شدن پول جلب شود – حرکتی در جهت هوش اقتصادی! و اگر فرزند شما درسی را افتاده علتش را دوستانه از آنها بپرسید. شاید آنها در مدرسه مشکل دارند یا مشکلاتی که در اجتماع دارند حواس آنها را پرت کرده است. دانستن علت آن باعث ایجاد همدردی و همدلی میشود.
مهمتر از همه این که انتظاراتی که در قبال پول خرج کردن دارید را رها کنید. در دنیای واقعی وقتی کار میکنیم یا خدماتی ارائه میدهیم همیشه انتظاراتی داریم و ناخودآگاه این طرز فکر را در مورد کارهایی که به عنوان والدین برای بچه ها انجام میدهیم هم داریم. اما کودکان هنوز در حال یادگیری هوش اقتصادی هستند که اولین و مهمترین شرط آن راحت بودن با پول و نترس بودن است.
پول نباید باعث شود بر کودکان اعمال قدرت کنیم یا آنها را کنترل کنیم. وظیفۀ ما این است که از آنها مراقبت کنیم و بخشی از این مراقبت به معنای پول خرج کردن برای آنهاست. ما به آنها لطف نمیکنیم. آنها به خاطر پولی که خرجشان میکنیم به ما مدیون نیستند. ما باید این کار را به خاطر لذتش انجام دهیم نه اینکه فرزندانمان را سربار بدانیم.
به فرزندانتان یاد دهید که پول یک انرژی است- درست مثل عشق. هر چه بیشتر آن را پرورش دهیم و درکش کنیم میزان بیشتری از آن را به دست خواهیم آورد. هر چه بیشتر آن را ببخشیم مقدارش به صورت تصاعدی بیشتر میشود. وقتی ارزش پول را کمکم به آنها بفهمانیم به فرزندانمان قدرت کسب کردن، لذت بردن و سهیم شدن آن را میدهیم. این راه کوتاهترین و نیروبخشترین جاده به سمت هوش اقتصادی است- راهی که ریشه در عشق، آزادی و آموزش دارد.
شاد باشید
برخلاف باور عموم که هوش را یک مقوله تک بعدی در نظر می گیرند باید این را گفت که هوش همه ی مسائل مربوط به استدلال کردن در باب یک مورد،
توانایی در حل کردن یک مساله، بهره گیری به نحو احسن از زبان و یادگیری یک زبان جدید را در برمیگیرد. انسان ها در طول روز از واژه ی هوش بسیار استفاده می کنند. والدین در هنگام بیان مشکلات فرزند خود به این نکته اشاره می کنند که فرزند ان ها باهوش است ولی مرا کمی اذیت می کند. ایا تنها با صرف داشتن هوش می توان به موفقیت رسید یا عوامل دیگر هم در این موضوع دخالت دارند؟ پاسخ به این سوال روشن است انسان تنها به صرف داشتن هوش نمی تواند به موفقیت دست یابد. هوش را می توان به بخش های مختلفی تقسیم کرد که شامل هوش حرکتی، هوش اجتماعی، هوش شناختی، هوش معنوی و هوش اقتصادی می باشد. همانطور که انسان دارای استعداد های مختلف است و ممکن است در یک زمینه استعداد بیشتر و در یک زمینه استعداد کمتری داشته باشد در زمینه بهره هوشی هم ممکن است فرد در یک زمینه هوشی موفق و در یک زمینه دیگر ناموفق باشد. به عنوان مثال اگر کودک شما هوش درسی بالایی دارد به این معنا نیست که حتما دارای هوش عاطفی و اجتماعی قوی نیز هست. برای تقویت هوش عاطفی در یک کودک او نیاز به یک الگوی مناسب در ان زمینه دارد. اگر کودک در محیط خانواده خود مشاهده کند که والدین او مدام به هم مهرورزی می کنند به صورت خودکار دارای هوش عاطفی می شود.
در بسیاری از خانواده ها پول را چرک کف دست می دانند و نسبت به پس انداز ان و برنامه ریزی برای خرج ان کاملا بی برنامه هستند ولی با این حال انتظار دارند فزرند انها دارای هوش اقتصادی بسیار قوی شود.
از بیان این مسائل تا اینجای کار می توان این موضوع را برداشت کرد که بسیاری از هوش ها زمینه اکتسابی دارند و باید انها را تقویت کرد.
هوش اقتصادی:
در اموزش و پرورش ایران مطالب بسیار خوبی به بچه ها اموخته می شود ولی به طور کلی در سیستم اموزشی ایران برای اموزش های اقتصادی ارزش زیادی قائل نمی شوند. بچه ها در مدرسه با مسائل مربوط به پول اشنا نمی شوند. یکی از آرزوهای هر والدینی این است که فرزند انها در یک مدرسه خوب تحصیل کند و به خوبی درس بخواند که بتواند در اینده از لحاظ مالی در وضعیت مناسبی قرار بگیرد در سال های گذشته تعریف نیازمند در اجتماع تغییر کرده است بنا به تعاریف جدید نیازمند به کسی گفته می شود که نتواند نیازهای خود از جمله خوراک، پوشاک و مسکن را تامین کند. در ایران هنگامی که یک انسان دیپلم خود را دریافت می کند و وارد اجتماع می شود ایا یک نیازمند از اجتماع حذف می شود یا یک نیازمند به ان اضافه می شود؟ در کشورهای خارجی با این که کودک در خانواده مرفه ای زندگی می کند بازهم در یک رستوران مشغول به کار است تا بتواند بخشی از مخارج مدرسه خود را تامین کند ولی در ایران فزرند هنگامی که دیپلم خود را دریاف می کند هزینه ها والدین شروع می شود و مدام باید برای او هزینه هایی از جمله تحصیل در دانشگاه و… را بپردازند. به همین دلیل است که در ایران فرزندان همیشه در مقابل والدین خود مدعی هستند و انها را مانند یک عابر بانک می بینند. کمتر والدینی وجود دارند که نسبت به اموزش مسائل مالی به فرزند خود بی تفاوت باشند مثلا والدینی وجود دارند که هنگامی که کودک از انها در خواست یک اسباب بازی می کند به او می گویند که فعلا پول برای خرید این اسباب بازی را نداریم. برخی از والدین تصور می کنند که گفتن این جمله به کودک انها هم یک نوع اموزش مسائل مالی است ولی پدر یا مادر خانواده با گفتن این جمله فقط باعث می شود که کودک او فکر کند که پدر و مادر او ادم های ضعیفی هستند و کاش پدر و مادر او افراد دیگری بودند. سعی کنید در این گونه مواقع که پول همراهتان نیست یا پول کمی دارید به صورت قاطع به فرزند خود نه بگویید. بسیاری از والدین فکر می کنند که حتما باید پول دار باشند تا بتوانند برنامه ریزی مالی داشته باشند ولی اگر در زندگی خود دقت کنند متوجه خواهند شد که مواقع بسیاری هم بوده است که پول زیادی داشته اند اما به دلیل عدم برنامه ریزی ان را هدر داده اند.
چگونه به کودک خود مسائل مالی را اموزش دهیم:
بهتر است این اموزش را از سنین پایین و با انجام کارهایی مانند این که به کودک خود پول بدهید تا از مغازه خرید کند شروع نمایید. هنگامی که او برای خرید یک جنس به مغازه دار پول پرداخت کند متوجه خواهد شد که برای خرید یک جنس به پول احتیاج است به همین دلیل برای مواقع بعدی از شما پول بیشتری را طلب می کند زیرا درک کرده است که هرچه بیشتر پول پرداخت کند می تواند اجناس بیشتری را تهیه کند. اما این روند باعث خواهد شد تا کودک در اینده مدام مشکل مالی داشته باشد زیرا این حس را دارد که اگر به شکل مالی برخورد کند یک پشتوانه برای او وجود دارد. برای حل این مشکل هنگامی که سن کودک افزایش پیدا کرد (۷ سالگی) به او برنامه ریزی مالی را اموزش دهید یعنی به او هفتگی یا ماهانه بدهید و به او تاکید کنید که اگر پول خود را زودتر از موعد مقرر تمام کند دیگر پولی نخواهد داشت. پس از این دوران شما می توانید به او پس انداز کردن را اموزش دهید. در زمان های گذشته برای این کار از قلک استفاده می شد اما باز هم کسی پس انداز کردن را یاد نگرفت به این دلیل که پس انداز یعنی پول درون جیبت باشد ولی از ان استفاده نکنی. اموزش این مساله این گونه است که هنگام خرید به کودک خود مقداری پول می دهید ولی او در مغازه اول همه پول خود را خرج می کند ولی در مغازه بعدی چیزها بهتری می بیند ولی دیگر پول ندارد و او می اموزد که چیزی خریده است که شاید به ان احتیاجی نداشته است. کودک را از خریدن منع نکنید زیرا او به حرف شما گوش نخواهد کرد اجازه دهید هنگامی که همه پول خود را تا وسط هفته خرج کرد و نزد شما برای پول بیشتر مراجعت کرد در این هنگام به او بگویید که تا اول هفته بعد به تو پولی پرداخت نخواهد شد. شما پول کودک را برای او نگه ندارید اجازه دهید او پول خود را گم کند چون شما اگر ساعت ها هم در مورد گم شد پول به او توضیح بدهید او چیزی نخواهد اموخت.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.