نظریه شخصیت آدلر با تأکید بر شناخت فرد در بافت اجتماعی اوشرع به کار کرد. سال ۱۹۱۲ آلفرد آدلر روانشناسی فردنگر را معرفی کرد. نظریه شخصیت آدلر به جای استفاده از مفاهیمی مانند ویژگی های دورنی، ساختار، پویایی و تعارض فرویدی؛ ترجیح داد از سبک زندگی که برای هر انسان منحصر به فرد است صحبت کند واز همین رو نام آن را روانشناسی فردنگر نامید. آدلر از پیشگامان حوزه نظریه کل نگر در مورد شخصیت، آسیب شناختی و درمان است.

مفاهیم اصلی نظریه شخصیت آدلر

احساس حقارت

یکی از مهم ترین مفاهیمی که در تئوری آدلر عنوان شده احساس حقارت است که توسط همه انسان ها در کودکی تجربه می شود. احساس حقارت به معنای تجربه ی احساس ناکامل، ضعیف، نادان و وابسته بودن است که با اولین تجربه های فرد از خودش در اوایل کودکی بوجود می آید. ما به عنوان کودکانی ضعیف و نا توان شروع می کنیم و برای غلبه بر این کاستی ها سعی بر برتری جویی نسبت به اطرافیانمان داریم. این احساس در بزرگسالی نیز کم و بیش به شدت متفاوتی خواهد ماند.

آدلر این تلاش برای برتری را انگیزه تمام رفتار، افکار و هیجان های افراد دانست. به عبارتی اگر افراد راهکارهای مثبتی جهت غلبه بر احساس حقارت پرورش دهند، این احساس سر منشأ دستاوردهای سازنده زیادی خواهد شد و تأثیر مثبتی بر جامعه دارد. با این حال برخی افراد قادر به غلبه بر این احساس نبوده و احساس عدم شایستگی در آنها می ماند. آدلر معتقد است که در این افراد با مشغولیت ذهنی مداوم با ناکارآمدی عقده حقارت ایجاد می شود.

حتما بخوانید
روانشناسی مثبت نگر: تمرکز بر توانایی‌ها و استعداد افراد

ترتیب تولد در تئوری آدلر

  • فرزند اول خانواده مرکز توجه و محبت والدین هستند تا وقتی که فرزند دوم به دنیا آید، در این شرایط یکباره تمام توجه از او برداشته شده و به سایه رانده می شود. او که از این که چرا هه چیز یکباره تغییر کرد در تعجب است؛ احساس بی اهمیتی کرده و ناامیدانه تلاش می کند به مرکز توجه برگردد. آدلر عقیده دارد بچه های اول خانواده مشکلات بیشتری در بزرگسالی دارند.
  • فرزند وسط به نازپرودگی فرزند اول نیستند اما حالا مورد توجه والدین هستند. آنها از این که فرزند اول را ازاین جایگاه کنار زدند خوشحالند ولی در عین حال می دانند که فرزند بعدی این قدرت را خواهد گرفت. در تئوری آدلر فرزند وسط نیاز زیادی به برتری جویی دارد؛ و این برتری را از طریق رقابت سالم بدست می آورد. آدلر خود نیز فرزند وسط بود.
  • فرزند آخر در نظریه شخصیت آدلر نیز مانند فرزند اول مشکلات زیادی در بزگسالی خواهد داشت. او می داند کمترین قدرت را در خانواده دارد و همچنین از این که برادر خواهر ای بزرگتر از او آزادی و برتری بیشتری دارند ناراحت است. این فرزندان نازپرورده ترند و حمایت زیادی دریافت می کنند و خود باعث می شود نتوانند در آینده از پس خودشان برآیند.

تیپ های شخصیت از نظر آدلر

آدلر یراساس مقدار انرژی که هر فرد نشان می دهد چهار نوع تیپ شخصیت را عنوان می کند. باید دانست که آدلر این تیپ ها را ذهنی مظرح ساخته و مطلق نیستند.

  • تیپ حاکم: این افراد تمایل به پرخاشگری و غلبه بر دیگران داشته و انرژی زیادی برای برداشتن هر چیز یا هر کس که سر رهاشان باشد، دارند. آنها همیشه قلدر یا سادیست نیستند؛ مقداری از این انرژی صرف آسیب به خودشان شده و رفتارهای مخبری مانند مصرف الکل، مواد مخدریا اقدام به خودکشی نشان می دهند.
  • تیپ گیرنده: آنها بسیار حساس هستند و برای عبور از چالش های زندگی به دیگران و انرژی آنها تکیه می کنند. این افراد مستعد فوبی، اضطراب، وسواس و…. هستند.
  • تیپ اجتناب کننده: افرادی با سطح انرژی پایین بوده و برای رو به رو نشدن با هیچ مسأله ای از زندگی و انسانها اجتناب می کنند. در حال شدید مستعد ابتلا به سایکوز (روان پریشی) هستند.
  • تیپ سودمند اجتماعی: افراد این نوع تیپ، افرادی سالم بوده که دارای علاقه و انرژی اجتماعی مطلوبی هستند. آنها با دیگران همکاری می کند و طبق نیازهای آنها عمل می نماید.
حتما بخوانید
نظریه لکان در حوزه روانکاوی و ورود مفاهیم فلسفی به آن