مادرانی که از مقام والای خود سوء استفاده می کنند
روز مادر را برگزار کردیم .هدیه دادیم ، گل دادیم و عکسشان را به در و دیوار صفحات مجازی مان زدیم .. خیلی هم عالی …
خدا تمام مادران این سرزمین را حفظ کند و روح تمام مادران درگذشته شاد و در آرامش باشد .
فقط یک چیزی :
در جامعه ما از مقام مادر بسیار زیاد تقدیر می شود ، در وصف او از احادیث و روایات نقل می شود.
جملات زیبا ، شعر و دکلمه های فراوانی در تجلیل از او در صدا و سیما و رسانه های اجتماعی ، بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهر ، کتاب های آموزش و پرورش ، در و دیوار مدارس و هر جای دیگر که فکرش را بکنید می گویند و می نویسند .
که البته کار قشنگی است و شکی در آن نیست که مادر ، محترم است ، عزیز دل است ، دوست داشتنی و گرانقدر است . ستون زندگی است و لایق ارج و قرب بسیار زیاد .
اما گاهی این تعریف و تمجیدها حالت افراطی به خود می گیرد . اغراق آمیز می شود . آنقدر نمکش را زیاد می کنند که شور می شود . تا جایی که از او به عنوان فرشته و موجودی مقدس و منزه یاد می شود .
کسی که فداکاری و ایثار بسیار زیادی می کند و به واسطه این ازخودگذشتگی فوق العاده ، مقدس است و فرزند هم باید تا عمر دارد از او اطاعت و فرمانبرداری کند و دائماً دلش را به دست بیاورد وگرنه آه او دامانش را می گیرد .
اما وقتی موجودی را مقدس و فرازمینی می کنیم یعنی او به دور از هرگونه خطا و اشتباهی است . در صورتی که مادر ، مقدس نیست . بت نیست . حرفش وحی منزل نیست . او هم می تواند اشتباه کند ، خطا داشته باشد و حتی زندگی فرزندش را تباه کند .
یکی از بزرگترین اشتباهات بعضی از مادران این است که گرفتار این توهم می شوند که بچه آورده اند، بزرگ کرده اند ، تر و خشک کرده اند ، پس این حق را دارند تا مادامالعمر در زندگی اش نظر بدهند و دخالت کنند و نگذارند خودش کنترل فرمان زندگی اش را به دست بگیرد .
اینها همیشه فرزند بالغشان را به چشم همان بچه کوچک کم عقلی می بینند که باید مدام امر و نهی اش کنند .
افسار زندگی بچه را به دست می گیرند و توقع دارند بدون اجازه و نظرشان قدم از قدم برداشته نشود.
آن وقت اسم آن را هم می گذارند دلسوزی مادرانه و فکر می کنند در حق فرزندشان لطف می کنند .
اگر هم فرزندشان از خواسته های مادر محترم تخطی کرد و خواست راه خودش را در زندگی برود و مستقل شود ، آشفته می شوند و متوسل می شوند به دامن همین القاب و عناوین افراطی که برای مقام مادر ساخته اند .
وجدان فرزند را قلقلک می دهند و او را متهم می کنند به بی حرمتی و خدشه دار کردن شأن و مقام مادر .
مثال هایش را در اطرافتان زیاد دیده اید: دخترانی که بدون نظر مادرانشان توانایی خرید حتی یک روسری ندارند . و پسرانی که بدون اجازه مادرانشان حتی آب هم نمی خورند .
دوستی می گفت : هر وقت خواستگاری برایم می آید ، به مادرم نگاه می کنم و به محض اینکه نگاه بی تفاوتش به خواستگارم را می بینم می فهمم خوشش نیامده و همان لحظه پرونده خواستگار را در ذهنم می بندم ، بدون اینکه حتی فرصتی به او و خودم بدهم .
دیگری می گفت : تمام موقعیت های خوب تحصیلی و شغلی در شهرهای دیگر را از دست دادم ، چون تمام مدت مادرم می گفت : می خواهی من را تنها بگذاری و بروی ؟ عجب بچه بی عاطفه ای هستی!!
و یک دوست دیگر می گفت : دختر مورد علاقه ام را بی خیال شدم ، چون مادرم او را دید و خوشش نیامد و گفت: یا من یا او .من هم مادرم را انتخاب کردم ، چون فقط همین یک مادر را در زندگیم دارم .
با بسیاری از دخترها که حرف می زنی می گویند : مادرم امان ما رو بریده، بس که فشار می آورد برای ازدواج .
کم نیستند کیس های طلاق در دادگاههای خانواده که باعث و بانی آن دخالت مادرها در زندگی فرزندانشان است .
در تمام این موارد مادر مستقیم یا غیر مستقیم ، خواسته خودش را به فرزند تحمیل می کند . دخالت می کند در زندگی بچه اش و می خواهد از طریق عذاب وجدان دادن به فرزند و سوء استفاده از جایگاه مادری اش ، حرف خودش را به کرسی بنشاند .
خوب معلوم است برای فرزندی که از بچگی مدام در گوشش گفته شده ” آه مادر و دل شکستن او عواقب سختی دارد ” ، نه گفتن به خواسته مادر بسیار مشکل می شود .
اما نباید احترام به مقام مادر را با سرسپردگی و بنده عبد و ذلیل بودن او ، اشتباه گرفت . فرزندی که نمی تواند از لحاظ روحی از مادر جدا شود و مستقل از او برای ریز و درشت زندگیش تصمیم گیری کند ، ناتوان است و این نقصی است که باید درمان شود .
هر انسانی هویتی مجزا دارد . باید آزاد باشد تا خودش تصمیم بگیرد و انتخاب کند . ولو انتخابش اشتباه باشد . هر انسانی باید فرصت شکست خوردن داشته باشد . باید مجال تجربه و امتحان را پیدا کند .
مادری که فکر می کند می تواند در تمام امورات فرزند اظهار نظر کند و به او خط بدهد و به راهی که خودش می خواهد ، هدایت کند ، در واقع سلطه جو است .
ما بچه نمی آوریم که برایش خدایی کنیم . اسیر و بنده اش کنیم . وابسته و عاجز بارش بیاوریم.
میشود هم مقام مادر را تکریم کرد ، به او احترام گذاشت ، دوستش داشت ، عاشقش بود و در عین حال او را عاری از خطا و اشتباه ندید و در مواقع لزوم به او ” نه ” گفت .
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.